بررسی شبهه ای درباره تعلق اراده خداوند به امور اختیاری انسان
English English 3497 Views |کارهای بشر متعلق اراده تکوینی خدا نیست!!
برخی در مقام پاسخ از این شبهه راهی را انتخاب کرده اند که از نظر نتیجه با عقیده معتزله درباره افعال انسان یکی است و آن این است که کارهای انسان از حوزه اراده تکوینی خدا خارج بوده و هرگز فعل اختیاری بشر مورد تعلق اراده تکوینی خداوند نیست و برای توضیح چنین می گویند: اراده تکوینی خداوند به کارهای اختیاری ما تعلق ندارد اگر چه با اراده تشریعی تمام حرکات و سکنات انسان را مورد مسئولیت قرار داده است و مقصود از اراده تکوینی همان مشیتی است که اگر به حادثه ای تعلق گیرد هیچ نوع تخلفی ندارد و هدف از اراده تشریعی همان است که وسیله پیامبران برای ما تبلیغ شده است. سپس می افزاید: در قرآن نمی توان به عنوان نمونه ولو یک آیه را پیدا کرد که اراده خداوند را به کارهای اختیاری انسانها مربوط بسازد.
اشکالات این پاسخ:
1- این نظر درباره افعال انسان جز تفویض که عقیده معتزله است چیز دیگری نیست آنان می گویند وجود انسان و مقدمات فعل (حیات و قدرت) از خدا است ولی فعل انسان ارتباطی به خدا ندارد و به عبارت دیگر: وجود بشر و قوای فعاله او، مخلوق خدا است، ولی افعال او آفریده خود او می باشد و او پس از دریافت نیروها و قدرتهای لازم از خداوند، در انجام فعل نیازی به خدا ندارد و به طور مستقل با سرمایه خدادادی کارهای خود را انجام می دهد آیا این جز این است که خداوند بشر را آفرید؟ و وسائل انجام کار را در اختیار او نهاد و زمام کارهای او به خود او سپرد (تفویض).
روشن ترین اشکال این نظریه به وجود دو خالق مستقل (یکی خدا و دیگری انسان) و دو تأثیر مستقل در هستی است و این یک نوع دوگانه پرستی است که عقل و خرد و قرآن و روایات شدیدا از آن دوری می جویند.
قرآن مجید با صراحت هر چه کاملتر وجود دو خالق مستقل را رد کرده و می فرماید: «قل الله خالق کل شیء و هو الواحد القهار؛ خدا را بخوان که آفریننده همه چیز است و او است یگانه و غالب» (رعد/ 16).
قرآن نه تنها در همین آیه عقیده به وجود دو خالق را رد کرده بلکه بطور مکرر در سوره های دیگر به این حقیقت اشاره نموده است. ولی در عین حال اگر گروهی با این آیات بر جبری گری استدلال نموده اند راهی به خطا رفته اند زیرا این آیات با ملاحظه ماقبل و مابعد آنها ربطی به مسأله جبر ندارد بلکه رمز این صراحت گوئیها جز رد عقیده به تعدد خالق مستقل و اینکه در جهان هستی بیش از یک خالق وجود ندارد چیز دیگری نیست و اما چگونه این عقیده با مختار و آزاد بودن انسانها در افعال خویش سازگار است. خود بحث جداگانه ای دارد و محققان اسلامی دراین باره توضیحات لازم را داده اند.
درست است که ما جسم و جان داریم، و اراده و اختیار داریم اما آن نیروها و این اراده و اختیار و آزادی لحظه به لحظه از ناحیه مبدا جهان هستی به ما می رسید ما آزادیم و مستقل اما نه استقلال تام و مطلق زیرا همه چیز ما حتی هستی ما وابسته به هستی مطلق و نامحدودی است، که همه هستیها از او است.
شگفت آور اینکه صاحب این نظریه مجموع این نوع آیات را مربوط به بتهای چوبی و فلزی و سنگی دانسته است که مورد ستایش عرب جاهلی بوده و می گوید هدف این آیات این است که بتها مخلوق خداوند هستند و سزاوار پرستش نمی باشند و هرگز ارتباطی به افعال بشر ندارند.
توجیه این آیات از این راه صحیح نیست زیرا بر فرض این که در ماقبل این آیات سخن از بتهای عرب جاهلی به میان آمده باشد ولی هرگز شأن نزول، موجب انحصار مفاد آیه، به مورد نمی شود، زیرا پیوسته آیات و احادیث که متضمن یک سلسله قوانین کلی و وسیع می باشند، برای بیان حکم مورد خاص وارد می شوند، ولی هیچگاه مفاد آنها در نظر هیچ مفسری منحصر به همان مورد نمی گردد آیا دور از ذوق نیست که بگوئیم جمله های با این عظمت «قل الله خالق کل شیء» فقط مربوط به همان معبودهای دروغین عرب جاهلی است.
شگفت آورتر این که صاحب این نظر در تفسیر این آیات دست به دامن تخصیص شده و می گوید: عموم این آیات که خدا را خالق فعل بشر نیز می داند با آیات و ادله عقلی و محسوسات عینیه که دلالت دارند که کارهای اختیاری انسانها مخلوق خداوند نمی باشند تخصیص می زنیم آیا از جنبه ادبی نمی تواند صد آیه مختص یک آیه بوده باشد. مجموع آیاتی که در معارف عقلی وارد شده اند، اگر همه را روی هم بریزیم، ما را به یک هدف سوق می دهند و هرگز میان آنها اختلافی وجود ندارد تا از طریق تخصیص اختلاف آنها را برطرف سازیم. وانگهی موضوع حل تعارض از طریق تقیید و تخصیص مربوط به آیات فقهی و قوانین تشریعی است نه آیات مربوط به معارف عقلی، زیرا قانونگذاران جهان قوانین خود را به طور تدریج وضع می کنند و هیچ قانونگذاری احکام و قوانین را یک جا بیان نمی کند از این جهت در این نوع آیات و احادیث خاص بر عام، و مقید بر مطلق، مقدم می شود، ولی هرگز این ضرورت و روش در آیات مربوط به بیان معارف و عقاید وجود ندارد، و روش علما نیز در این بخش از آیات بر این اساس استوار نیست.
Sources
جعفر سبحانی- سرنوشت- صفحه 96-100
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites