معنای تاویل از نظر مفسرین و علما
English 2725 Views |مفسرین و علما در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و با تتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می باشد دو قول است:
1- قول قدماء که تاویل را با تفسیر (محصل معنی کلام) مرادف می گرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل دارند لکن به مقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله؛ با آنكه تاويلش را جز خدا كسى نمى داند.» (آل عمران/ 7) تاویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی داند.
ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که آیات متشابهه قرآن همان حروف مقطعه اوایل سور می باشد زیرا در قرآن مجید آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد. اما این حرف درستی نمی باشد.
و به هرحال نظر به اینکه قرآن مجید علم به تاویل برخی از آیات را از غیر خدا سلب می کند و در قرآن مجید آیه ای که تاویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمی شود شناخت این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده متروک شد.
2- قول متاخرین که «تاویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابهه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت به فرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند.
این مذهب به اندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تاویل» در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تاویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش، و حمل آن بر خلاف ظاهر به واسطه دلیل به نام تاویل روشی دائر گردیده با اینکه خود این روش خالی از تناقض نیست (زیرا بیان معنی تاویل با اعتراف به اینکه جز خدا کسی معنی تاویلی را نداند مناقض است ولی اینان به عنوان احتمال ذکر می کنند.)
این قول نیز با اینکه شهرت به سزائی دارد درست نیست و به آیات قرآنی منطبق نمی شود زیرا:
اولا- آیه سوره اعراف «هل ینظرون الا تاویله؛ آيا [آنان] جز در انتظار تاويل آنند.» (اعراف/ 53) و آیه سوره یونس «بل کذبوا بمالم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله؛ بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان نيامده است.» (یونس/ 39) ظاهرند در اینکه همه قرآن تاویل دارد نه تنها آیات متشابهه چنانکه بنای این قول بر آن است.
و ثانیا- لازمه این قول این است که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمی شود شمرد تا چه رسد به کلامی که با بلاغت خود به جهان سخنوری تحدی و اعلام تفوق می نماید.
و ثالثا- بنابراین قول حجت قرآن تمام نمی شود زیرا به موجب احتجاج آیه کریمه «افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا؛ يا در [معانى] قرآن نمى انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى يافتند.» (نساء/ 82) یکی از دلائل اینکه قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که به حسب بادی نظر جلوه کند با تدبر در آیات رفع می شود.
اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات به نام متشابهات با مسلمات قرآن که محکماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، اینگونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر اینکه قرآن کلام بشر نیست ندارد.
همچنین اگر رفع اختلاف را به این نحو کنیم که هر آیه ای را که مضمون آن مخالف و مناقض محکمات و مسلمات قرآن است از ظاهر آن منصرف کرده (به اصطلاح این قول) با تاویل به معنی خلاف ظاهر حمل کنیم. زیرا به واسطه این نوع تاویل هر گونه تناقضی راحتی از کلام بشر نیز می شود رفع نمود.
رابعا- اصلا دلیلی بر اینکه مراد از تاویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تاویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده مثلا در سه جا از فصه یوسف (ع) تعبیر خواب «تاویل» نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب به صورت مخصوصی دیده می شود چنانکه یوسف (ع) به خاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود(خواب حضرت یوسف (ع) در آیه سوم سوره یوسف ذکر شده (وقیتکه یوسف بپدر خود گفت: ای پدر من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم در حالیکه برای من سجده میکردند) و تاویل خواب در آیه صدم سوره از زبان یوسف (ع) نقل شده است (یوسف پدر و مادر خود را پس از آنکه بعد از سالها مفارقت در مصر به دیدارش رسیدند، بالای تخت برد و پدر و مادر و برادران برابر او به خاک افتادند و گفت: ای پدر این است تاویل خواب من.)
و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشک دیده بود. خواب ملک مصر در آیه چهل و سوم سوره ذکر شده است (ملک گفت من در خواب می بینم هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و سنبله ای دیگر خشک) و تاویل آن در آیه 47 - 49 از زبان یوسف (ع) نقل شده (یوسف گفت: هفت سال با کوشش تمام می کارید و هر چه درویدید در سنبلش نگهدارید مگر کمی از خوراکیتان را، پس از آن هفت سال سخت می آید که ذخیره پیشین شما را می خورند مگر کمی از آنچه نگه می دارید پس از آن سالی می آید که در آن باران برای مردم می آید.)
چنانکه مصاحبان زندان یوسف (ع) ساقی گری ملک و صلب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سرگرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند. و خواب مصاحبان زندان یوسف هم در آیه سی و ششم سوره ذکر شده (با یوسف دو جوان یا دو غلام شاه داخل زندان شدند یکی به یوسف گفت: من در خواب دیدم که انگور می فشرم و دیگری گفت: من در خواب دیدم که به سر خود نانی گذاشته ام که پرندگان از آن می خوردند.) و تاویل خوابشان از زبان یوسف (ع) در آیه چهل و یکم سوره ذکر شده «ای دو رفیق زندان یکی از شما ساقی ملک می شود و دیگری صلب شود و پرندگان از سرش می خورند.
همچنین در قصه موسی و خضر آیه 71 تا 82 از سوره کهف پس از آنکه خضر کشتی را سوراخ می کند و پس از آن پسری را می کشد و پس از آن دیوار کجی را راست می کند و در هر مرحله موسی (ع) اعتراض می نماید خضر به مقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که به امر خدا انجام داده بود بیان می کند و آن را تاویل می نامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که به صورت کار ظهور کرده به منزله روح کار است که تاویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.
همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل می فرماید: «و اوفوا الکیل اذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تاویلا؛ وقتی که کیل می کنید کیل را ایفاء کنید (مکیال را درست پر کنید) و با ترازوی درست وزن نمائید این خوب است و از جهت تاویل بهتر می باشد.» (اسراء/ 35) روشن است که مراد از تاویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی به وجود می آید و «تاویل» به این معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان می شود.
همچنین در جای دیگر می فرماید: «فان تنازعتم فی شی ء فرد و ه الی الله و الرسول ذلک خیر و احسن تاویلا؛ پس اگر در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و رسول برگردانید این خوب است و از جهت تاویل بهتر می باشد.» (نساء/ 59) پیدا است که مراد از «تاویل» رد منازعه به خدا و رسول همان پابرجا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه می باشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.
همچنین موارد دیگری که لفظ تاویل در قرآن مجید ذکر شده و جمعا با آنچه گذشت شانزده مورد می باشد، در هیچکدام از آنها نمی شود تاویل را به معنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که به لفظ تاویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با اینحال موجبی برای اینکه لفظ تاویل را در آیه نامبرده به معنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.
Sources
سيد محمدحسين طباطبایی- قرآن در اسلام- صفحه 33-37
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites