سیری در احوال و آثار نورالدین عبدالرحمن جامی (زندگینامه)
English 10579 Views |جامی
نورالدین عبدالرحمن جامی (817-895 هـ. ق) از استادان نظم و نثر فارسی در قرن نهم هجری به شمار می رود و در شعر و عرصه عرفان نیز صاحب تالیفات و آثارمعروف و گرانباری است. یکی از القاب وی خاتم الشعرا است. اشعار جامی را متاثر از سعدی، حافظ و نظامی دانسته اند او در اشعارش به موضوعاتی چون آزادگی، شرافت انسانی و مردم زحمتکش پرداخته است. خود نیز به اختیار زندگی ساده و بی تکلف معروف می باشد. آثاری نیز در ادبیات و عرفان از عربی به فارسی ترجمه نموده و شمار تالیفاتش را بیش از صد اثر برشمرده اند.
دوران کودکی
کانون زندگی اولیه پدران نورالدین عبدالرحمن جامی در محله دشت اصفهان بوده است. در دوره هرج و مرج و ترکتازی ترکان جدش شمس الدین محمد به سمت خراسان کوچ می کند و در قصبه خرجرد جام که اکنون از توابع خواف به شمار می رود مسکن می گزیند و دختر امام محمد شیبانی را که از علماء معروف آن زمان بوده است به زنی اختیار می کند. حاصل این وصلت، احمد پدر جامی است.
احمد چون به حد رشد و بلوغ می رسد فتاوای محل را به او رجوع می کنند و پس از آنکه برای خود عائله تشکیل می دهد به جانب هرات عزیمت می کند. در روز 22 شعبان 817 هجری احمد صاحب فرزندی می شود که در غیبتش عمادالدین نام گذاری می کنند. مسافرت احمد پنج سال طول می کشد و در مراجعت همین که چشمش به دیدار پسر روشن می شود اورا نورالدین می خواند و در بازگشت به هرات پسر همسفر پدر می گردد. خانواده جامی تا موقعی که در ولایت جام بودند به نام دشتی خوانده می شدند ولی پس از اینکه در هرات رحل اقامت می افکنند، نورالدین ملقب به عبدالرحمن می شود و خود به جامی تخلص می کند و به همین نام شهرت می یابد. عبدالرحمن تا پیش از 14 سالگی در جام نزد پدر آموزش دیده و از او صرف و نحو عربی را آموخت.
نورالدین عبدالرحمن جامی در پیرانه سری از محبوبیتی عام برخوردار بود و از شرق ایران (شبه قاره هند) و غرب ایران (آسیای صغیر) به او توجه بسیار می شد. نقدینه هایی که از سوی ملک التجار محمود گاوان از هند و از سوی سلطان بایزید عثمانی از استانبول به دست جامی می رسید او را در ایام سالخوردگی و کهولت دست گیر بود.
تحصیلات رسمی و حرفه ای
نورالدین عبدالرحمن جامی نوجوان، اولین سفر خود را به همراه پدر به هرات انجام داد و در مدرسه ی نظامیه آنجا اقامت گزید هرات در آن سالها پایتخت هنر و ذوق و ادب ایران و یکی از شهرهای پر رفت و آمد آن سامان بود. سلطان حسین بایقرا و وزیرش امیر علیشیر نوائی در آن شهر به تشویق و حمایت هنر مندان و صاحبان ذوق سرگرم بودند. جامی فنون ادبی و دانشهای شرعی و دینی را در آن شهر فرا گرفت و پس از آن به حکمت روی آورد. چندی بعد به سمرقند رفت و در آنجا مدتی به کسب دانش پرداخت.
در همین دوره تحصیل به قوت حافظه و توانائی در بحث و استدلال شهرت یافت. در باز گشت به هرات به تصوف روی آورد و در خدمت سعدالدین کاشمری به طریقت نقشبندیه در آمد. جامی آنچنان صاحب مرتبت معنوی گردید که سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوائی به دوستی بااو افتخار می کردند.
مولانا جنید اصولی (در مدرسه نظامیه هرات) خواجه علی سمرقندی (در مدرسه نظامیه هرات)، مولانا شهاب الدین جاجرمی قاضی زاده رومی (در سمرقند)، مولانا سعدالدین کاشمری، میر سید شریف جرجانی و خواجه عبیدالله احرار در ادوار مختلف نقش استاد و مربی عبدالرحمن جامی را بر عهده داشتند لیکن جامی بیش از همه به پدر خود ارادت داشته و او را استاد واقعی خود می داند: «هیچ یک را در ذمه، حق استادی ثابت نیست و ما به حقیقت شاگرد پدر خودیم که زبان از وی آموختیم.»
همسر و فرزندان
نورالدین عبدالرحمن جامی پس از باز گشت از سمرقند به هرات در خدمت سعدالدین کاشمری به تلمذ پرداخت: که این آشنایی سبب شد تا خواجه کلان، پسر سعدالدین کاشمری دختر خود را به ازدواج وی در آورد. جامی در میانسالی (شاید در پنجاه سالگی) ازدواج کرده و با یک زن زیسته است. نتیجه این ازدواج چهار فرزند بود که فرزندهای اول و دوم و چهارم او در خردسالی در گذشتند. فرزند دوم وی صفی الدین محمد نام داشت و یکسال بیشتر نزیست و پدر در مرگ او مرثیه ای سرود. پس از مرگ صفی الدین محمد در سال 882 هـ. ق سومین فرزند جامی به دنیا آمد و پدر او را ضیاء الدین یوسف نامید. که برای پدر ماند و پدر برای تربیت او آثاری چون بهارستان و الفوائدالضیائیه را نوشت. در سال 891 هـ. ق چهارمین فرزند جامی به دنیا آمد که او را ظهیرالدین عیسی نامید. اما این فرزند نیز همانند فرزندان اول و دوم وی پس از چند هفته درگذشت. دوره نبوغ فکری جامی از چهل سالگی به بعد بود. زیرا عمده تالیفات و آثار منظوم و منثورش در زمان سلطان حسین بایقرا و بر حسب تشویق شاگرد عالی مقامش، امیر نظام الدین علیشیر نوائی در بین سالهای 874 تا 889 هـ. ق صورت گرفته است.
نورالدین عبدالرحمن جامی پس از هشتاد سال زندگی در روز پنجشنبه 18 محرم سال 898 هـ. ق در وقت اذان صبح در هرات چشم از جهان بست. و جنازه او را در مقبره استادش سعدالدین کاشمری که در شمال غربی هرات واقع و معروف به تخت مزار است به خاک سپردند.
مشاغل و سمتهای مورد تصدی
توجه به امور لنگرخانه نورا (که مبتنی بر رسیدگی به امور خانقاه و خانقاهیان بود) تدریس در مدرسه گوهرشاد بیگم، و نیز رسیدگی به شکایات و مشکلات مردم از جمله اموری بود که نورالدین عبدالرحمن جامی در دهه 888 تا 898 هـ. ق به آن می پرداخت.
شاگردان
دولتشاه سمرقندی خاندمیر، سلطان حسین بایقرا، سام میرزای صفوی، علی بن حسین کاشف سبزواری، رضی الدین عبدالغفور لاری، امیر نظام الدین علیشیر نوائی، نظام الدین باخرزی متخلص به نظامی در دوره های مختلف زندگانی عبدالرحمن جامی از شاگردان وی به شمار می روند.
آرا و گرایشهای خاص
سیره اعتقادی نورالدین عبدالرحمن جامی متکی بر اصول عقاید متکلمین اشاعره و فقهای شافعیه بوده و از طریق تصوف و عرفان منتسب به متصوفه نقشبندیه ماوراء النهر و خراسان است. جامی نصیحت گری بر دل دوستان را چون دم صبح برای بوستان می داند. پندهای او به سه گروه تقسیم می شود:
1-اندرز به پادشاهان
2- اندرز به پسرش ضیاء الدین یوسف
3- پندهای عام و عالی او.
جامی قدر و قیمت انسان را به هنر و برتری سیرت می داند. وی در بسیاری از نوشته هایش اهمیت بزرگ علم و دانش را چون کلید معرفت عرفانی قید نموده و علم را تاج سر هنرها، قفل گشای همه درها، نظام دهنده عالم و شرف آدمی می داند و مردم را به پرداختن علم و دانش هدایت می کند. به نظر جامی، ادب و دانش و هنر برای انسان از ضروری ترین صفتها است و آموزش آنها به فرزندان در جوانی لازم است. جامی کتاب را چون یار غمگسار و استاد بی منت ستایش نموده و آن را انیس کنج تنهایی و فروغ صبح دانایی دانسته است. او حکم قضا و قدر را تغییر ناپذیر می داند.
جهان بینی و نظریه دانش او
ایده آلیستی بوده و محدودیتهای صنفی، طبقاتی و عنصر میانگی نیز سبب تنگ نظری او نشده اند. جامی اهالی عصرش را از یک نظر به دو گروه خاص و عام قسمت می کرد. خواص مردم تحصیل کرده در روزگار او از سیرتی سازگار برخوردار نبوده و بلکه پر از اندیشه های متناقض و متضاد بوده اند.
جامی که در مثنوی، قصیده، غزل، ترکیب، ترجیع، قطعه، رباعی، مدیحه، مرثیه، منقبت و نعت سرآمد زمانه خود بوده است. از سنت فلسفه ستیزی و عقل گریزی دفاع نموده است.
(در قسمت دوم به مطالبی چون: چگونگی عرضه آثار، جامی قدردان بزرگان ادب و عرفان، آثار جامی و تاثیر بر عرفان و ذکر کرامات اشاره خواهد شد.)
Sources
ذبیح الله صفا- خلاصه تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز تا پایان عهد صفوی- انتشارات امیر کبیر67
حمیده شهیدی- نامه ها و منشآت جامی- انتشارات علوی 1376
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites