رابطه انسان با افعال خود
English 2435 Views | افعال طبیعی، افعال عادی است و انسان به موجب این افعال مورد ستایش و تحسین واقع نمی شود. مثلا انسان گرسنه می شود غذا می خورد، تشنه می شود آب می آشامد، کسل می شود می خوابد، عمل جنسی انجام می دهد، یک کسی به او اهانت می کند یا می خواهد حقش را برباید، از حق خودش دفاع می کند.
این ها را می گویند فعل طبیعی یا کارهای عادی و طبیعی که حیوان ها هم در این کارها با انسان شرکت دارند. ولی بعضی کارهای دیگر است که مافوق کار طبیعی است. گاهی این ها را می گویند کار انسانی و مافوق کار حیوانی است. مثل شکر و سپاسگزاری.
اگر انسان از شخصی در یک موقعی احسان دیده است، در یک فرصت مناسب به نوعی در مقابل احسان او سپاسگزاری می کند، حال یا سپاسگزاری لفظی و یا عملی، مثلا هدیه ای برای او می فرستد، بدون اینکه هیچ گونه اجبار و الزامی به این کار داشته باشد. این را می گویند یک عمل اخلاقی.
به طور کلی خدمت هایی را که انسان به نوع بشر می کند بدون آنکه چشم داشتی از آن خدمت داشته باشد بلکه فقط و فقط به منظور اینکه احسانی کرده باشد به دیگری احسان می کند، می گویند فعل اخلاقی، مثل دستگیری ها.
سخن در این است که معیار فعل اخلاقی چیست؟ یعنی چه چیز در آن فعل اول وجود دارد که آن را فعل طبیعی می کند و چه چیز در این فعل دوم وجود دارد که این را در یک سطح بالاتری قرار می دهد و نام این فعل را فعل اخلاقی می کند؟
در این جا مسئله ای مطرح است که میان خود فرنگی ها مطرح شده است و آن این است که آیا منهای دین، فعل اخلاقی می تواند وجود داشته باشد یا نه؟ یعنی اگر انسان دارای دین و ایمان نباشد آیا تمام افعالش فعل های طبیعی است و هیچ فعل او رنگ اخلاقی پیدا نمی کند؟ و یا اینکه مانعی ندارد که انسان جوری تربیت شود که بدون آنکه دین و ایمانی در کار باشد، بتواند کار اخلاقی انجام بدهد؟
در واقع دو مطلب است، یک وقت هست که می گوییم، فعل اخلاقی یعنی فعلی که مستقیما دین دستور داده باشد که نظر اول این بود و نظر دوم این است که نه، انسان را می شود به گونه ای ساخت که ملکاتی پیدا کند که به موجب آن ملکات، فعل اخلاقی از او صادر بشود، بعد در این جا بحث دیگری پیش می آید که آیا برای ساختن انسان به این گونه، دین ضروری است یا نه؟
Sources
مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 295-296
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites