توانایی، تسلط و مهارت در کار، یکی از راههای رسیدن به هدف

English 1258 Views |

یکی از اهدافتان این باشد، چیزی باشید که می توانید یعنی همه قابلیتها و توان خود را بکار گیرید تا همان کسی باشید که می خواهید در دنیا، بهترین پاداشها به بهترین عملکردها داده می شود و پاداشهای میانه و پایین تر برای کسانی است که به خاطر عملکرد متوسطشان نتایج معمولی و کم داشته اند. امروزه در اقتصاد درآمد با سه فاکتور تعیین می شود: اول چه کاری انجام می دهید؟ دوم چقدر خوب آن کار را انجام می دهید؟ و سوم برای پیدا کردن فردی به عنوان جایگزین شما، چقدر مشکل وجود دارد؟ یکی از ویژگی های انسانهای موفق این است که در یک زمان مشخص تصمیم گرفتند در کارشان بهترین عملکرد را داشته باشند. تصمیم گرفتند هر قیمتی که لازم است، پرداخت کنند و هر چه می توانند وقت بگذارند و فداکاری کنند تا در کاری که انجام می دهند جزء بهترین ها باشند. نتیجه این تصمیم این می شود که آنها از عملکرد متوسط به سمت طبقه ای که درآمد بالا دارد، پیش رفته اند و هم اکنون درآمد چندین برابر بیشتر از همکارانی است که این تلاش را نکرده اند. هر کسی که امروز خیلی خوب عمل می کند، روزی قادر نبوده این کار را انجام دهد، و هر کسی که امروز جلو زده روزی در خط عقب بوده است. از همه مهمتر اینکه هر کاری که دیگران توانسته اند انجام دهند که به این موفقیت ها برسند من هم خواهم توانست. هیچ کسی از شما بهتر و باهوشتر نیست. مردم فقط در زمینه های مختلف بهتر عمل می کنند. به علاوه، هر کسی که بهتر عمل می کند مهارتهای لازم آن کار را پیش از شما آموخته است. اگر شما چیزهایی را که آنها بدست آورده اند ندارید، فقط به خاطر این است که آن مهارتها را نیاموخته اید.

قانون آهنین شکوفایی شخصیت

شما می توانید هرچیزی را که می خواهید بیاموزید تا به هدفی که برای خود تعیین کرده اید، برسید. هیچ محدودیتی برای رسیدن شما به خواسته هایتان وجود ندارد، مگر اینکه خودتان در ذهن و تصوراتتان برای آن محدودیتی قایل شوید. اگر شما می خواهید جزء ده درصد بالای کار خود باشید هیچ چیزی در کره زمین نمی تواند مانع شما شود مگر اینکه خودتان نخواهید. عاملی که باعث شده صدها هزار و شاید میلیونها نفر از مردم از پایین به بالا حرکت کنند این بوده که آنها باور داشتند می توانند از عهده کاری که دیگران توانستند انجام دهند برآیند. برخی از این افراد حتی شاید استعدادهای خدایی و توانمندهایی شما را هم نداشتند. در خیلی از کارها، تلاش و مجاهده بیش از استعدادهای ذاتی به موفقیت و کامیابی منجر می شود.

شکر یا ناشکری

واقعیت این است که مهارتها و دانش فعلی شما برای این زمان منسوخ شده است. توانایی شما برای آموزش می تواند یک دارایی با ارزش یا یک عامل دست و پا گیر برای شما باشد، بسته به اینکه آیا در پی به روز کردن معلومات و آگاهی های خود باشید یا اینکه اجازه دهید آنها قدیمی و از کار افتاده شوند. این انتخابی است که شما همه روزه انجام می دهید. خبر خوب اینکه هر زمانی که شما برای رسیدن به بالاترین درجه در حرفه خود پا به عرضه فعالیت بگذارید، در این مسابقه هیچ حریفی ندارید که به پای شما برسد. شما بزودی از بقیه جلو زده و هدایت را بعهده می گیرید. در همین حال، بسیاری از رقبای شما میدان را خالی می کنند و کارهایی انجام می دهند که شغل خود را حفظ کنند و فکر اینکه بخواهند برتری و رجحانی بر بقیه داشته باشند، به مغز آنها خطور نمی کند. شما سفر خود را برای بهتر بودن با این سوال آغاز کنید که برای مدیریت حوزه ای که در آن فعالیت می کنم به چه مهارتها و دانشی احتیاج دارم؟ سه تا پنج سال آتی را برنامه ریزی کنید و خود را به عنوان یکی از کسانی ببینید که در حوزه کاری خود بالاترین حقوق را می گیرد، چه اتفاقی می افتد؟ چه کارهایی را باید انجام دهید و چه چیزهایی را باید بیاموزید تا به این نقطه برسید؟ برای اینکه بتوانید در حوزه کاری خود سرآمد دیگران باشید به چه مهارتهایی نیاز دارید؟

شغلهای مختلف

شما هر چه بالغتر می شوید و رشد می کنید، شغل خود را عوض می کنید. مرتب باید به راه پیش رویتان نگاه کرده  وببینید برای داشتن درآمد بیشتر به چه مهارتهایی احتیاج دارید. در هر شغلی چند بخش کلیدی وجود دارد که فرد باید آنها را بیاموزد. مثلا در بخش فروش، پیدا کردن مشتری، ایجاد اعتماد، شناسایی نیازها، ارائه راه حلها، پاسخ به اعتراضها و پایان دادن به فروش از مسایل کلیدی است. اگر شما در این حوزه کار می کنید، لازم است که در هر یک از بخشها به خودتان از یک تا ده نمره بدهید. وقتی این کار را تمام کردید، از رئیس و یکی از مشتریان خود نیز بخواهید به شما امتیاز دهد. این مسأله کمک خوبی برایتان است. خیلی وقتها ارزیایی که انسان از خودش دارد با چیزی که دیگران برداشت می کنند تفاوت دارد. وقتی امتیازها را بررسی کردید، آنگاه ضعیف ترین نقاط را پیدا کرده و برای بالا بردن آن تلاش کنید. همین نقاط ضعف سطح درآمد و سرعت پیشرفت شما را تعیین می کند. در اینجا یک سوال بزرگ در زندگی شغلی شما وجود دارد: کدام مهارت است که اگر آن را افزایش دهید بیشترین تأثیر را در شغل شما می گذارد؟ این مسأله می تواند نقطه تمرکز شما در شکوفایی شخصیتی و شغلی باشد. اگر شما از جواب مطمئن نیستید. از رئیس خود بپرسید یا از همکاران و دوستان. پیدا کردن پاسخ این سوال واقعا ضروری است. مرحله بعد، این است که با تمرکز بر آن تلاش کنید خود را در آن زمینه بالا ببرید و این مسأله، نقطه کلیدی در شکوفایی شخصیتی شما می شود. آن را بنویسید و برایش ضرب العجل تعیین کنید. برنامه ریزی کنید و براساس آن وارد عمل شوید و هر روز برای بهبود بیشتر تلاش کنید. وقتی نقطه ضعف خود را برطرف کردید، حالا دوباره از خود بپرسید: کدام مهارت بیشترین فایده را دارد؟ با پیدا کردن این پاسخ تلاش کنید آن را در بالاترین سطح بدست آورید. کسانی که بیشترین درآمد را دارند در بخشهای کلیدی حرفه خود سرآمد هستند. اگر شما در بخش مدیریتی هستید، هفت عنصر اساسی که موفقیت و شکست شما را تعیین می کند شامل: برنامه ریزی، سازماندهی، پرسنل، نمایندگی، سرپرستی، اندازه گیری و گزارش نویسی می باشد. همه مدیران موفق در این هفت زمینه سرآمد هستند و همه مدیران ناموفق در یکی از این زمینه ها ضعف دارند. ضعف جدی در هر یک از این زمینه ها می تواند برای موفقیت شما مهلک باشد. مثلا اگر شما در همه زمینه ها، به جز نمایندگی کردن کارآمد هستید، این مسأله می تواند هر روز شما را عقب براند. در این زمینه ها به خود نمره دهید و از دیگران هم بخواهید به شما امتیاز دهند. سپس با خودتان صادق باشید. در پی حقیقت باشید نه یک پاسخ دیپلماتیک از سوی یک همکار. یکی از معروفترین شیوه های مدیریتی «تحلیل 360 درجه» ای است. نظرسنجی بدون نام انجام می شود و خلاصه نتایج آن به مدیران ارائه می گردد و او می تواند ببیند دیگران درباره او چه نظری دارند. گاهی اوقات نتایج برای مدیران کاملا شوکه کننده است. مثلا، مدیر خواهد گفت: «من تصمیمات عاقلانه و با دقت می گیرم» ولی کارکنان گفته اند: «او در تصمیم گیری عاقلانه، ضعیف و نامطمئن است». در جدیدترین مطالعات مدیریتی،57درصد از مدیران خود را جزء بیست درصد بالای هرم ارزیابی کرده اند. این یک تمایل طبیعی است که انسان خودش را بالا می بیند. برای همین است که بهتر است فرد دیگری نیز کار انسان را ارزیابی کند.

خود را همانطور که هستید بپذیرید

یکی از معروفترین کتابها در تجارت، کتاب «نقاط قوت خود را بیایید» است. نتیجه این کتاب می گوید: «مردم تغییر نمی کنند». شما با  یک سری مهارتها، استعدادها، تمایلات و نقاط ضعف مشخص زاده شده اید. این ویژگیها از کودکی در شما ظاهر و در اواخر نوجوانی کاملا شفاف شده اند. در طول زندگیتان آنها خیلی تغییر نخواهند کرد. یکی از قدمهای اساسی شما در حرفه تان شناسایی نقاطی است که در آن خوب و قوی هستید، آنگاه همه تلاش خود را بر آن نقاط متمرکز کنید تا بتوانید در آنها سرآمد شوید. گفته شده است که بهترین جهت اسب سواری جهتی است که خود اسب می رود. در واقع بهترین راه برای پیشرفت، حرکت در جهت علایق و توانایی های خدادادی است. یعنی اینکه انسان سعی کند آنچه را که به طور طبیعی دارد پرورش داده و تقویت کند. این مسأله یک توصیه جدی است که باید در شغل خود به کار بگیرید. شما در کره زمین، منحصر به فردید و دارای ویژگیهایی هستید که افراد قبل از شما نداشته اند. شما در طول زندگی به فعالیتی کشیده شده اید که توانایی و استعداد  انجام آن را دارید و این مسأله می تواند بیش از دیگران به شما شادمانی و لذت بدهد. وقتی کاری را در سطح بسیار بالاتری از دیگران انجام می دهید. یکی از اهداف شما در زندگی باید این باشد که یک یا دو مهارتی را که در آن بهتر هستید و بیشتر لذت می برید شناسایی کرده و با تمرکز بر آنها در همان زمینه سرآمد و برترین شوید.

استعدادهای خاص خود را شناسایی کنید

هشت راه برای شناسایی استعدادهای خاص و آنچه که مشخصا مناسب شماست وجود دارد: اول، شما از انجام کاری که دوست دارید بیشترین شادمانی را بدست می آورید و در آن بهترین هستید. اگر بتوانید بدون دستمزد هم آن کار را انجام می دهید. وقتی شما درگیر آن کار هستید از آن احساس رضایت و لذت دارید. دوم، شما آن کار را خوب انجام می دهید. به نظر می آید که شما یک استعداد خدایی در این زمینه دارید. سوم، این استعداد بیشترین نقش را در موفقیت و خوشبختی شما در زندگی داشته و از کودکی تا بحال از انجام آن لذت برده اید و برای شما بزرگترین پاداشها و تعاریف مردم را به همراه داشته است. چهارم، چیزی که یادگیری و انجام آن برای شما آسان است. آنقدر برایتان راحت است که فراموش می کنید چگونه آن را آموخته اید و یک روز می ببینید براحتی آن را انجام می دهید. پنجم، توجه شما را جلب می کند. شما را مجذوب و مسحور خود می کند. دوست دارید درباره آن مطالعه کرده، صحبت کنید و تا می توانید اطلاعات جمع کنید. به نظر می آید شما مانند پروانه که به سمت شمع جذب می شود به آن جا کشیده می شوید. ششم، دوست دارید بیشتر درباره آن بدانید و در آن حوزه بهتر باشید. شما یک تمایل درونی دارید که در این زمینه بر دیگران برتری بجویید. هفتم، وقتی آن را انجام می دهید گذر زمان را احساس نمی کنید. می توانید ساعتها روی آن کار کنید بدون اینکه احساس گرسنگی و خستگی کنید. و هشتم، شما دیگرانی را که در آن خوب هستند ستایش و تقدیر می کنید و می خواهید مثل آنها بوده  و در اطرافشان باشید و با آنها رقابت کنید. اگر این توضیحات قابل تسری به کارهایی که شما انجام می دهید یا در گذشته انجام داده اید باشد، اینها می تواند شما را در جهت شناسایی تواناییهایی که کاملا در آن منحصر به فرد هستید، رهنمون کند.

شما برای برتر بودن زاده شده اید!!

استعدادهای خدایی به آسانی قابل توسعه هستند. آنها در ضمیر ناخودآگاه شما برنامه ریزی شده اند. آنها، همان چیزهایی هستند که شما به خاطر آن به دنیا آمده اید. کار شما شناسایی این توانمندیها و استعدادها و توسعه آنهاست. بعضی از مهارتها مکمل یکدیگرند. آنها به هم وابسته هستند. یعنی شما باید به منظور استفاده از سایر مهارتهایتان در سطح بالا، یک مهارت را در سطح خاص داشته باشید. گاهی لازم است شما مهارتهایی را که دوست ندارید و از آن لذت نمی برید کسب کنید. اما توجه داشته باشید این کار قیمتی است که شما برای کسب موفقیت در حوزه مورد علاقه تان پرداخت می کنید. در اینجا یک قانون وجود دارد: شما فقط یک مرحله از دو برابر کردن درآمد، خلاقیت و عملکرد خود عقب هستید. ممکن است در یک زمینه لازم باشد شما سطح خود را بالا ببرید تا بتوانید از سایر مهارتهای خود در سطح بالا استفاده کنید. بیاد داشته باشید که همه مهارتهای تجارت آموختنی است و هیچ یک ذاتی و ژنتیکی نیست. اگر شما برای استفاده از همه قابلیتهای خود لازم است کاری را یاد بگیرید آن را می توانید با تمرین و تکرار بیاموزید.

از دام بپرهیزید

خیلی متداول است وقتی انسان در یک زمینه ضعیف است از اقدام کردن در آن پرهیز دارد. در این صورت است که شما در دام می افتید. خواهید گفت: «من واقعا در این کار خوب نیستم» یا «من هیچ استعداد خدادادی در این زمینه ندارم» ولی این فقط یک توجیه است.  اگر آن مهارت به اندازه کافی برای شما مهم است، شما باید آن را بیاموزید. بدترین حالت این است که خودتان را ماهها و سالها به خاطر نداشتن این مهارت عقب نگه دارید. مهارتی که به آسانی با یک تصمیم گیری، قابل یادگیری است. اجازه ندهید این اتفاق برای شما بیفتد.

فرمول سه بعلاوه یک

فرمول سه بعلاوه یک، برای استاد شدن در هر زمینه ای و در هر زمانی قابل استفاده است. اول در زمینه کاری خود روزی پانزده دقیقه مطالعه کنید. هر چه بیشتر بخوانید، اعتماد بنفس بیشتری بدست می آورید و می توانید در کاری که انجام می دهید سرآمد باشد. دوم، وقتی در اتومبیل هستید به برنامه های آموزشی گوش دهید. یک رانندگی متوسط روازنه در طول سال بین پانصد تا هزار ساعت است. این ساعت را به ساعت آموزشی تبدیل کنید. شما می توانید به یکی از بهترینها در حوزه کاری خود تبدیل شوید. به همین آسانی، به جای گوش کردن به موزیک به نوارهای آموزشی گوش دهید. سوم، در سمینارها و کارگاههای آموزشی شرکت کنید. زندگی خیلی از مردم با شرکت در این سمینارها کاملا  تغییر کرده است. با شرکت در یک سمینار یک یا دو روزه زندگی آنان برای همیشه عوض شده است. و آخرین عامل، در اولین فرصت پیش آمده، آنچه را که آموخته اید تمرین کنید. هر وقت شما نظر خوبی می شنوید، یک گام عملی بردارید. کسی که نظر را می شنود و بر مبنای آن عمل می کند بهتر از کسی است که صد نظر را می شنود و به هیچ کدام عمل نمی کند,

تمرین کنید

هر چه بیشتر آموخته های خود را تمرین کنید، سریعتر در آن مهارت شایستگی بدست می آورید. هر چه بیشتر تمرین کنید، اعتماد بنفس شما بیشتر می شود و توانایی شما برای غلبه بر احساس بی کفایتی بیشتر شده و سریعتر در آن حوزه به استادی می رسید، وقتی این مهارتها را در ذهن خود جای دادید، شما برای همیشه آن را خواهید داشت.

Sources

برایان تریسی – هدف – از صفحه 142 تا 157

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites