بررسی بی خبری گناهکاران از مدت اقامتشان در برزخ، با توجه به آیات قرآن

English 1340 Views |

انسان پس از مرگ در جهان خاصی که از نظر قرآن نام آن «برزخ» است زندگی می کند و سرنوشت هر فردی بستگی به شیوه اعمال او در این جهان دارد. افراد در این نشأت طولانی (میان مرگ و برپا شدن رستاخیز) با نعمت و عزت و یا نقمت و ذلت به سر می برند. در این جا سوالی مطرح است و آن این که اگر انسانها پس از مرگ در نشأت برزخ زنده می باشند، پس چرا هنگام برپا شدن قیامت، مدت اقامت خود را بسیار اندک می شمارند و چنین می اندیشند که فقط نیم روز یا یک روز یا کمی بیشتر، به سر نبرده اند? آیا می شود انسان هزاران سال در نعمت و عذاب به سر ببرد، ولی آنگاه گام به پهنه محشر گذارد آنچنان پندارد که یک روز و یا نیم روز بیش، درنگ ننموده است؟ این گونه آیات را که تعداد آنها در قرآن فراوان است چگونه باید تفسیر شوند تا ناسازگاری آنها با آیاتی که صریحا بر بقای حیات دلالت دارند، برطرف گردد؟ پاسخ آگاهی کامل از مفاد و هدف این آیات بستگی دارد که مجموع آنها نقل و ترجمه گردند، سپس درباره مفاد آنها با بررسی دقیق، قضاوت و داوری شود. ما مجموع آیات را به ترتیب سوره های قرآن منعکس می کنیم و از حواله به مراجعه به خود خودداری می نماییم. اینک آیات:
1. «.....فأماته الله عام ثم بعثه قال کم لبثت یوما أو بعض  یوم قال بل لبثت ماته عام....»، (سوره بقره/ آیه 259«خداوند او (عزیر) را صد سال میراند، سپس او را برانگیخت و گفت چقدر به سر بردی؟ گفت: یک روز یا نیم روز (خدا) گفت: بلکه صد سال به سر بردی.»

2. «و یوم یحشرهم کــأن لم یلبثوا إلا ساعه من النهار یتعارفون بینهم قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله و ما کانوا مهتدین.» (سوره یونس/آیه 45«روزی آنها را محشور می کند، گویی جز زمان کمی از روز به سر نبرده اند، با یک دیگر اظهار آشنایی می کنند، حقا کسانی که القای الهی را تکذیب کرده اند زیانکار شدند و هدایت شده نبودند.»

3. «یوم یــــدعوکــــم فتستجیــــبون بحمــــده و تظنـــون إن لبثتـــم إلا قلیلا» (سوره اسراء/ آیه 52«روزی که شماها را می خواند، او را با ستایش خدا، اجابت می کنید و گمان می برید که جز مدت کمی به سر نبرده اید.»

4. «یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ رزقا* یتخافتون بینهم إن لبثتم إلا عشــرا* نحن أعلم بما یقولون إذ یقول أمثلهم طریقه إن لبثتم إلا یوما»، (سوره طه/ آیات 102-104«روزی که در صور دمیده می شود، در آن روز گنهکاران را کور محشور می کنیم، آهسته با هم می گویند که جز ده روز به سر نبرده ایم. ما می دانیم که چه می گویند، شایسته ترین آنها از نظر رفتار می گوید که یک روز بیش به سر نبردید.»

5. «قال کم لبثتم فی الأرض عدد سنین*  قالوا لبثنا یوما إو بعض یوم فسئل العادین * قال إن لبثتم ألا قلیلا لو انکم کنتم تعلمون» (سوره مومنون/ آیات 112 -114«گفت: چند سال در زمین درنگ کردید؟ گفتند: روزی یا قسمتی از روز را بوده ایم، از شمارشگران بپرس، گفت جز اندکی به سر نبرده اید، اگر آگاه باشید.»

6. «و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا  غیر ساعه کذلک کانوا یوفکون* و قال الذین أوتوا العلم و الایمان لقد لبثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث و لکنکم کنتم لا تعلمون» (سوره روم/ آیات 55-56«روزی که رستاخیز بر پا می شود، گنهکاران سوگند یاد می کنند که جز مدت کمی به سر نبرده اند، این چنان از حق روی گردان می شوند، به آنان که علم و ایمان داده شده اند گفتند شما در کتاب الهی تا روز قیامت به سر برده اید و این روز قیامت است، ولی خودتان نمی دانستید.»

7. «فأصبر کما صبر أولوا العزم من الــرسل و لا تستعجل لهم کأنهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلا ساعه من نهار بلاغ فهل یهلک إلا القوم الفاسقون»، (سوره احقاف/ آیه 35«بسان پیامبران صاحب عزم و ثبات، بردبار باش و در مورد  آنان شتاب مکن ، روزی که آنان عذاب موعود را ببینند گویی که جز ساعتی از روز به سر نبرده اند، قرآن پیام است و آیا جز گروه عصیانگر کسی هلاک می شود؟»

8. «کأنهم یوم یرونها لم یلبثوا إلا عشیه أو ضحاها.» (سوره نازعات/ آیه46«روزی که قیامت را می بینند، گویی که فقط شب و یا روز آن را به سر برده اند.»

ممکن است گفته شود که چرا آیات مربوط به اصحاب کهف که سرنوشتی مشابه برانگیختان روز رستاخیز داشته اند، آورده نشد. آنان طبق تصریح قرآن سیصد و نه سال در غار به سر بردند، در صورتی که تصور می کردند یک روز یا نیم آن به سر برده اند. علت، این است که آنان به تصریح قرآن در این مدت نمرده بودند بلکه در خواب عمیقی فرو رفته بودند و هرگز ما نمی توانیم حکم جهان برزخ را از خواب عمیق افراد، در جهان ماده به دست بیاوریم، و اگر خواب های عمیق در جهان ماده و طبیعت، مایه بی توجهی به مرور زمان  گردد، هرگز دلیل نمی شود که مرگ و نزول در نشأت برزخ نیز این حکم را داشته باشد. گواه بر این که آنان در خواب عمیقی فرو رفته بودند، دو آیه زیر است:

1. «فضـــربنا علی آذانهم فی الکهف سنین عددا» (سوره کهف/ آیه 11«در غار بر گوش های آنان پرده افکندیم و چند سالی ایشان را در خواب قرار دادیم.» جمله «فضـــربنا علی آذانهم»، «بر گوش های آنان زدیم» کنایه از خواب است.

2. «و تحسبهم أیقاظا وهم رقود...» (سوره کهف/ آیه 18«آنان را بیدار می پنداری، در حالی که آنان خواب بودند.»

بنابراین هرگز نمی توان، از فراموشی در حالت خواب، حکم حیات در نشأت دیگر را فهمید و تصور نمود مفاد این آیات، با آیات پیشین که بر وجود حیات همراه با شعور در جهان برزخ گواهی می دهند، مخالفت دارد. سرگذشت عزیر و نسیان و بی توجهی او در مرگ موقت، گواه بر نسیان در مرگ های ممتد که به روز رستاخیز متصل می گردد، نمی شود زیرا ممکن است شیوه برزخ با این نوع مرگ مختلف باشد. معاد و نشان دادن نمونه کوچک آن بود، جهت ندارد که در این مدت از وضع خود آگاه گردند، بلکه اگر هم در بی خبری به سر ببرند، باز هدف تأمین می گردد. در حالی  که حیات برزخی درباره افراد، از یک نظر، یک نوع تصفیه و پالایش است. افراد پس از گذراندن این دوره، از یک رشته آلودگی ها پاک و پیراسته می شوند و چنین تصفیه ای هرگز بدون توجه، امکان پذیر نیست. و از نظر دیگر، حیات برزخی، نخستین مرحله برای چیدن میوه عمل است که نهال آن در جهان ماده به دست افراد نیکوکار و یا بدکار غرس می گردد و حیاتی که هدف از آن تصفیه و پالایش و یا چیدن میوه اعمال و دیدن برخی از پاداش ها و کیفرها است نمی تواند با غفلت و بی توجهی همراه باشد. گواه بر این که حیات برزخی آغاز شکوفایی میوه های اعمال است، همان خنان مجرمان در لحظه  قبض روح می باشد. آنان در این لحظه با دیدگان خود، عذاب ها و شکنجه های برزخی را می بینند و آنچنان ناراحت می شوند که درخواست می کنند که مجددا به دنیا بازگشت کنند و اگر مرگ آنان با غفلت و فرورفتگی در بی توجهی توأم بود، درخواست بازگشت بی جهت می شد. اینک به مفاد آیات زیر توجه بفرمایید:

«حتی إذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون* لعلی أعمل صالحا فیما  ترکت...»، (سوره مومنون/آیه 99«هنگامی که مرگ یکی از آنان فرا می رسد، می گوید: پروردگارا! مرا برگردانید شاید در آنچه گذشته ام کار نیک انجام دهم.» آیه حاکی است که با رسیدن مرگ، پرده ها از برابر دیدگان این گروه کنار می رود و سرنوشت خود را که خود سازنده آن بودند، مشاهده می کنند.»

«...و لوتری إذ الظالمون فی غمرات الموت و الملائکه باسطوا أیدیهم أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق..»، (سوره انعام/ آیه93«اگر ظالمان را در گرداب مرگ می دیدی، در حالی که فرشتگان دستهای خود را گشوده اند و (می گویند) جان های خود را خارج سازید، امروز با عذاب خوار کننده ای کیفر می بینید، به خاطر اینکه درباره خدا سخن غیر حق گفتید.» با توجه به این آیات و آیات دیگری که در این زمینه وارد شده است مانند عرضه و نشان دادن آل فرعون صبح گاه و عصرگاه بر آتش، برای کسی جای شک و تردید باقی نمی ماند که حیات برزخی همراه با پاداش و کیفر است و در چنین حیاتی که همراه با جزا است، غفلت و بی توجهی مفهومی نخواهد داشت. در حالی که در جریان عزیر و اصحاب کهف، جز نمایاندن نحوه معاد و تحکیم عقیده عزیر و دیگران بر امکان معاد، هدف دیگری نبود، در این صورت غفلت از زندگی در این مرحله کوتاه، با ثبوت ادراک و شعور در حیات برزخی، منافی نخواهد بود.

بی خبری افراد گناهکار

از بررسی مجموع آیات استفاده می شود تنها جمعیت های مجرم و گناهکار هستند که مدت اقامت خود را چنین حدس می زنند اما گروهی که قلوب آنان با علم و ایمان روشن است از طول مدت اقامت خود آگاه می باشند، و به صراحت هرچه کاملتر برخلاف نظر آنان نظر می دهند. با ملاحظه آیاتی که آورده ایم این حقیقت روشن می گردد، اینک قرائن این مطلب:

1. در سوره یونس به قرینه «قد خسر الذین کذبوا  بلقاء الله» معلوم می شود که نظر دهندگان، افراد گناهکار می باشند.

2. در سوره اسراء، ما قبل آیه مورد بحث (یعنی آیه 51)، مربوط به منکران معاد می باشد، چنان که می فرماید: «بگو که سنگ یا آهن یا مخلوقی که در نظر شما بزرگ است (باز به سوی خدا باز می گردید) به همین زودی می گویند چه کسی ما را به این جهان باز می گرداند.» (سوره اسراء/ آیه 51). اگر بگوییم که این مربوط به مجرمان و گنهکاران است منافات ندارد که همین گروه هنگام ورود به محشر، خداوند را حمد و ثنا گویند، چنانکه می فرماید: «روزی که شما را می خواند، پس همگی با ستایش، خدا را پاسخ می دهید و گمان می کنید که مدت کمی به سر برده اید.» (سوره اسراء/ آیه 52) زیرا یک چنین خضوع در آن روز که پرده های جهل و نخوت از برابر دیدگان بر کنار می رود برای تمام افراد یک امر طبیعی خواهد بود.

3. در سوره طه آیه 103 صریحا می فرماید: «گناهکاران را کور محشور می کنیم.»

4. در سوره مومنون آیات ما قبل مربوط به گروه مجرم و گناهکار است آنجا که می فرماید: «گفت: دور شوید و با من سخن نگویید.» (سوره مومنون/ آیه 108).

5. در سوره روم آیه 55 صریحا می گوید: «مجرمان سوگند یاد می کنند جز اندکی درنگ نکرده اند.»

6 و 7. در سوره های احقاف و نازعات قرینه روشنی وجود دارد که گویندگان این جمله گروههای مجروم و گناهکارند و این سخن را موقعی می گویند که وعید و عذاب الهی را درک می کنند. چنانکه می فرماید: «درباره آنان شتاب مکن گویا روزی که آنچه را که به آنان وعده شده می بینند تصور می کنند که جز لحظه ای درنگ نکرده اند.» (سوره احقاف/ آیه 35). «گویا روزی که قیامت را مشاهده می کنند تصور می نمایند که جز شام و یا روزی بیش درنگ نکرده اند.» (سوره نازعات/آیه 46). گذشته بر این، در آیه قبلی چنین می گوید: «از تو درباره رستاخیز سوال می کنند که قرارگاه آن کی است.» این نوع سوال مربوط به مجرمان است بنابراین، کسانی که بر کمی درنگ کردن نظر می دهند، عموما گروههای مجرم و گناهکار می باشند و اما جمعیت های دانا و با ایمان، برخلاف این نظر می دهند، چنان که می فرماید: «گروهی که به آنان علم و ایمان داده شده است و می گویند در کتاب خدا تا روز رستاخیز به سر برده اید پس این است روز قیامت»، (سوره روم/ آیه 56). اگر برخی از مفسران می گویند که مقصود از این گروه فرشتگان است «هیچ دلیلی بر نظریه خود ندارند، بلکه با توجه به اینکه نظر مخالف را مجرمان و گنهکاران می دهند، باید گفت: این نظر مربوط به گروه مقابل آنان است، یعنی جمعیت های مومن از انسان های برانگیخته شده.

Sources

جعفر سبحانی – اصالت روح از نظر قرآن – از صفحه 59 تا 68

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information