ویژگی های تربیتی کودک در هفت سال اول زندگی

English 3651 Views |

دوران کودکی دوره سنگینی مسئولیت برای والدین است، مخصوصا از آن باب که مدت طولانی تر از همه حیوانات است. آمیب به محض تقسیم، قادر به ادامه زندگی است. بوزینه در هفته اول تولد قادر به راه رفتن است. میمون های عالی چون اورانگ اوتان یک ماه پس از تولد می توانند راه بروند، اما انسان لااقل پس از 9 ماه به انجام این امر توانائی پیدا می کند. و همچنین در امر تغذیه و نگهداری  خود، اغلب حیوانات در همان  ماه اول قادر به تغذیه به صورت مستقل می شوند اما این مدت برای انسان لااقل یکسال پس از تولد است به شرطی که غذا را دیگری برای او حاضر کند. اما اگر بخواهیم که خود قدرت تهیه غذا پیدا کند سال ها باید منتظر ماند، و عجب آن که از این دوره نمی توان کاست.

دوران پایه گذاری شخصیت

دوران کودکی از جهات متعددی برای کودک مهم است. یکی از آن بابت که دوره تکو ین و پایه گذاری شخصیت است و خصایص بسیاری در طفل  پدید خواهد آمد. از این نظر طفل شدیدا نیازمند به مراقبت است. این امر مخصوصا در سال های اولیه تولد دارای اهمیت بیشتری است. به عقیده روانشناسان آگاه، دو سال اولیه زندگی و نیز 6 ماهه اولیه تولد نقش عمده ای را در جهت دادن زندگی  بعدی بر عهده خواهد داشت. در این دوره است که کودک فردی عادی یا لجباز معمولی و یا لوس بار می آید. بررسی های روانشناسان نشان می دهد آنچه را که در این سن پایه گذاری شده است یا قابل تعویض نیست و یا با سختی و دشواری قابل تعویض است. بدین نظر وظایف والدین بسیار سخت و ادای آن دشوار است.

دوران شناخت والدین

این دوره برای والدین نیز مهم است. کودک می کوشد آنها را کشف کند و بشناسد. به عبارت دیگر بیش از آنکه والدین بکوشند که فرزند خود را از جهات گوناگون بشناسند، فرزند والدین خود را خواهد شناخت. او در می یابد که از چه راهی می تواند والدین را به انجام خواسته های خود وادار سازد، با گریه یا با سکوت، با لجبازی یا با خنده و گشاده روئی. او می یابد که چگونه و از چه راه با آنان مواجه شود، چگونه نظرشان را به سوی خود جلب نماید. چه بسیار از کودکان که می یابند لبخندشان سازنده و تحول انگیز است و به هنگامی که خطائی مرتکب شدند با لبخند به پیش می روند و در برابر صحنه با خنده عیب و خطای خود را رفع می نمایند. البته گاهی حالت عکس آن هم دیده می شود یعنی از طریق گریه آن ها را تحت تأثیر خود قرر می دهند  و بدین وسیله خود را از تنبیه نجات می بخشند.

دوران مهم در تربیت

خلاصه آن که در این دوره تربیت بسیار مهم است از آن باب که آثار زشت و زیبای آن در سال های بعد معلوم می شود و بذر اولیه ای که والدین پاشیده اند بعدها درو خواهد شد. خلقیات، آداب و عاداتی که در این دوره در کودک ایجاد می شود به سادگی قابل زوال نیست. نظر به چنین اهمیتی است که در دیوان منسوب به حضرت علی (ع) آمده است:

حرض بنیک علی الاداب فی اصغر

                                                  کیما تقر بهم  عیناک  فی الکبر

وانما مثل الاداب تجمعها

                                                   فی عنفوان الصبا کالنقش فی الحجر

به تربیت فرزندت در کودکی همت بگمار تا در بزرگی چشمان تو به آثار تربیتش روشن گردد. داستان ادب و تربیت کودک در این دوران به مانند نقش در سنگ است که به سادگی زائل نمی شود.

دوره حساب زندگی

کودکی دوره ای حساس است که اگر از فرصت آن استفاده نشود و طفل ساخته و پرداخته نشود امکان بازسازی او هیچگاه چون اول مقدور نتواند و در بسیاری از موارد دوباره سازی او امری قریب به محال است. در حدود 3 تا 6 سالگی رشد کودک سریع است و در همین دوره بحرانی رشد است که می توان به پرورش شخصیت او همت گماشت، عادات نیکو و ضروری را در او ایجاد کرد، او را وادار به رعایت اصول و مقررات زندگی فردی و اجتماعی نمود. بخش اعظم پایه های اخلاقی و رفتاری ما مربوط به دوران کودکی است. بسیاری از اطلاعات و آگاهی های زبان مادری، نحوه معاشرت، نوع برخوردها و تفاهم ها مربوط به این دوره است. بررسی های روانشناسان نشان داده است که اگر کودک در این دوران چیزی نیاموزد، زبان یاد نگیرد، از زندگی انسانی و اجتماعی دور باشد در آینده به هیچوجه بزرگ نخواهد شد. کودکانی در کنار حیوانات و جنگلها رشد نموده اند، پس از این که بدست انسانها  رسیدند، با همه توجهاتی که به تربیت آنها شده بود نتوانستند اجتماعی شوند و عادی گردند.

ضرورت شناخت کودک

برای اینکه والدین در امر تربیت موفق باشند ضروری است او را بشناسند و بخصوص با خصایص فطری، روحی، و فکری او آشنا باشند. شک نیست که هر پدر و مادری کودک خود را می شناسند ولی این شناخت که سطحی و ظاهری است برای مربی کافی نیست. آنها نیازمند به کسب آگاهی های کلی در زمینه کودکانند. می خواهیم بگوئیم ضروری است کتب تربیتی و روانشناسی را مطالعه کنند و اصول و مقررات حاکم بر رفتار انسانی  را بشناسند. از سوی دیگر ضروری است که هدف و خط مشی تربیت را بشناسند و بدانند طفل را به کدام سو می خواهند جهت دهند و او را به کجا می خواهند ببرند. بر این اساس مربی نیازمند است فلسفه تربیت و هدف آن را براساس مکتبی بداند و با چشم باز او را بدان سو جهت دهند. ما ذیلا برخی از خصایص کودکان را در این دوران بیان می کنیم تا امکان شناخت در حدی لااقل محدود فراهم گردد.

اساس زندگی کودک در آغاز حیات

در مرحله اول حیات یعنی 7 سالگی، اول تلاش اصلی کودک به منظور ارضای خواسته هایی و زندگیش براساس جلب نفع و دفع الم است که تدریجا تحت کنترل والدین می آید. توجه و اطلاع او منحصرا به سوی امور محسوس و واقعیت های جهان خارج است. کودک بیشتر تسلیم میل و رغبت های آنی است، هیچ توجهی به آینده ندارد، کارهایش کمتر رنگ ارادی دارد و با آگاهی و شعور کمتر همراه است. در این دوره طفل آنچه را که خوشش آید انجام می دهد و طبعا هر مانعی که در سر راه این خوش آمدن پدید آید او را ناخوشایند می آید و در قبال آن مقاومت خواهد کرد.

دوران نقش پذیری

دوره اولیه عمر دوران نقش پذیری شدید است و به همین نظر قسمت عمده ارکان شخصیتی کودک در این دوره پایه گذاری می شود و در این سن است که سرمایه های اخلاقی و معنوی کسب می کند. حس تقلید در کودک قوی است و همه آن هائی که در دور بر او هستند برای او صورت الگو و مدل را دارند و طفل می کوشد براساس آن خود را فرم و رنگ دهد. این بسته به نوع الگو و مدل است که کودک نیک یا بد ساخته می شود. شک نیست که محیط  خارج و الگوهای وسایل ارتباط جمعی نیز در این امر دارای نقش فوق العاده و اساسی هستند.

ابعاد روانی و شخصیتی کودک

طفل دارای رشد محدود جسمی است و رشد روانی او نیز به همان حد است نه بالاتر از آن. بر این اساس تفکرش، استدلالش، نتیجه گیری هایش بسیار محدود است. آرزوهایش اغلب زائیده تخیل و فریبنده و کاذب است. من وجودی خود را از حدود پایان 3 سالگی کشف می کند و خود را شخصی مستقل می بیند. اراده اش ناپایدار است و در اثر زور و فشار زود تسلیم می شود. کودک موجودی عجول و شتاب کار است، برای حزم و احتیاط ارزشی و معنائی قائل نیست. بر فکر و اندیشه  تسلط ندارد و اغلب اعمالش به صورت انعکاسی و تقلید است. او کوتاه و محدود فکر می کند، حدود استدلالش این است که این شیی سفید نیست پس سیاه است. درک اینکه سفید نبود ممکن است رنگ های دیگری  چون سبز و سرخ مطرح باشد برای او  نیست. همه اندیشه هایش در چارچوب ماده، غذا، شکم، لباس و از این قبیل دور می زند.

اطلاعات و آگاهی های کودک

کودک پس از چند روز از زمان تولدش بتدریج موفق به استیلای حواس و کنترل آنها می شود. او قادر میگردد چشم، گوش و لمس خود را در اختیار گیرد و از آن طریق با جهان خارج ارتباط گیرد. اطلاعات او از جهان خارج تا حدود سه سالگی منحصرا از طریق حواس است ( البته به شرطی که آگاهی های فطری را نادیده بگیریم.) بنابراین جنبه ظاهری و سطحی دارد نه عمقی و باطنی. قدرت اندیشه، گسترش، تعمیم، نتیجه گیری او بسیار محدود است. ممکن است یاد بگیرد که سه سیب و دو سیب جمعا پنج سیب می شود ولی به سادگی نمی تواند تعمیم دهد که سه کتاب و 2 کتاب هم پنج کتاب خواهد شد. او قوه تمیز بین صواب و خطا را ندارد، هر چه را که به او بگویند باور می کند، به عبارت دیگر او افسانه را حقیقت می پندارد و به همین نظر باید مراقب حرف های خود در برابر کودک بود حتی قصه گوئی را تحت کنترل در آورد.

دوران لذت بردن

دوران کودکی دوران لذت بردن از همه چیز است از مکیدن، نگاه کردن، حمله کردن و قاب زدن، دویدن، پرچانگی کردن، بی جهت خندیدن و.... لذت می برد. او برای وصول به لذت ها تلاش می کند، زمینه فراهم می سازد، شرارت و گاهی لوسی و ننری از خود بروز می دهد. گاهی می خندد بدون آنکه دلیلی برای خنده داشته باشد، حرف می زند بدون آنکه مطلبی برای گفتن داشته باشد و یا خودی نشان می دهد بدون آنکه موجب و موردی برای آن موجود باشد. نقش لذت های حسی نیز برای او مهم است. دستگاه گوارش او سالم است. غده های داخلی و خارجی  او خوب کار می کند. دستگاه هضم او قوی است. به همین نظر از غذا بسیار لذت می برد. بزرگترین زجر کودک این است که او را از غذا محروم دار یم و برعکس عالیترین احترام و توجه به کودک از نظر او این است که در غذایش مراقبت کافی به عمل آوریم.

سن پرسش و کنجکاوی

دوران کودکی دوران کنجکاوی و پرسش است و این پرسش از سه سالگی اوج می گیرد. او می پرسد و از همه چیز می پرسد. کنجکاو می شود در همه مسائل والدین، از خواب، خوراک، استراحت، روش زندگی، و همه فعالیت های والدین. این پرسش و کنجکاوی همه گاه به خاطر علم و احترام آن نیست، بلکه فقط به خاطر دانستن و نفس آگاهی است. این امر تا حدی پردامنه است که اگر دو نفر در زیر گوش هم سخن بگویند تمام  هم و غم کودک متوجه سر درآوردن آن می شود و شاید در این مورد حتی به عجز و لابه بیفتد، گریه کند، اشک بریزد، از پدر و مادر قهر کند و... توجه به پرسش کودک مهم است ولی مهمتر نحوه پاسخ دادن آن است که چگونه جواب گوید و چه چیز در قبال آن زمینه پرسشی وارد ذهنش سازد.

شکل گرفتن کودک

تا پایان این دوره وضع کودک تا حدود زیادی روشن می شود. معلوم می گردد که کودکی آرام  است یا شرور؟ تند خواست یا ملایم؟ سختگیر است یا سهل گیر؟ و نیز معلوم می شود که پایه های اخلاقی و رفتاری او چیست؟ در آینده تقریبا چگونه به پیش خواهد رفت، پایبند به چه وضع و رفتاری خواهد بود. از حدود 6-7 سالگی حتی وضع او از نظر چپ دستی و راست دستی معلوم خواهد شد. و در صورت تمایل والدین این امر قابل اصلاح است اگر چه توصیه تربیتی این است که او را به همان حال واگذارد. حتی نحوه راه رفتن، روش برخوردها، طرز فکرها تا حدودی تا این سن معلوم می شود.

کودک و تربیت رسمی

براساس تربیت اسلامی طفل در این دوره آزاد و از آموز رسمی معاف است به اصطلاح تقریبا می توان گفت کودک به حال خود واگذار می شود. ( امام پنجم و ششم (ع)/ محجه البیضاء). در سخنانی که از حضرات معصومین در دست است، کودک در این دوره آقا و تا حدود زیادی دارای آزادی است، تکلیف منظم و شاقی بر او بار نمی شود.. به همین نظر است که توصیه کرده اند تربیت در هفت سال اول منحصرا در خانواده انجام گیرد نه در پرورشگاه. و توجه اساسی والدین به پرورش قدرت سخنگوئی، استدلال و آموزش مسائل اساسی زندگی از اخلاق و آداب و رسوم اندیشیده معطوف باشد. ذکر این نکته در این جا ضروری است که در نظام تربیت اسلامی کودکستان و یا موسساتی مشابه آن وجود ندارد زیرا مربی کودکستان و پرورشگاه به هرگونه که پرورش یافته باشد در جنبه عاطفی به مانند مادر نمی شوند. با برنامه های رسمی طفل را مقید و محدود می کنند و این امر موجب شکنندگی در روح و عاطفه طفل خواهد شد.

ویژگی های سال آخر کودکی

از اواخر این دوره کودک کمی محدود می شود و کم کم با مقررات اجتماعی و قوانین آشنا می گردد. چون در این سن طفل به سن تمیز رسیده است. رختخواب او از پدر و مادر جدا  و برادر و خواهر  هم در رختخواب جداگانه می خوابند. و نیز طفل محدود خواهد شد که هر سخنی را در هر کجا نگو ید، هر رفتاری را از خود بروز ندهد و خود را کلا یله و رها نداند. سعی والدین متوجه این مسأله است که تا حدودی او را تحت کنترل در آورند و مسائل اساسی و نیز مقرات اجتماعی را تدریجا بر او تحمیل نمایند.

آماده کردن طفل برای ورود به مدرسه

از مسائل مهم و اساسی در اواخر این دوره آماده کردن طفل برای پذیرش ورود به مدرسه است. مدرسه محیط نو و جدیدی برای کودک است که ممکن است برای او غم انگیز و اضطراب آور و یا مطلوب و دل انگیز باشد. و این بسته به نوع مدرسه و زمینه سازی والدین از قبل برای کودک است.  پدر و مادر باید بکوشند او را به مدرسه و زندگی تحصیلی مأنوس کنند. برای این کار باید دوستانی برای او انتخاب نمایند و او را همبازیش کنند، حتی در روزهای اول ضروری است که پدر یا مادر با او به مدرسه بیایند، با معلم مدرسه آشنا شوند و طفل را آشنا کنند، ساعتی با او باشند و مدرسه نیز ساعتی آنها را زودتر به خانه بفرستد.

انتخاب مدرسه

 والدین قبل از رسیدن کودک به سن مدرسه باید فکر کنند چه نوع مدرسه ای برای طفل می خواهند انتخاب کنند، عمومی یا خصوصی؟ باید سطح کار مدرسه، اطلاعات و آگاهی های معلم، ورزیدگی آنها، تیپ کودکان که در آن مشغول تحصیلند، مهارت و ورزیدگی های معلم، دوره های تکمیلی که او دیده، امکانات فوق برنامه مدرسه، وسایل تحصیلی و کمک آموزشی آن، رابطه مدرسه با والدین، نشریات آن، جنبه های مثبت و منفی آن، سرپرستی آن، هدف تأسیس آن، وضع رفت و آمد آن، میزان تنبیه و تشویق آن، توجه یا عدم توجه مسئولان آن به اخلاق و شخصیت کودک و.... را در نظر گیرند. و حق این است که والدین هر میزانی که درباره انتخاب نوع مدرسه فکر و وقت گذاری کنند زحمت شان به هدر نیست زیرا اهمیت آن در تربیت برای کودکان فوق العاده دارای اهمیت است.

ایجاد دلگرمی ها برای کودک

مادر در روزهای اولیه سعی می کند با کودک باشد و حتی در مدرسه شیی را مثل دستمال خود، کیف کوچک و یا... را در نزد کودک بگذارد و به او اطمینان دهد که فوری به نزدش برمی گردد و او را به خانه می برد تا طفل مطمئن به برگشت مادر شود و تدریجا به محیط مدرسه خو گیرد زیرا هیچ چیز برای کودک وحشتناک تر از این نیست که نقطه اتکای خود را از دست دهد. مادر نقطه اتکای  کودک است ضروری است به او دلگرمی دهد، با او باشد، با وی حرف بزند. لازم است مادر او را دلگرم کند که از او حمایت خواهد کرد. ظهر یا عصر خوراکی های خوشمزه، شیرینی یا شکلات را برای او نگه خواهد داشت و... البته معلم نیز مخصوصا در کلاس اول مراقبت خواهد داشت چندان بر کودک سخت نگیرد و مقررات را یکباره درباره او اجرا نکند. حتی لازم است کودکان را  دو به دو و یا چند و چند نفر دوست و رفیق کند. جای تفریح و نیز مستراح، دستشوئی را به او نشان دهد و با صبر و حوصله آنان را به محیط مأنوس سازد.

Sources

علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 348 تا 356

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information