حضور اعمال انسانها در قیامت
English 4049 Views |آشکاری اعمال
آن گاه که زمین دچار چنان لرزشى شود و ... در پى آن اخبار و رازهاى خود را بازگو نماید در پى آن، مردم از درون زمین و حوادث آن بس پراکنده و گروه گروه بیرون آیند تا اعمالشان به آنها نمایانده شود و نمایش اعمال خود را بنگرند. خداوند در قرآن از حضور اعمال نیک و بد در قیامت پرده بر مى دارد، مى فرماید: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء؛ به یاد آورید روزى را که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر مى بیند و همچنین آنچه را از کار بد، انجام داده است.» (آل عمران/ 30) در پیش روى خود، اعمال خویش را که تجسم پیدا کرده و به صورت حقایق قابل مشاهده درآمده مى بیند، و چه عالى و مایه خوشى و شادمانى است که آدمى عمل نیک خود را ببیند، آن هم در هنگامى که خستگیها از بین رفته و دشواریها به پایان رسیده و پایان نیک عمل بر جاى مانده است. ولى کارهاى بد چه مى شود؟ آن هم در حالى که لذت ساده انجام کار بد از میان رفته، و عواقب گناه بر جاى مانده است.
علامه طباطبائی در ذیل این آیه می نویسد که: «ظرف (یوم) متعلق به مطلبى تقدیرى است، و تقدیر کلام "اذکر یوم تجد ..." است، یعنى به یاد آر روزى را که چنین و چنان مى شود، و یا متعلق به جمله: "یعلمه الله و یعلم؛ خدا آن را مى داند." (آل عمران/ 29) است، خواهى گفت در این صورت معناى آیه این مى شود که خدا در آن روز علم پیدا مى کند، و حال آنکه خدا همیشه عالم است، جواب مى گوئیم این عیبى ندارد، براى اینکه کلمه "روزى که" ظرف است براى علم خدا بدانچه که ما از احوال قیامت مشاهده مى کنیم، نه به اصل روز قیامت، و به عبارتى دیگر کلمه روز ظرف است براى علم خدا بالنسبه به ظهور امر براى ما، نه بالنسبه به تحقق آن از ناحیه خدا هم چنان که آیه زیر که مى فرماید خدا در قیامت مالک و قادر است منافات ندارد با اینکه در دنیا هم مالک و قادر باشد، چون گفتیم منظور ظهور ملک و قدرت خدا در قیامت است و آیه چنین است: "یوم هم بارزون لا یخفى على الله منهم شی ء لمن الملک الیوم لله الواحد القهار؛ روزى که همه آنان براى خدا آشکار مى شود، و دیگر از ایشان چیزى بر خدا پوشیده نمى ماند، ملک امروز از آن کیست؟ از آن خداى واحد قهار است." (مؤمن/ 16) و نیز فرموده: "لا عاصم الیوم من أمر الله؛ امروز کسى نیست که شما را از خشم خدا نگهدارد." (هود/ 43) و باز مى فرماید: "و لو یرى الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوة لله جمیعا؛ اگر آنهایى که ستم کردند بدانند که هنگام مشاهده عذاب مى فهمند قدرت همه اش از خدا است از ستمکارى خود پشیمان مى شوند." (بقره/ 165)
و نیز مى فرماید: "و الأمر یومئذ لله؛ امروز امر تنها براى خداست." (انفطار/ 19) با اینکه همه مى دانیم که ملک و قدرت و قوت و امر تنها در قیامت از آن خدا نیست در دنیا نیز حقیقت ملک و قدرت و امر از آن او است، و اگر در این آیات مختص روز قیامت شده، بدین جهت بوده که این حقایق در قیامت براى ما روشن مى شود، به طورى که دیگر شکى برایمان نمى ماند، (به خلاف دنیا که ملکیت هاى موهوم نمى گذارد آن طور که باید متوجه مالکیت خدا شویم) پس روشن شد که اگر ظرف (یوم) را متعلق به جمله "یعلمه الله" بدانیم مستلزم این نیست که خدا را تنها در قیامت، عالم به سرائر و باطن خوب یابد مردم بدانید. علاوه بر اینکه کلمه ی "محضرا" هم بر این معنا دلالت دارد، زیرا مى توانست بفرماید: "حاضرا"، ولى احضار که به معناى حاضر ساختن موجود غایب از انظار است، بما مى فهماند اعمال نزد خدا محفوظ بوده و خدا در دنیا هم عالم بدان بوده و آن را محفوظ داشته، روز قیامت براى صاحبانش اظهار مى دارد، هم چنان که در جاى دیگر فرمود: "و ربک على کل شی ء حفیظ؛ پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است." (سبأ/ 21) و نیز فرموده: "و عندنا کتاب حفیظ؛ نزد ماست کتابى که حافظ اعمال است." (ق/ 4)»
حضور اعمال انسانها در قیامت
اعمال و رفتار بشر گرچه از مقوله حرکت و زوال پذیر است، ولى سیرت آنها در روان انسانى انباشته شده و پنهان است، و پس از فرا رسیدن مرگ، که روان انسان از علاقه به بدن خود رهائى یافته و به خود آمده به طور شهود مثالى از سیرت نیک و بد روان خود را خواهد یافت. زیرا حیات انسان بر اساس شعور و اراده است، به این جهت زندگى او ابدی است هم چنان آثار خارجى آنان از اعمال نیک و بد که داراى حسن و قبح هستند، بر مبناى علم و اراده است. زیرا صدور هر فعل اختیارى بر اساس داورى خرد است، که پس از تصور آن عمل نیروى عاقله و خرد درباره سود و زیان آن بررسى نموده، تا هنگامى که به صلاح آن قضاوت ننماید، آن را نخواهد برگزید و به این جهت هر فعل اختیارى به سیرت زنده و شعاعى از اراده و روان است.
پروردگار به روح و روان انسان پس از جدا شدن علاقه آن از بدن قدرت خاصى به آن موهبت خواهد نمود که آنچه از خطورات قلبى و اعمال و سر گذشت دوران زندگى در روان خود انباشته توجه کامل به سیرت آنها خواهد یافت. و در آیه ی «یومئذ یتذکر الإنسان و أنى له الذکرى؛ آن روز است كه انسان پند گيرد و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد.» (فجر/ 23) به آن حالت تذکر و یاد گفته شده است، که انسان درباره صفات و اعمال نیک و بد خود به طور شهود احاطه دارد، و به غیر وسیله فکر و استدلال به آنها آگاه بوده، و به طور وجدان آنها را در روان خود مى یابد، و در این جهان که روح در اثر علاقه سرگرم تدبیر بدن است، به آنچه در روان خود ذخیره نموده، چه بسا توجه نداشته باشد، ولى به طور کلى درباره آنها جاهل نخواهد بود، و پس از فرا رسیدن مرگ که روح استقلال یافته به صورت مثال عقیده و خلق و افعال خود خواهد در آمد، و هنگام رستاخیز رشد کاملترى نموده، صورت حقیقى انسان خواهد شد. هم چنانکه عالم جنین مثال و نشانه اى است از این جهان، به تناسب اینکه پسر یا دختر بودن جنین نمونه اى است، از افراد که پس از گذشت چندین سال افراد اجتماع را از مرد و زن تشکیل می دهند، و تعبیر از روح در عالم برزخ به صورت مثال به قیاس زندگى در دنیا نیست، زیرا در برزخ روزنه اى از حقیقت و شهود بر روان انسان گشوده می شود، و همواره رو به افزایش است تا هنگام رستاخیز.
مجرمان به راههاى گوناگون از عواقب کارهاى خود مى گریزند، ولى آیا به نتیجه مى رسند؟ هرگز، و چنین است حال گناهکاران در دنیا که عواقب کارهاى خود را ملاقات مى کنند. «تود لو أن بینها و بینه أمدا بعیدا؛ در حالى که دوست مى دارد میان او و آن اعمال بد فاصله زمانى زیادى باشد.» (آل عمران/ 30) نمى گوید آرزو مى کند اعمال بدش نابود شود زیرا مى داند چیزى در جهان نابود نمى شود، بلکه آرزو مى کند با آن فاصله بگیرد. "امد" در لغت به معنى زمان محدود است، و تفاوت آن با "ابد" این است که ابد، زمان نامحدود را مى گوید، و غالبا امد توجه به انتهاى زمانى و سررسید مدت دارد، هر چند به معنى زمان محدود (در برابر نامحدود) نیز به کار مى رود.
آرى گناهکاران، و نیکوکاران همگى اعمال خود را در آن روز حاضر مى بینند، با این تفاوت که نیکوکاران از مشاهده اعمال خویش خوشحال و مسرور مى شوند و بدکاران از مشاهده اعمال خود چنان در وحشت فرو مى روند که آرزو مى کنند از آن فاصله بگیرند نه فاصله مکانى، که فاصله زمانى دور و دراز که براى ابراز تنفر از فاصله مکانى رساتر است، زیرا در فاصله مکانى احتمال حضور نزد او وجود دارد، ولى در فاصله زمانى به هیچ وجه امکان پذیر نیست. مثلا کسى که در مناطق دوردستى از صحنه جنگ جهانى زندگى مى کرد، باز کم و بیش، احساس اضطراب و نگرانى داشت زیرا ممکن بود دامنه جنگ به آنجا کشیده شود ولى ما که امروز ده ها سال از زمان جنگ فاصله گرفته ایم، هیچگونه احساس نگرانى نداریم که آن جنگها ما را هم فرا بگیرد (ممکن است جنگ جهانى دیگرى روى بدهد) ولى سرایت آن جنگهاى پیشین به امروز معنى ندارد. بعضى از مفسران احتمال داده اند که "امد" در اینجا فاصله مکانى باشد (همانگونه که مجمع البیان از بعضى نقل کرده است) ولى این واژه ظاهرا در لغت جز به معنى زمان یا سررسید زمان نیامده است.
در پایان آیه، باز براى تاکید بیشتر مى فرماید: «و یحذرکم الله نفسه و الله رؤف بالعباد؛ خداوند شما را از (نافرمانى) خویش بر حذر مى دارد و در عین حال خدا نسبت به همه بندگان مهربان است.» (آل عمران/ 30) در واقع، این جمله معجونى است از بیم و امید، از یک سو اعلام خطر مى کند و هشدار مى دهد، و از سوى دیگر بندگان را به لطفش امیدوار مى سازد تا تعادلى میان خوف و رجا که عامل مهم تربیت انسان است برقرار شود، این احتمال نیز وجود دارد که این دو جمله تاکید بر یکدیگر باشد و به این مى ماند که کسى به دیگرى بگوید من تو را از این کار خطرناک بر حذر مى دارم و من به تو مهربانم که اعلام خطر مى کنم.
حضور اعمال و تجسم آن در قیامت
قرآن مجید در آیه مورد بحث و آیات زیاد دیگرى از این حقیقت پرده بر مى دارد که در قیامت اعمال نیک و بد انسان، هر کدام در شکلى تجسم یافته و در عرصه محشر حاضر مى شود.
واژه ی "تجد" از ماده ی "وجدان" (یافتن) ضد فقدان و نابودى است و کلمه ی "خیر" و "سوء" که به صورت نکره آمده در اینجا مفید عموم است، یعنى هر انسانى در آن روز تمام اعمال خوب و بد خود را (هر چند کم باشد) در نزد خود مى یابد. گرچه جمعى از مفسرین اصرار دارند این آیه، و آیات مانند آن را توجیه کنند و بگویند منظور از حاضر شدن اعمال، حضور پاداش و کیفر آنها است و یا اینکه منظور حضور نامه عمل است که تمام اعمال آدمى از نیک و بد در آن ثبت شده است. ولى پیدا است که این توجیهات، با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا این آیه به روشنى مى گوید که انسان در روز رستاخیز، "خود عمل" را مى یابد، و در ذیل آیه مى خوانیم گناهکار آرزو دارد که بین او و عمل زشتى که انجام داده جدایى بیفتد، و در اینجا نیز خود عمل، مورد بحث آیه است نه نامه عمل و نه کیفر و پاداش آنها. گواه دیگر اینکه در آیه مورد بحث مى خوانیم: گناهکار دوست مى دارد میان او و عملش فاصله زیادى بیفتد و هرگز آرزوى از بین رفتن عمل خود را نمى کند. این نشان مى دهد که نابودى اعمال امکان پذیر نیست و به همین دلیل تمناى آن را نمى نماید.
آیات فراوان دیگرى نیز این مطلب را تایید مى کند مانند آیه 49 سوره کهف «و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا یظلم ربک أحدا؛ گنهکاران در روز رستاخیز، تمام اعمال گذشته خود را در برابر خود حاضر مى بینند و خداوند به هیچ کس، ستم نمى کند.» و آیه 7 و 8 سوره زلزال: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره* و من یعمل مثقال ذرة شرا یره؛ هر کس اندکى کار نیک یا بد انجام دهد، خود آن را خواهد دید.» گاهى بعضى از مفسران، لفظ "جزاء" را در این آیات تقدیر گرفته اند، و این خلاف ظاهر آیات است. از بعضى آیات به دست مى آید که این جهان کشتزار جهان دیگر است و عمل انسان بسان دانه اى است که کشاورز در دل خاک مى افشاند، سپس همان دانه رشد و نمو کرده همان دانه را با مقادیر زیادترى برداشت مى کند، اعمال انسان نیز با تبدلات و تغییرات بیشترى که لازمه سراى رستاخیز است به خود انسان باز مى گردد چنان که خداوند در سوره شورى آیه 20 مى فرماید: «من کان یرید حرث الآخرة نزد له فی حرثه؛ هر کس کشت آخرت را بخواهد کشته او را افزایش مى دهیم.» از بعضى از آیات دیگر به دست مى آید که کارهاى نیک این جهان در جهان دیگر به صورت نور و روشنایى در مى آیند، منافقان از مؤمنان مطالبه این نور را مى کنند، و مى گویند: «انظرونا نقتبس من نورکم؛ صبر کنید تا ما از نور شما بهره گیریم.» و به آنها گفته مى شود: «ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورا؛ بازگردید، این نور را از دنیا طلب کنید.» (حدید/ 13) این آیات و ده ها آیات دیگر مى رساند که ما، در روز رستاخیز عین عمل را به صورت کامل تر مى یابیم و این همان تجسم اعمال است که دانشمندان اسلامى به آن قائل اند.
روایات بسیارى نیز از پیشوایان بزرگ اسلام بر این مطلب گواهى مى دهند که ما در اینجا به یک نمونه اکتفاء مى کنیم: پیامبر اسلام (ص) به یکى از کسانى که تقاضاى موعظه کرده بود، فرمود: «و انه لا بد لک یا قیس من قرین یدفن معک و هو حى و تدفن معه و انت میت فان کان کریما اکرمک و ان کان لئیما اسلمک ثم لا یحشر الا معک و لا تحشر الا معه و لا تسئل الا عنه فلا تجعله الا صالحا فانه ان صلح انست به، و ان فسد لا تستوحش الا منه و هو فعلک؛ اى قیس! ناگزیر، همنشینى دارى که پس از مرگ، همراه تو دفن مى شود، در حالى که او زنده است و با او دفن مى شوى در حالى که تو مرده اى، اگر او نیک و گرامى باشد، تو را گرامى مى دارد و هر گاه او پست باشد تو را تسلیم حوادث مى کند، سپس او با کسى جز تو محشور نمى شود و تو هم با کسى جز او به صحنه رستاخیز نمى آیى، از تو در باره غیر آن سؤالى نمى شود، بنابراین، سعى کن آن را به صورت شایسته انجام دهى، زیرا اگر آن، شایسته باشد، با او انس مى گیرى وگرنه از هیچ کس جز او وحشت ندارى و آن "عمل" تو است.» براى روشن شدن این بحث لازم است قبلا چگونگى پاداش و کیفر اعمال را مورد بررسى قرار دهیم.
نظرات دانشمندان درباره پاداش و کیفر الهى
دانشمندان درباره پاداش و کیفر اعمال، عقاید گوناگونى دارند:
1- دسته اى از آنها معتقدند که جزاء اعمال، مانند پاداش و کیفرهاى این جهان، روى قرارداد است یعنى چنان که در این جهان براى هر کار بدى کیفرى از طرف قانونگذاران تعیین شده است، خداوند بزرگ براى هر عملى، کیفر و یا پاداش خاصى معین نموده است، این نظریه همان نظریه اجر و مزد، و کیفرهاى مقرراتى است.
2- دسته دیگرى معتقدند که تمام کیفرها و پاداشها، مخلوق نفس و روح انسانى است که روح انسانى بى اختیار در آن جهان آنها را خلق مى کند، به این بیان که اعمال نیک و بد در این جهان در روح انسانى، ملکاتى خوب و بد، ایجاد مى نماید و این ملکات، خمیره انسان و جزء ذات او مى گردند، و هر یک از این ملکات، صورتى مناسب خویش، از نعمت و عذاب ایجاد مى کند، اشخاص خوش باطن در این جهان با یک سلسله از افکار و تصورات نیک سر و کار دارند، و افراد ناپاک در خواب و بیدارى با افکار باطل و تصورات بد خویش مشغولند. این ملکات در روز رستاخیز، خلاق نعمتها و شکنجه ها و دردها و آرامش و عذاب اند، و به عبارت دیگر آنچه درباره نعمتهاى بهشت و مجازاتهاى دوزخ مى خوانیم، همان مخلوقات صفات خوب و بد انسان است، نه چیز دیگر.
3- دسته دیگرى از دانشمندان بزرگ اسلام، راه دیگرى را انتخاب نموده و شواهد زیادى از آیات و روایات را براى آن آورده اند و خلاصه آن این است: هر کردارى از ما، خواه خوب و خواه بد، یک صورت دنیوى دارد، که ما آن را مشاهده مى نماییم و یک صورت اخروى، که هم اکنون در دل آن عمل نهفته است و روز رستاخیز پس از تحولاتى که در آن رخ مى دهد، شکل دنیوى خود را از دست داده و با شکل روز رستاخیز جلوه مى کند و باعث آرامش و راحتى عمل کننده یا آزار او مى گردد.
از میان نظرات فوق نظر اخیر با ظواهر بسیارى از آیات قرآن کاملا تطبیق مى کند، بنابراین، اعمال انسان که اشکال مختلفى از انرژیها هستند، طبق قانون بقاء "ماده و انرژى" هیچگاه از میان نمى روند و همواره در این جهان باقى خواهند بود، گرچه ما با مطالعه سطحى چنین مى پنداریم که از میان رفته اند. بقاى این اعمال و ابدیت آنها از یک سو سبب مى شود که در رستاخیز، به هنگام محاسبه اعمال، هر کسى تمامى اعمال خود را ببیند و جایى براى انکار باقى نماند و از سوى دیگر سبب مى شود که در میان اعمال خود، در رستاخیز زندگى کند، رنج ببرد و یا آرامش بیابد، گرچه وسایل انسانى هنوز قادر نیست که حوادث گذشته را جز آنچه مربوط به چند لحظه قبل است کشف کند ولى مسلم است اگر دستگاهى کامل تر به وجود آید و یا "دید" و "درکى" کامل تر داشته باشیم مى توانیم همه آنچه را که در گذشته روى داده است، احساس و درک کنیم (البته مانعى ندارد که قسمتى از پاداش و کیفرها هم جنبه قرار دادى داشته باشد).
تجسم اعمال از نظر علم روز
براى اثبات امکان تجسم اعمال گذشته، مى توان از اصول مسلم "فیزیک" امروز استفاده کرد زیرا از نظر علم فیزیک مسلم است که ماده، تبدیل به انرژى (جسم تبدیل به نیرو) مى شود، چه این که آخرین نظریه در باره ماده و انرژى این است که "ماده" و "نیرو" دو مظهر از یک حقیقت هستند و ماده، انرژى متراکم و فشرده است که در شرایط معینى به نیرو مبدل مى گردد، گاهى انرژى نهفته در یک گرم ماده، معادل با قدرت انفجار متجاوز از سى هزار تن دینامیت است. نتیجه این که ماده و انرژى، جلوه هایى از یک حقیقت هستند و با توجه به عدم فناى انرژى و ماده هرگز مانعى نخواهد داشت که نیروها و انرژیهاى پخش شده بار دیگر به حالت تراکم در آیند و حالت جرمى و جسمى بخود بگیرند و نیروهایى که در راه اصلاح و درستکارى یا در راه جور و ستم به کار برده شده اند به حالت فشرده در آیند و به صورت جسمانى خاص در روز رستاخیز مجسم گردند و در صورتى که اعمال نیکى باشند به صورت نعمتهاى جالب و زیباى مادى و اگر اعمال بد و شرى باشند، در قیافه وسایل شکنجه و عذاب مجسم گردند.
Sources
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 3 صفحه 243
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2 صفحه 504
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 1 صفحه 509
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 3 صفحه 53
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites