بررسی موضوع عهد و تعهد در آیات قرآن
English 5825 Views |آیات مربوط به تعهد در قرآن مجید به سه گروه تقسیم می گردند.
گروه یکم: مسئولیت درباره تعهد به طور عام
1- «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ و به عهد خود وفا کند زیرا عهد مورد مسئولیت است.» (اسراء/ 34) از این روشن می شود که هر تعهدی با قطع نظر از جنبه خلقی آن، جنبه الهی دارد که مورد مسئولیت قرار می گیرد، این است معنای آن قضیه ای که می توان به عنوان اصل کلی از اسلام انتزاع نمود. که عبارت است از (هر حق الناسی، دارای بعد حق الهی نیز می باشد) یعنی از مسئولیت الهی مردم درباره تعهدها می توان اثبات کرد که این مورد هم یکی از روشنترین مصادیق تلازم حق الناس و حق الله است.
2- «و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا؛ و آن نیکوکاران کسانی هستند که وقتی که عهدی بستند به عهد خود وفا می کنند.» (بقره/ 177)
3-«والذین هم لا ماناتهم وش عهد هم راعون؛ و مومنین کسانی هستند که امانت ها و عهدهائی را که می بندند مراعات می کنند.» (مومنون/ 8 و معارج/ 32)
4- «یاایها الذین امنوا ووفوا بالعقود؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به عهدهای خود وفا کنید.» (مائده/ 1)
5-«بلی من اوفی بعهده و اتقی فان الله یحب المتقین؛ بلی، کسی که به عهد خود وفاکرد و تقوا ورزید، خدا متقیان را دوست می دارد.» (آل عمران/ 76)
تاکید و اصرار خداوندی در این گروه از آیات درباره وفا به پیمانها و تعهدها کاملا روشن است.
گروه دوم: لزوم وفای به عهد الهی
1- «الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبد وا الشیطان انه لکم عد ومبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛ ای فرزندان آدم، مگر باشما عهد نبسته ام که شیطان را نپرستید، قطعا او دشمن آشکاری برای شما است، و مرا بپرستید این است راه راست.» (یس/ 60- 61)
درباره توضیخ این مسئله که خداوند متعال چگونه از انسان ها تعهد گرفته است که او را عبادت کنند و شیطان را عبادت نکنند، مطالبی گفته شده است، مناسبترین آن مطالب این است که خداوند تعهد را به وسیله دو نوع حجت از انسان ها گرفته است:
حجت یکم: انبیای الهی که با آوردن معجزات و بیان براهین و دلائل کاملا روشن انسان ها را به سوی خدا رهبری نموده اند و آنان از این راه با خدا تعهد می بندند.
حجت دوم: عقل سلیم و وجدان پاک انسان ها است.
2- «و اوفوا بعهد الله اذا عاهدتم؛ و به عهد خداوندی وفاکنید هنگامی که عهدی بستید.» (نحل/ 91)
3- «من المومنین رجال صدفوا ما عاهدوا الله علیه؛ از مومنین مردانی که آنچه را با خدا عهد بسته بودند ایفا نمودند.» (احزاب/ 23)
این گروه در سوره بقره آیه 27 و سوره آل عمران آیه 77 و انعام آیه 152 و رعد آیه 20 و 25 و نحل آیه 91 و 95 و احزاب آیه 15 نیز آمده است.
گروه سوم: عهدی که خداوندی بسته است
1- «و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم؛ و به عهدی که با من بسته اید وفاکنید تا به عهدی که با شما بسته ام وفاکنم.» (بقره/ 40)
2- «و من اوقی بعهده من الله؛ و کیست وفاکننده از خدا به عهد خودش.» (توبه/ 111)
موضوع تعهد و گروه یکم از آیات
گروه یکم: از آیات مربوط به تعهد با عمومیتی که دارد، به لزوم وفای به هر عهدی که میان انسان ها بسته می شود دلالت می نماید، مگر تعهدی که مخالف دستورات اسلامی باشد. این شرط با بیانات مختلفی در منابع اسلامی آمده است، مانند روایت معروفی که می گوید: «کل شرط جائز الا ما خالف الکتاب او اسنه؛ هر شرط و عهدی جایز است مگر آنچه که مخالف کتاب یا سنت باشد.»
«شرط الله قبل شرط لکم؛ شرط و عهد خداوند پیش از شرط و عهد شما است.» از طرف دیگر همه آیاتی که دلالت بر ضرورت قطعی وفای به تعهدهای الهی می نماید، هرگونه تعهدی را که مخالف تعهدهای الهی است مردود و مطرود می سازد. این یک مسئله کاملا روشن است که خداوند متعال که دستور به انجام و ایفای تعهدها صادر کرده است، هرگز امر به انجام خلاف دستورات خود نمی نماید، لذا هرگز نمی توان به دروغ گفت و هتک ناموس و دزدی و جنایت و خیانت به فرد و اجتماع و ربا خواری و حمایت از ظلم و بی اعتنائی به ناتوانان و پایمال کردن سایر واجبات و ارتکاب محرمات الهی تعهد بسته و ملزم به ایفای آن بود. در روایتی معروف آمده است که امام صادق (ع) یکی از یاران خاصش را خواست و به او فرمود: عائله من زیاد شده است، این پول را بگیر و جنسی بخر و با بازرگانانی که به مصر می روند، برو و در آنجا بفروش و بیا و آن شخص پول را می گیرد و با بازرگانان مدینه جنسی را می خرند و رهسپار مصر می شوند، پیش از آنکه وارد مصر شوند در نزدیکی مصر می نشینند و یک نفر را می فرستند تا وضع آن جنس را از نظر کمی و زیادی در بازار رسیدگی کند، آن شخص رسیدگی می کند و بر می گردد و می گوید: عرصه این جنس در بازار بسیار کم است، در نتیجه قیمت جنس بسیار بالا است، این بازرگانان با یکدیگر عهد می بندند که جنس را به بیش از قیمت عادلانه اش بفروشند و این کار را می کنند، وقتی که بر می گردند و فرستاده امام صادق (ع) به خدمت آن حضرت می رسد سود زیادتر از سود عادلانه را به امام تقدیم می کند، آن حضرت می فرماید این سود خیلی زیاد است، قصه از چه قرار بوده است؟! فرستاده امام عرض کرد: ما پیش از ورود به مصر با نظر به کمبود جنسی که برده بودیم، با یکدیگر تعهد بستیم که به این سود کلان معامله کنیم، امام از این کار پلید سخت ناراحت شد و فرمود: شگفتا، می نشینید و به ضرر مسلمانان تعهد می بندید، سپس مقداری سود عادلانه از آن پول را برداشت و فرمود: بیش از این حق من نیست. [مضمون تقریبی روایت را نقل کردیم.]
پس چون تعهد مزبور مستلزم ضرر بر دیگر افراد جامعه است، از نظر اسلام ممنوع است، از اینجا یک مطلب بسیار با اهمیت را باید در نظر گرفت که هر نوع فعالیت های اقتصادی فردی یا گروهی که منجر به وارد کردن ضرر بر جوامع مسلمین بلکه حتی بر جوامع غیر اسلامی که با مسلمانان همزیستی دارند و حالت جنگ و پیکار ندارند، بوده باشد ممنوع است، و می توان در این مورد به اضافه ملاکی که در روایت امام صادق (ع) دیدیم به قاعده لاضرر و لاضرار فی الاسلام نیز تمسک کرد که به منبع حدیثی و مضامینی از آیات شریفه قرآنی مستند می باشد.
موضوع وفای به عهد الهی و گروه دوم از آیات
گروه دوم: از آیات که لزوم وفای به عهد الهی را دستور می دهد، شامل تعهدهائی است که مردم در میان خود می بندند که آیات گروه اول با تاکید و صراحت لزوم ایفای آنها را گوشزد می نماید چنان که شامل تعهدهای فطری و عقلی و وجدانی درباره اطالاعات به دستورات و تکالیف الهی نیز می گردد، آیه 60 از سوره یس همین تعهد را گوشزد می کند: «الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین، و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛ ای فرزندان آدم، آیا من با شما تعهد نبستم که شیطان را نپرستید زیرا او دشمن آشکار شما است و به من عبادت کنید، این است صراط مستقیم.» این تعمیم صحیح به نظر می رسد، زیرا چنان که در تعهد انسانی- الهی اثبات شده است تعهد دو جنبه خلقی و خالقی دارد جنبه خلقی آن همان پیمان های متداول در جوامع انسانی است که ضرورت جبر حیات اجتماعی ایفای آنها را حتمی می سازد، جنبه خالقی آن عبارت است از به گرو گذاشتن شخصیت انسانی که رو به ماورای طبیعت دارد. نکته مهمی که تذکر به آن لزوم دارد، این است که تا کنون در جنبه خلقی تعهدها که بر مبنای جبر حیات اجتماعی انسانها در جریان بوده است، آن جبر و ضرورتی نبوده است که در برابر زورگویان و قدرتمندان هم مستحکم و پایدار بوده باشد. این ضعف و ناپایداری ناشی از آن بوده است که با قطع نظر از جنبه خالقی تعهدها، انگیزه دیگری جز ضرورت جبر اجتماعی وجود ندارد که متعهد را به ایفای تعهد ملزوم نماید. از طرف دیگر می دانیم که نظم و مقررات اجتماعی در برابر زورگوئی قدرتمندان بیخبر از انسان مانند تار عنکبوتی است بی دوام و ناپدار، در صورتی که فرد و جامعه ای که جنبه خالقی تعهد را انگیزه خود قرار بدهد، بدان جهت که شخصیت انسانی الهی خود را در گرو تعهد خود می بیند، لذا ایفای تعهد را نوعی تنفس ضروری حیات خود می داند.
گروه سوم آیاتی است که می گوید: خداوند متعال عهدی را که با انسانها بسته است وفا می کند. وفای خداوندی به عهدی که بسته است از صفات جلالیه اوست که با کمال بی نیازی و غنای مزلق خبر از ایفای عهدی که بسته است می دهد.
Sources
محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 534-537
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites