بررسی نیاز کودک به محبت
English 1770 Views |محبت نیاز اساسی و طبیعی کودک و هر انسان دیگر است و اساس رشد و سعادت او بدان بستگی دارد. یکی از عللی که آدمی از تنهائی گریزان و در جمع سرخوش است این است که در تنهائی محبت نیست و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی شود. محبت برای کودک یک نیاز مهم است از آن بابت که رشد جسمی و روانی او درسایه آن است. طفلی که محبت نبیند هرگز بزرگ نخواهد شد و رشد نخواهد کرد.
محبت عامل سلامت کودک
بررسی های متعدد درباره کودکان ثابت کرده است که محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب نابهنجاری های روانی است. کمبود محبت مشکلاتی را پدید می آورد که نه تنها برای خود طفل زیانبخش است بلکه زمینه را برای آشفتگی های اجتماعی فراهم می سازد. هیچ چیز به اندازه محبت والدین طفل را آرام و مطمئن نمی سازد. به همین دلیل نظر روانشناسان تربیتی آن را تنها نقطه امید و شادی نشاط کودک ذکر کرده اند.
محبت و سازندگی
محبت موجبی برای سازندگی در کودک است. از طریق آن می توان بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی را در او اصلاح کرد و کودک را به جهت مورد نظر سوق داد. میزان سازندگی در کودک بستگی به میزان محبت اندیشی والدین دارد و وابسته به میزان اعتمادی است که طفل به مهر و محبت والدین دارد. یک تعریف ساده، یک دلجوئی حتی سطحی گاهی مسیر زندگی آدمی را عوض می کند و پایه های مفاسد اخلاقی را درهم می شکند. محبت زمینه ای برای تشکیل اخلاق در ذهن کودک است. طفل به هنگامی که در محیط محبت آمیز رشد می کند قادر می شود در بزرگی با مشکلات مواجه شود بدون اینکه اضطراب و تشویش داشته باشد. و نیز فراموش نکنیم برای اینکه در آینده انسانی پرمهر و فردی دارای رفتار محبت آمیز باشیم ناچاریم در دوران کودکی به او محبت کنیم و راه محبت کردن را به او نشان دهیم.
اهمیت و ضرورت محبت
بر این اساس که تصویر شد محبت در زندگی کودک نقش مهم و اساسی دارد. سعادت حال و آینده اش بدان وابسته است. زمینه روابط انسانی او در سایه آن است. زندگی تنها در سایه قانون و مقررات، دانش و تجربه امکان پذیر نیست. به گفته بزرگی قانون بی محبت لنگ است و محبت بی قانون کور و بی حساب. محبت ضروری زندگی طفل و مهم است از آن بابت که نیروی لازم را برای ادامه حیات او فراهم می سازد. روان طفل از طریق آن آسایش و آرامش پیدا می کند و زندگی او در سایه آن رنگ می گیرد.
سرچشمه احساس محبت
سرچشمه احساس محبت لمس بدنی است که بر اثر آن صفای محبت، و عشق است. لمس گرمی بدن مادر، تماس با جسم او از راه مکیدن، دست بر سر کشیدن های پدر، بوسیدن ها، در آغوش گرفتن ها کودک را سرمست و از محبت سیراب می کند. چه بسیار دردها و آلام جسمانی که با دست کشیدن پدر و مادر بر موضع درد، کودک را تسکین می دهد. چه نوازش ها و دست های پرمهر که وقتی بر سر کودک کشیده شد دلش را لبریز از نشاط می سازد. در همه حال تلاش ها باید متوجه این امر باشد که کودک گرمی دست پدر، مادر و یا دیگران را بر بدن خود حس کند و آن را برای خود توانی و حمایتی بداند.
طرق اعمال محبت
بر این اساس محبت که تصویر شد اعمال محبت درباره کودک ضروری و یکی از راههای آن تماس جسمی است. از اینجاست که می توان تا حدودی فلسفه بوسیدن کودکان و توصیه های اسلام را در این زمینه شناخت. بوسیدن طفل دل کودک را گرم و به زندگی امیدوار می سازد. کودک بر اثر آن خود را به والدین و دیگران نزدیک احساس می کند و این احساس موجب شادابی روح اوست. پیغمبر (ص) خود حسنین را می بوسید، آنها را بر دوش خود سوار می کرد و زمینه را برای سرور و شادابی آنها فراهم می ساخت. روزی مردی به نزد رسول خدا آمد و در ضمن گفته بود تا حال فرزندم را نبوسیده ام. پیامبر به اصحاب فرمود این مرد در نظر من از اهل آتش است. از دیگر طرق تحسین کودک است. همیشه باید کوشید نقطه جالبی در زندگی او و فعالیت هایش پیدا کرد و او را مورد تشویق قرار داد. هرگز به مناسبت خطا و لغزش طفل، درباره اش سخت غضب نکنید، تند خو نباشید و زود از کوره در نروید. نوع برخوردتان را با او کنترل کنید، نوع مواظبت را از او روی حساب آورید. محبت خود را درباره نوع غذا و لباس و اسباب بازی و تهیه اشیای مورد علاقه اش اثبات کنید. از دیگر راههای محبت توجه به او به هنگامی است که با علت محسوس می گردید. فی المثل به خاطر اینکه وقت غذایش دیر شده، یا جامه و لباس زیرش را آلوده کرده و در زحمت است و اشک می ریزد. والدین باید فورا به کمکش بشتابند و گریه های او را مورد توجه قرار دهند. از راه های دیگر توجه به غذا ی او، آسایش و راحتی اوست. طفل محبت والدین را درباره خود از غذا و لباسش بیشتر احساس می کند. لذت جسمی، منشاء خوبی برای اثبات دوستی اوست. بدین نظر در غذا باید مراقب او بود. خوراکی های مورد علاقه او را باید تا حدود امکان برایش فراهم نمود.
نوع محبت به کودک
نوع محبتی که به کودک اعمال می شود باید دارای خصایصی باشد:
اولا محبت به کودک خواه از سوی والدین و خواه از طرف معلم یا دیگران باشد باید راستین باشد زیرا کودکان محبت های تصنعی را خوب درک می کنند و از آن تنفر دارند. ممکن است کودک حقیقت این مسأله را خوب بفهمد ولی هرگز به زبان نیاورد. در جمع باید بگوئیم که طفل در این زمینه کمتر فریب می خورد.
ثانیا محبت باید به گونه ای باشد که او مزه آن را بچشد و این به هنگامی امکان پذیر است که ما عملا محبت خود را به او نشان دهیم. بدینسان فقط دوست داشتن فرزند در دل و علاقمندی قلبی به او کافی نیست. او باید نشانه های محبت ما را ببیند، و آنچه که در درون ما هست آشکارا حس کند. این کار معمولا از راه تغذیه، مراقبت ها، توجه کردن بدو امکان پذیر است. تحسین ها، تشویق ها، بازی کردن ها جلو ه هائی از ابراز محبت به طفل است و او آن ها را به حساب می آورد.
ثالثا محبت به کودک نباید بستگی به موقعیت او داشته باشد. بعبارت دیگر نباید به طفل ابراز محبت کرد از آن بابت که او زیباست، چشم و موی قشنگی دارد، رشدش خوب است و یا در منزل کارهائی انجام می دهد و.... این جنبه ها زمینه را برای محبت بیشتر فراهم می آورند ولی نباید به عنوان سند مورد استفاده قرار گیرند.
ضمنا ذکر این نکته ضروری است که نوع محبت در سنین مختلف متفاوت است. در 6 سال اول زندگی شاید تکیه اش بر روی لذات حسی و غذائی باشد ولی در 6 سال دوم توجه به لباس او، دوستان او و پذیرش رفقایش، و حفظ شخصیتش در جلوی دیگران بیشتر مطرح است. در جمع فراموش نکنیم که محبت والدین در سال های اول زندگی بیشتر از دیگر سنین سازنده است گو اینکه در سالهای بلوغ و جوانی هم این مسأله کم اهمیت نیست.
زیان کمبود محبت
براساس تحقیقات روانشناسان اجتماعی و روانکاوان درباره کودکان از جوامع مختلف، کمبود یا عدم محبت عواقب خطرناکی را برای فرد و جامعه به بار می آورد. اطفالی که در دوره کودکی محبت نبینند در بزرگی خشن، ناهموار و عقده ای بار می آیند. منشاء بسیاری از شرارت ها و جنایت های کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، کمبود محبت است. بسیاری از خودکشی ها، ناکامی ها حتی برای بزرگسالان به مناسبت عدم احساس محبت توسط فرد یا افراد معین است. منشاء بسیاری از فرارهای کودکان از خانواده با همه عواقب ناهنجارش بدان علت است که خود را در خانواده تنها می بیند، کسی با او در تماس عاطفی نیست، به او مهر نمی ورزد یا به وی ابراز علاقه نمی کند و یا خواسته هایش را مورد توجه قرار نمی دهد. کمبود محبت گاهی موجب بیماری و زمانی بیماری روانی چون بدبینی، پر توقعی، یأس، زود رنجی، نارضایتی و... می شود و در بعضی مواقع بی اشتهائی، بی میلی ناخودآگاه را بوجود می آورد و سلامت طفل را به خطر می اندازد. رویاها، خیالبافی های بسیاری از کودکان و حتی جوانان و بزرگسالان به علت کمبود محبت است. گاهی افرادی را می بینیم که حتی در تنهائی با خود حرف می زنند، در حضور عده ای خود را در گوشه ای مخفی می کنند، حرف نمی زنند، ابراز شرمساری دارند و.... یکی از منشاء این حالات کمبود محبت است. اظهار نارضایتی کودکان در خانه، غز زدن ها، ابراز بیزاری ها از والدین ها، گریه ها، قهر کردن ها، غذا نخوردن ها اغلب ناشی از عدم احساس محبت در خانه است.
خانواده مستعفی
خانه ای که در آن محبت پدر و مادر نیست، یا محبت هست و واقعی نیست یا خانواده ای که در آن پدر آن چنان سرگرم کار است که وقتی برای ابراز محبت به بچه ها نمی گذارد، یا مادر آن چنان خسته است که حال و حوصله نوازش کردن کودک را ندارد، یا اعصابش فرسوده است و... برای کودک خانواده متعادل نیست، بلکه خانواده ای که از انجام وظایف ضروری و اساسی خود سرباز زده است و یا در طریق انجام تکالیف استعفا کرده است، عدم احساس محبت موجب احساس ناامنی است و این احساس کودکان را وا میدارد که تصمیم های ناروا بگیرند، از خانه فرار کنند، از شر والدین آسوده شوند.... گاهی این احساس موجب تغییر در رفتار می شود - جلوه اش به صورت غر زدن، ابراز خشم ظاهر می گردد. در همه حال وجود محبت و ابراز آن از والدین در کودکان اثر عمیقی در تعدیل رفتار دارد، موجب کشش و جذب می شود و زندگی او را توأم با نشاط می نماید.
افراط در محبت:
فراموش نکنیم همانگونه که اصل محبت امری ضروری است افراط در آن نیز بدبختی بزرگی برای کودک به حساب می آید. مهم اینست که در نگهداری و حمایت کودک توجه شود ولی از افراط در آن تقبیح شده است. محبت بیش از اندازه والدین او را فردی لوس و ننر و انسانی ضعیف و ناتوان بار خواهد آورد، طوری که همیشه در دوری غلط زندگی میکند و گمان می نماید که همه به او بدهی دارند و باید حق خود را به او ادا نمایند. افراط در محبت برای کودک پرتوقعی ایجاد می کند و او را وا می دارد که گمان کند همیشه کسی باید باشد که ناز او را بکشد و او را اداره کند. طفل براساس این طرز فکر مستبد بار می آید، شرور می شود، محدودیت نمی شناسد، کنترل نمی پذیرد. و این امری است که برای جامعه خطر می آفریند. زیاده روی در محبت و حمایت از طفل، او را چون اسباب بازی قراضه بار می آورد که بدرد هیچکاری نمی خورد جز دور انداختن. به همین نظر توصیه های تربیتی در این زمینه آن است که او را به محبتی متعادل و آرام وا داریم نه دوستی و حمایت گسترده و بی حساب. پیامبر فرمود: «شرالا باء من دعاه البرالی الافراط»، «بدترین پدران کسانی هستند که محبت و نیکی را درباره کودک به افراط بکشانند». افراط در محبت طفل را ترسو و بچه ننر بار می آورد، استقلال عاطفی را از او سلب می کند و همیشه حالت تسلیم در او ایجاد می نماید.
تبعیض در ابراز محبت
افراط در محبت نسبت به یک فرزند در خانه باعث می شود که کودک دیگر حس کند مظلوم واقع شده است زیرا او می بیند همیشه باید طفیلی باشد، لباس کهنه او را بپوشد، با اسباب بازی قراضه او بازی کند، در همه حال زیردست و در تبعیت نظرات او باشد. از سوی دیگر زیاده روی در آن برای خود طفل هم ز یان جسمی دارد. بسیاری از مادران به محض شنیدن گریه کودکشان به دنبالشان می دوند تا آنها را از کریه آرام کنند در حالی که گریه در بسیاری از موارد بر کودکان لازم است. در نور چشم، در رفع خشکی محاظ چشم تأثیر بسزا دارد و زمینه ای برای تسکین او از آلام است، و از همه مهمتر این محبت زیاد امر حسادت دیگر کودکان را بر می انگیزد و حتی زمینه را برای انتقام جوئی فراهم می کند، و ما جلوه این امر را چه در خانه و چه در مدرسه بسیار دیده ایم.
برای جلب محبت کودک
کودک هم باید محبت کند و هم محبت ببیند. دیدن محبت امری روشن است که از طرف والدین اعمال می شود. اما برای محبت کردن او تربیت لازم دارد. بهترین راه و روش این است که به او عملا یاد دهند که چگونه باید ادب کرد، به چه صورت باید ابراز محبت نمود. برای جلب محبتش و نیز واداشتن او به محبت می توان به صورت زیر عمل نمود: به کودک سلام کنیم، به سخنانش با رغبت گوش فرا دهیم، به او هم فرصت بحث و سخن دهیم، نکته جالبی را در او بیابیم و تحسین کنیم، احساسات او را جریحه دار نسازیم، با اجرای عدالت میل عدالت خواهی او را اقناع کنیم، آنچه به خود نمی پسندیم برای او هم نپسندیم، در برابر سخنان و اعمالش از جا در نرویم، تندخو نباشیم، ملاحضه برای او هم نپسندیم، در برابر سخنان و اعمالش از جا در نرویم، تندخو نباشیم، ملاحظه او را در همه احوال بکنیم، در حدود استعداد و لیاقتش مدح او گوئیم، بر او رحم و عطوفت نشان دهیم، جز در مواقع ضرورت تهدیدش نکنیم و...
Sources
علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 144 تا 151
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites