راههای پی بردن به اسرار درونی اشخاص
English 2083 Views |برای پی بردن به راز نهانی و اسرار درونی اشخاص، به استثناء زجر و شکنجه که عمل غیر از انسانیت است، در گذشته و حال از وسائل متعددی استفاده شده و می شود:
1- وجدان اخلاقی یکی از بهترین و بزرگترین عامل اجرائی برای جلوگیری از گناه است. وجدان اخلاقی است که گناهکار را به باد ملامت و سرزنش می گیرد و از این راه سختترین ضربات را بر او وارد می کند.
2- قصه معروف بوعلی سینا و بیمار عشق- بوعلی بر بالین بیماری آمد که در ضمیر پنهان عشق سوزانی داشت و نمی توانست به زبان بیاورد. نبض او را در دست گرفت و کسی که نام های محلات شهر را می دانست یک یک آنها را به زبان آورد. چون به نام یکی از محلات رسید نبض بیمار حرکت شدیدی کرد. بوعلی دستور داد کوچه های این محل را نام برند. نام یکی از کوچه ها نیز نبض مریض را به سختی حرکت داد. خلاصه نام خانه های آن کوچه و نام اشخاص آن خانه را بردند تا نام دختری را به زبان آوردند، نبض حرکت شدیدی کرد. بوعلی گفت این بیمار به دختری که در فلان منزل است دل بسته و عاشق است. بوعلی سینا از راه حرکت نبض به عشق پنهانی که در ضمیر مخفی مریض بود واقف شد.
فروید برای پی بردن به اسرار پنهانی و ضمیر مخفی از دو راه بیش از سایر طرق استفاده کرده است: یکی حرف ها یا کارهای بیخودی که سهوا و بدون اراده صورت می گیرد و دیگر از راه رویا و تعبیر خواب. بعضی از غربی ها نسبت به فروید و نظریات او درباره روانکاوی دچار تندروی و مبالغه کاری شده و گمان کرده اند در جهان بشر او اول کسی است که به حرف های سهوی و تعبیر خواب به منظور دست یافتن به ضمیر باطن توجه کرده است. شاید بعضی از فضلاء کشور ما نیز در چنین اشتباهی باشند در حالی که هر دو مطلب در اسلام سوابق زیادی دارد و در کتاب های مذهبی در موارد متعدد آمده است. گاهی از آتشی که زیر خاکستر است جرقه ای خارج می شود و می فهماند که در دل خاکستر آتشی پنهان است. کلمات بیخودی و حرکات غیرارادی به منزله جرقه ای است که از آتش پنهانی دل گوینده جهیده است و می توان از آن کلمه به ضمیر باطن وی پی برد. یکی از کوره راههائی که فروید در دو اختراع خودش مورد مطالعه قرار داد عبارت است از کارهای بیخودی. منظور از کارهای بیخودی در اصطلاح اهل فن کارهائی است که از انسان سر می زند و بادی امر فاقد اهمیت است، مثلا اشتباه در استعمال لغات یا عبارات. فن روانشناسی قدیمی بیهوده حدوث این اشتباهات را معلول اتفاق و خستگی دماغ، گیجی و عدم دقت شخصی می دانست. فروید به این توضیحات اکتفا نکرد، دقیق تر شد، گیجی از چه فاش می شود؟ اصلا گیجی یعنی چه؟ آیا غیر از این است که افکار و توجیهاتی که نمی خواهند در وقت مخصوصی ابراز شوند ظاهر می کردند؟ چرا یک عمل ارادی صورت نمی گیرد و به جایش کاری بدون اینکه شخص اراده کرده باشد صورت می دهد. ما فکری می کنیم، حرفی می خواهیم بزنیم، ناگاه عبارت دیگری غیر از آنچه در مغز خود تهیه دیده بودیم بیان می کنیم! چرا؟ لابد یک مکانیسم خاصی باید وجود داشته باشد که به جای کلمه منظور، کلمه دیگری که به کلی از نهاد ما دور است و مانند سکه قلبی محسوب می شود، به زبان ما بیاورد. باید مکانیسم خاصی باشد که در همان لحظه به خصوص که ما می خواهیم کلمه مستشعری ادا کنیم، تحریفی در خاطره ما ایجاد می کند. عمل بیهوده و بیخودی برخلاف آنچه ظن غالبست یک عمل ناشی از گیجی و عبث بودن فکر نیست بلکه یکی از آن مواردی است که فکر خودداری شده از اعماق و ادای غیر مستشعر به طور ناگهانی ظاهر می شود. این اشتباهات نمونه ای هستند از چیزهائی که اراده مستشعر ما می خواهد آنها را پیوسته پنهان نگاه دارد. از اینجا نتیجه می گیریم که تقریبا همیشه عمل بیخودی مشت گوینده را باز می کند (فروید/صفحه 37).
حضرت علی بن ابیطالب (ع) در کمال وضوح به این امر روانی تصریح فرموده است: «ما اضــمر احد شیئا الا ظهر فی فلــتات لسانه و صفحات وجهه»، «هیچکس در ضمیر باطن خود رازی را پنهان نمی کند مگر آنکه از حرف های بیخودی او و رنگ چهره اش آشکار می شود.»
فلتات کلام در لغت، سخنانی است که بدون فکر و رویه از دهان خارج می شود. فروید خود برای حرف بیخودی مثلی آورده که عینا نقل می کنیم: معلمی در موضوع انشائی که یکی از شاگردانش تهیه کرده بر سبیل تعریف اشتباها می گوید: «من نمی دانم چقدر مذمت کنم». معلم بنا به فحوای ارادی و تمایل مستشعر چون در مقام تمجید بوده است لابد می خواسته بگوید: «تمجید کنم»، اما باطنا چون واقف به بی ارزشی نوشته شاگردش بوده مقصود و نیت باطنیش همان «مذمت» بوده است. بنابراین سخن بیخودی، نیت اصلی و باطنی معلم را فاش کرده است، همان نیتی که بنا به مقتضیاتی می خواست با اراده مستشعر پرده پوشی کند و به صورت و لباس تعریف و تمجید درآورد. یعنی در حقیقت در حین ارتکاب این اشتباه، آن چیزی که معنا عقیده داشته ولی نمی خواسته به زبان بیاورد گفته است، یعنی مطلبی را که می خواست به صورت قلب اظهار کند فراموش کرده و به صورت اصلی بیان نموده (فروید/صفحه 37). اگر کسی بخواهد این مطلب را در عبارت عربی و در یک جمله کوتاه بیان کند جامع تر و کاملتر از سخن حضرت علی (ع) نمی شود! امام علی (ع) می فرماید: «ان احببت سلامه نفسک و ستر معایبک فاقلل کلامک و اکثــر صمتک»، «اگر مایلی سالم باشی و عیوب مستور بماند کم حرف بزن و بیشتر ساکت باش.»
آدمی هرگز از روی اراده و اختیار عیوب باطنی خود را آشکار نمی کند، ولی وقتی زیاد سخن بگوید از حرف های بیخودی و غیر ارادیش راز او فاش و عیوبش آشکار می گردد. «قــله الــکلام تـــستر العــوار و تومن العــثار»، «کم سخن گفتن ننگ ها را می پوشاند و آدمی را از لغزش حفظ می کند».
حضرت امام جواد (ع) از جدش حدیث کرده است که فرمود: «المـــرء مخـــبوء تحت لسانه»، «آدمی در زیر زبان خود پنهان است». یعنی زبان می تواند با اراده یا بی اراده راز آدمی را فاش کند و سر نهان را آشکار نماید.
علی (ع) فرمود: «ایاک و فضول الکلام فانه یظــهر من عیوبک ما بطن و یـــحرک علیک من اعدائک ما سکن»، «از گفتارهای غیرضروری پرهیز کن زیرا آن سخنان عیوب باطنی تو را آشکار می کند و دشمنان آرام را بر ضد تو تهییج می نماید.»
خواب رویا
2- دومین راهی که فروید برای اطلاع بر ضمیر باطن از آن استفاده نموده رویا و تعبیر خواب است. درباره رویا در گذشته و حال عقاید مختلفی وجود داشته و دارد. فروید خود در کتاب رویا و همچنین کسانی که عقاید فروید را نوشته اند در ضمن بیان سخنان او درباره عقاید دیگران نیز کم و بیش قلم فرسائی کرده اند. در ازمنه قدیمه می گفتند رویا بوسیله قدرت مافوق انسانی به نفس «الهام» می شود. منشاء «الهام» را وجود غیرزمینی و فوق انسانی می دانستند، و چون مظهر هر اراده فوق انسانی و فوق زمینی را خدایان و ارباب انواع می دانستند ناچار رویا را یک نوع تظاهر جسمانی اراده آنها می دانستند که در حین خواب، شادی و امید یا وقوع حوادث شوم و بدبختی را وعده می دادند. رفته رفته کهنه در تأویل و تفسیر اشارات مرموز دقایق اسرار آمیزش علمی برافراشتند. این بود که علم تعبیر رویا یکی از علوم اولیه جامعه های انسانی شد، علمی که در زندگی روزمره خلائق اهمیت به سزائی داشت! زیرا کهنه برخلاف روانشناسان امروزی که در تعبیر رویا سعی می کنند گذشته انسان را مورد مطالعه قرار دهند می کوشیدند در تعبیر رویا از زبان ارباب انواع و غیره از آتیه خبرهائی بسازند و منتشر کنند! (فروید/ صفحه 38). برخی از فلاسفه از طریق کهنه که خواب را به عوالم ماوراء طبیعت می رساند دور نشده اند و می گویند منشأ خواب فعالیت خاص روح است که به عالم بالا صعود می کند چنانکه شوربر می گوید: «خواب آزادی خاطر از قید عالم بیرون و خلاصی روان از زنجیر ماده است.» اما پزشکانی که راجع به خواب می نویسند به خلاف فلاسفه رویا را عمل روحی نمی دانند و بر آنند که صور خواب تنها مولود تحریکات جسم و حواس است که از عالم بیرون و یا از اختلاج اعضاء درون به خفته می رسد. بنابراین خواب را باید همچون صدائی که شخص نا بلد ببازی از سازی بیرون می آورد بی معنی و مقصود دانست چنانکه بینز می گوید: «خواب عملی است جسمانی، همیشه بی مقصود و اغلب ناشی از مرض». می گویند عوالم خاص رویا همه زائیده فعالیت نامربوط یاخته هائی است که در دماغ شخص خواب رفته بیدار مانده و در اثر تحریکات جسمانی به جنبش درآمده است (رویا/ صفحه 4-5). به عقیده فروید رویا برزخی است بین حیات پنهانی ما و حیات معقول و منطقی ما و به همین جهت اگر در آن دقیق شویم و از نزدیک مورد مداقه قرار دهیم چیزهای مهمی ممکن است دستگیرمان شود. به عقیده فروید هیچ خوابی را نمی توان عبث و باطل و بی معنی دانست بلکه به عکس چون نتیجه عمل روحی است باید دارای یک معنی و مفهوم خاصی باشد. بالاخره خواب تظاهری از اراده مافوق بشر نیست بلکه غالبا نمونه ای است که از اراده مخفی و مستور انسان (فروید/ صفحه 39).
روایات اسلامی تمام خواب ها را به یک چشم نگاه نمی کند بلکه رویا را سه قسم می داند. قسمتی از خواب ها عبارت از افکار عادی یا اسرار نهانی انسان است که در خواب گاهی به صورت خودش ظاهر می شود و گاهی به عللی تغییر شکل داده با صورت دیگری خودنمائی می کند. این قسم خواب ها است که در روانکاوی و به نظر روانشناسان ارزش علمی بسیار دارد و بوسیله آنها می توان به ضمیر مخفی اشخاص پی برد و ریشه ناخوشی روانی مرضای روحی را تشخیص داد. قسمت دیگر خواب ها، عبارت از افکار ولگرد و آشفته ای است که گاهی در بیداری و به خصوص در مواقع ناخوشی گریبانگیر اشخاص می شود و دارای ارزش علمی و روانی نیست و در بعضی از روایات، به «اضغاث احلام» یا افکار شیطانی تعبیر شده است. قسمت سوم خواب هائی است که جنبه الهامی دارد و گاهی بوسیله آنها حقایق از هر جهت مجهولی، واضح و آشکار می گردد. در اسلام علاوه بر تعبیر هائی که ائمه علیهم السلام در بعضی از مواقع از خواب ها نموده اند افراد بسیاری بودند که از راه خواب و تعبیر آن به ضمیر باطن اشخاص پی می بردند و اسرار آنان را آشکار می کردند.
Sources
محمدتقی فلسفی – کودک از نظر وراثت و تربیت، جلد 1 – از صفحه 365 تا 374 و صفحه 378
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites