ناتوانی انسان در آوردن مانند قرآن

English 3478 Views |

قرآن ادعا می کند که سخنی عادى نیست، و این آیات تراوش مغز بشر نمى ‏باشد بلکه وحى آسمانى است که از علم و قدرت بى‏ پایان خداوند سرچشمه گرفته، و به همین جهت تحدى مى‏ کند و تمام جهانیان را به مبارزه مى‏ طلبد و با توجه به اینکه معاصران پیامبر (ص) و حتى اقوام که تا به امروز روى کار آمدند از انجام چنین چیزى عاجز ماندند و تن به آن همه مشکلات دادند اما اقدامى در راه معارضه با آیات قرآن انجام ندادند روشن می شود که چنین کارى اصولا از بشر ساخته نبوده و نیست، آیا معجزه چیزى غیر از این است این نداى قرآن هنوز در گوش ماست، و این معجزه جاویدان هم چنان جهانیان را به سوى خود مى ‏خواند و تمام محافل علمى دنیا را تحدى مى‏ کند نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت یعنى شیرینى و جذابیت عبارات، و رسایى مفاهیم، بلکه از جهت محتوا، علومى که آن زمان از نظر انسانها پنهان بود، قوانین و مقرراتى که ضامن سعادت و نجات بشریت است، بیاناتى خالى از هرگونه تناقض و پراکنده گویى، تواریخى خالى از هر گونه خرافات و گزافگویى و مانند اینها.
قرآن در چند سوره دعوت به مقابله به مثل نموده است از جمله: «قل لئن اجتمعت الإنس و الجن على‏ أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا؛ بگو اگر تمام جن و انس اجتماع کنند تا کتابى همانند قرآن بیاورند، نمى ‏توانند، اگر چه نهایت همفکرى و همکارى را به خرج دهند.» (اسراء/ 88)
«أم یقولون افتراه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله إن کنتم صادقین* فإلم یستجیبوا لکم فاعلموا أنما أنزل بعلم الله؛ مى ‏گویند این آیات را به خدا افترا بسته (و ساختگى است) بگو اگر راست مى‏ گوئید شما هم ده سوره ساختگى همانند آن بیاورید، و غیر از خدا هر کسى را مى ‏توانید به کمک خود دعوت کنید، و اگر این دعوت را اجابت نکردند بدانید این آیات از طرف خدا است.» (هود/ 13- 14)
«أم یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله إن کنتم صادقین؛ مى‏ گویند بر خدا افترا بسته، بگو سوره ‏اى همانند آن بیاورید و هر کس غیر از خدا را مى‏ توانید به یارى طلبید، اگر راست مى‏ گوئید.» (یونس/ 38)
همانطور که ملاحظه مى ‏شود قرآن با صراحت و قاطعیت بى ‏نظیرى دعوت به مبارزه کرده، صراحت و قاطعیتى که نشانه زنده حقانیت است. قرآن با بیان بسیار قاطع و صریح تمام جهانیان و کلیه کسانى را که در پیوند آن با مبداء جهان آفرینش تردید داشتند دعوت به مقابله به مثل کرده است، نه تنها دعوت کرده بلکه آنها را تشویق و تحریک به مبارزه نیز نموده است و کلماتى در این آیات به کار برده که به اصطلاح به غیرت آنها برخورد نماید این کلمات عبارتند از: «إن کنتم صادقین؛ اگر راست مى‏ گوئید.» «فأتوا بعشر سور مثله مفتریات؛ ده سوره ساختگى مثل آن بیاورید.» «قل فأتوا بسورة مثله... إن کنتم صادقین؛ اگر راست مى‏ گوئید یک سوره ساختگى بیاورید.»
"و ادعوا من استطعتم من دون الله؛ غیر از خدا از هر کس مى ‏خواهید دعوت کنید."
«قل لئن اجتمعت الإنس و الجن؛ اگر همه جهانیان دست به دست هم بدهند.» «لا یأتون بمثله؛ نمى ‏توانند مثل آن را بیاورند.»
«فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة؛ از آتشى بترسند که هیزم آن بدنهاى مردم (گنهکار) و سنگها است.» (بقره/ 24) «فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا؛ اگر مثل آن را نیاوردید، و هرگز نخواهید توانست.» (بقره/ 24)
با این تحریکها و تشویقها، و با اینکه می دانیم این مبارزه تنها یک مبارزه ادبى یا مذهبى نبود بلکه یک مبارزه سیاسى اقتصادى و اجتماعى بود، مبارزه ‏اى بود که همه چیز حتى موجودیت آنها در گرو آن بود، و به عبارت دیگر: یک مبارزه حیاتى محسوب مى‏ شد که مسیر و سرنوشت زندگى و مرگ آنها را روشن مى‏ ساخت اگر پیروز مى‏ شدند همه چیز داشتند، و اگر مغلوب مى‏ شدند، باید از همه چیز خود دست بشویند.
با این حال اگر مى‏ بینیم آنها در مقابل قرآن زانو زده ‏اند و نتوانستند همانند آن را بیاورند. معجزه بودن قرآن روشنتر مى ‏شود. قابل توجه اینکه این آیات منحصر به زمان و مکان خاصى نیست و تمام جهانیان و مراکز علمى دنیا را به سوى این مبارزه دعوت مى‏ کند و هیچگونه استثنایى در آن وجود ندارد و هم اکنون نیز به تحدى خود ادامه مى‏ دهد.

همه قرآن یا ده سوره یا یک سوره؟
همانگونه که گفتیم قرآن مجید در یک جا مخالفان را دعوت به آوردن مثل قرآن کرده است و در جاى دیگر به آوردن ده سوره همانند قرآن و در مورد دیگر به آوردن یک سوره مثل سوره ‏هاى قرآن. به همین دلیل در میان گروهى از مفسران بحث شده که این تفاوت در تحدى و دعوت به مبارزه براى چیست؟ چرا یک جا همه قرآن و جاى دیگر 10 سوره و جاى دیگر یک سوره؟ در پاسخ این سؤال طرق مختلفى پیموده ‏اند:
الف- بعضى معتقدند این تفاوت از قبیل تنزل از مرحله بالاتر به مرحله پائینتر است درست مثل اینکه کسى به دیگرى می گوید: اگر تو هم مثل من در فن نویسندگى و شعر مهارت دارى کتاب و دیوانى همچون کتاب و دیوان من بنویس بعد تنزل مى ‏کند و مى‏ گوید یک فصل مانند آن را و یا حتى یک صفحه مثل آن ارائه بده! ولى این پاسخ در صورتى صحیح است که سوره‏ هاى اسراء و هود و یونس و بقره به همین ترتیب نازل شده باشد، البته آن با ترتیبى که در کتاب "تاریخ القرآن" از فهرست ابن ندیم نقل شده سازگار است. چرا که او مى‏ گوید: «سوره اسراء سوره 48 و هود 49 و یونس 51 و بقره نودمین سوره است که بر پیامبر نازل شده.» اما متاسفانه این سخن با ترتیب معروفى که براى سوره ‏هاى فوق در تفاسیر اسلامى آمده است سازگار نمى‏ باشد.
ب- بعضى گفته ‏اند گرچه ترتیب نزول سوره ‏هاى فوق منطبق بر تنزل از مرحله بالا به مرحله پائین نیست، ولى مى‏ دانیم که همه آیات یک سوره با هم نازل نمى‏ شده چه بسا آیاتى که مدتى بعد نازل مى‏ شد به دستور پیامبر (ص) به خاطر تناسبهایى که داشت در سوره قبل قرار داده مى ‏شد. در محل کلام ما نیز ممکن است چنین باشد، و از این رو تاریخ سوره‏ هاى فوق منافاتى با تنزل از مرحله بالاتر به پائین‏تر ندارد.
ج- احتمال دیگرى که براى حل این مشکل وجود دارد این است که اصولا واژه "قرآن" واژه ‏اى است که به تمام و بعض قرآن هر دو اطلاق مى ‏شود، مثلا در آیه اول سوره جن مى ‏خوانیم «إنا سمعنا قرآنا عجبا؛ ما قرآن عجیبى شنیدیم.» پیدا است که آنها قسمتى از قرآن را شنیده بودند.
اصولا "قرآن" از ماده قرائت است، و مى ‏دانیم قرائت و تلاوت، هم بر کل قرآن صادق است و هم بر جزء آن، بنابراین تحدى به مثل قرآن مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و حتى یک سوره نیز سازگار مى‏ باشد. از سوى دیگر "سوره" نیز در اصل به معنى مجموعه و محدوده است، و بر مجموعه‏ اى از آیات نیز تطبیق مى ‏کند هر چند یک سوره کامل به اصطلاح معمولى نبوده باشد. و به تعبیر دیگر سوره در دو معنى استعمال مى‏ شود یکى به معنى مجموع آیاتى که هدف معینى را تعقیب مى‏ کند و دیگر یک سوره کامل که با بسم الله شروع و پیش از بسم الله سوره بعد پایان مى ‏پذیرد.
شاهد این سخن آیه 86 سوره توبه است آنجا که مى‏ فرماید: «و إذا أنزلت سورة أن آمنوا بالله و جاهدوا مع رسوله؛ هنگامى که سوره ‏اى نازل مى‏ شود که ایمان به خدا بیاورید و با پیامبرش جهاد کنید.» روشن است که منظور از سوره در اینجا همان آیاتى است که هدف فوق (یعنى ایمان به خدا و جهاد) را تعقیب مى ‏کند هر چند قسمتى از یک سوره کامل باشد.
راغب نیز در کتاب مفردات در تفسیر آیه اول سوره نور "سورة أنزلناها." مى‏ گوید: "اى جملة من الاحکام و الحکم." همانگونه که ملاحظه مى‏ کنیم سوره را به معنى مجموعه ‏اى از احکام تفسیر کرده است.
بنابراین فرق چندانى میان قرآن و سوره و ده سوره از نظر مفهوم لغت باقى نمى ‏ماند یعنى همه اینها به مجموعه ‏اى از آیات قرآن اطلاق مى‏ گردد نتیجه اینکه تحدى قرآن به یک کلمه و یک جمله نیست که کسى ادعا کند من مى ‏توانم مثل آیه «و الضحى؛ سوگند به روشنايى روز.» (ضحی/ 1) و آیه «مدهامتان؛ كه از [شدت] سبزى سيه‏گون مى ‏نمايد.» (الرحمن/ 64) و یا جمله‏ هاى ساده ‏اى از قرآن را بیاورم، بلکه تحدى در همه جا به مجموعه‏ اى از آیات است که هدف مهمى را تعقیب مى ‏کند.

Sources

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏9 ص 42 - 46، جلد 1 ص 131

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information