نظر اندیشمندان متجدد درباره وحی و نبوت
English 2590 Views |الف- اعتقاد عمومی مسلمانان در وحی قرآن:
قرآن مجید بیشتر از هر کتاب مقدس دیگر مانند تورات و انجیل از مسئله وحی آسمانی و فرستنده وحی و آورنده وحی یاد کرده و حتی از کیفیت وحی سخن گفته است.
عقیده عمومی مسلمین -که البته ریشه آن همان ظواهر لفظی قرآن است- درباره وحی قرآن اینست که قرآن مجید به لفظ خود سخن خدا است که به وسیله یکی از مقربین ملائکه که موجوداتی آسمانی هستند به پیغمبر اکرم (ص) فرستاده شده است.
نام این ملک -فرشته- جبرئیل و روح امین است، سخن خدا را تدریجا در مدت بیست و سه سال به پیغمبر اکرم (ص) رسانیده و به موجب آن به آن حضرت مأموریت داده شده که لفظ آیات آن را به مردم بخواند و مضامین آنها را بفهماند و به سوی معارف اعتقادی و مقررات اجتماعی و قوانین مدنی و وظائف فردی که قرآن بیان می کند دعوت کند.
نام این مأموریت خدائی رسالت و پیغامبری است، پیغمبر اکرم (ص) بی اینکه کمترین دخل و تصرفی در مواد دعوت کند و از پیش خود چیزی بر آنها بیفزاید یا بکاهد یا پس و پیش کند رسالت خود را انجام داده است.
ب- نظر نویسندگان امروز درباره وحی و نبوت:
غالب نویسندگان امروز که در ادیان و مذاهب به کنجکاوی می پردازند نظرشان در توجیه و تقریر وحی و نبوت قرآن اینست که:
پیغمبر اکرم (ص) یک نابغه اجتماعی بوده که برای نجات جامعه انسانی از پرتگاه انحطاط و توحش و استقرارشان در مهد مدنیت و آزادی قیام کرده و به سوی افکار پاک خود که در صورت یک دین جامع و کامل تنظیم کرده بود دعوت نموده است.
می گویند وی دارای روحی پاک و همتی بلند بود و در یک محیط تاریک و تیره ای زندگی می کرد که جز زورگویی و یاوه سرایی و هرج و مرج چیزی در آن حکومت نمی کرد و جز خود خواهی و دزدی و غارتگری و هرگونه توحش به چشم نمی خورد.
پیوسته از مشاهده این اوضاع ناگوار رنج می برد و گاهی که کارد به استخوانش می رسید از مردم کناره گیری نموده در غاری که در کمر یکی از کوه های تهامه بود روزی چند خلوت می کرد و به آسمان و ستارگان درخشان آن و زمین و کوه و دریا و صحرا و این همه وسایل گران بهایی که دستگاه آفرینش در اختیار انسان گذاشته است خیره میشد و از این همه غفلت و نادانی که دامنگیر انسان شده و زندگی پر ارج وی را که سرا پا خوشبختی و کامرانی است به زندگی پست درندگان و چرندگان تبدیل نموده افسوس می خورد.
پیغمبر اکرم (ص) تا حدود چهل سالگی آن درک را داشت و این رنج را می برد تا در سن چهل سالگی موفق شد طرحی بریزد که بشر را از آن وضع اسفناک که مظهرش سرگشتگی و لگام گسیختگی وخود خواهی و بی بند و باری بود نجات بخشد و آن آیین اسلام بود که راقی ترین رژیم مناسب مزاج وقت بود.
پیغمبر اکرم (ص) افکار پاک خود را سخن خدا و وحی الهی فرض می کرد که خدای متعال از راه نهاد پاکش با وی به گفتگو پرداخته است و روان پاک و خیرخواه خود را، که این افکار از آن تراوش کرده در قلب آرامش مستقر میشد، روح امین و جبرئیل و فرشته وحی نامید و به طور کلی قوایی را که در جهان طبیعت به سوی خیر و هر گونه خوشبختی دعوت می کنند ملائکه و فرشتگان و قوائی را که به سوی شر و هرگونه بدبختی می خوانند شیاطین و جن خواند و وظیفه خود را که به مقتضای ندای وجدان عهده دار قیام و دعوت میشد نبوت و رسالت نام گذاشت.
البته این توجیه از آن کسانی است که برای جهان هستی خدائی اثبات می کنند و از روی انصاف برای نظام دینی اسلام ارزشی قائلند اما کسانی که آفریدگاری برای جهان معتقد نیستند سازمان نبوت و وحی و تکالیف آسمانی و ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ را سیاست و در حقیقت از باب دروغ مصلحت آمیز می دانند.
می گویند پیغمبران مردان اصلاح طلبی بودند و مقرراتی برای اصلاح جامعه بشری در شکل دین آوردند و چون مردم اعصار گذشته تاریک و غرق جهالت و خرافه پرست بودند پیغمبران نظم دینی را در سایه یک سلسله اعتقادات خرافی از مبدأ و معاد نگه داشتند.
Sources
مرتضی مطهری- قرآن در اسلام- صفحه 64-66
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites