فلسفه حدود و تعزیرات در اسلام و معنای آن

English 1753 Views |

شک نیست که تشریع احکام الهی به خاطر دعوت مردم، به قسط و عدل و هدایت جامعه به طرق امن و امان است، تا انسانها بتوانند به کسب فضایل و نفی رذائل و سیر الی الله و مقام قرب الهی که مقصد اعلای آفرینش است بپردازند. و از آنجا که احکام الهی به تنهایی در همه نفوس موثر نمی شود، لازم است در کنار آن بشارت و انذار قرار گیرد تا انگیزه حرکت مردم و انجام آنها شود. و از آنجا که بشارات و انذارهای اخروی برای بازداشتن گروهی از مردم از اعمال خلاف، ودار ساختن به انجام وظایف فردی و اجتماعی کافی نیست لازم است مجازاتهای دنیوی برای کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند و حق و عدالت را زیر پا بگذارند تعیین گردد، تا ضامن اجرای این احکام در میان کسانی شود که تربیت کافی دینی و تقوای الهی ندارند. شک نیست که نظام اسلامی با نظامهای مادی در این قسمت تفاوت دارد، چون در نظامهای مادی هیچ ضامن اجرائی جز همان مجازاتهای دنیوی و مادی وجود ندارد، به همین دلیل هر حکمی که فاقد عقوبت متخلف باشد، از نظر آنها حکم و قانون شمرده نمی شود، بلکه آن را یک توصیه اخلاقی می دانند. در حالی که در نظامهای دینی اعتقادات قلبی و تعهدات معنوی و ایمان به دادگاه بزرگ الهی در قیامت، و توجه به مراقبت پروردگار در دنیا، یکی از انگیزه های مهم و ضامن اجرائی قوی است، ولی چون این انگیزه های الهی در همه نفوس به تنهایی موثر نیست باید در کنار آن ضامن اجراهای مادی و عقوبتهای دنیوی نیز قرار گیرد. اهتمام شارع مقدس به اجرای حدود و مجازاتهای متخلفان تا آن حد است که در روایات متعددی می خوانیم: «حد یقام فی الارض ازکی من مطر اربعین لیله و ایامها»، «حدی که در زمین اجرا شود پربارتر از چهل شبانه روز باران  است!» این حدیث هم از رسول خدا (ص) و هم از امام باقر(ع) و از امام صادق (ع) نقل شده است و  در بعضی از این متون به جای «ازکی»، «افضل» یا «انفع» آمده است.

در تفسیر آیه شریفه «یحیی الارض بعد موتها» (روم/9) در حدیثی از امام هفتم موسی بن جعفر (ع) می خوانیم: «لیس یحییها بالقطر ولکن یبعث الله رجالا فیحیون العدل فتحیی الارض لاحیاء العدل – ثم قال- ولاقامه الحد فیه انفع فی الارض من القطر اربعین صباحا»، (تنها) زمین را به وسیله باران زنده نمی کند، بلکه مردانی را بر می انگیزد که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می شود، بعد از آن امام (ع) افزود: «به یقین اجرای یک حد در طریق عدالت سودمند تر است از چهل روز باران در زمین!»‌ چرا اجرای یک حد «انفع» و «افضل» و «ازکی» از چهل شبانه روز باران نباشد در حالی که سلامت جامعه و امنیت و ثبات در آن اصل و ریشه هر خیر و برکت است، زیرا بارانهای پر برکت و وفور نعمت و منافع اقتصادی بدون امنیت کارساز نیست، و امنیت اجتماعی بدون اجرای حدود و احقاق حقوق حاصل نمی شود، در غیر این صورت مردم به جان هم می افتند و ظلم و فساد سطح جامعه را فرا می گیرد، شهرها ویران، و بندگان خدا به استضعاف کشیده می شوند به همین دلیل ابراهیم خلیل (ع) هنگامی که خانه کعبه را بنا نهاد، و از خداوند درباره آن سرزمین تقاضاهایی نمود، نخستینن دعایش درباره امنیت مکه بود، عرض کرد: «رب اجعل هذا بلدا امنا وارزق اهله من الثمرات من امن منهم بالله والیوم الاخر»، «پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده، و اهل آن را- همان کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده اند – از ثمرات گوناگون روزی ده» (بقره/126)، و به این ترتیب نعمت امنیت را پیش از روزیهای گوناگون دیگر از خدا طلب کرد، چرا که می دانست تا نعمت امنیت نباشد مواهب دیگر قابل استفاده نیست.

معنی حد و تعزیر

«حدود» جمع «حد» در لغت به معنی «منع» است، و انتخاب این اسم برای بخشی از مجازاتهای شرعی به این جهت است که سبب منع مردم از کارهای خلاف می شود، و اما در اصطلاح شرع در عبارات فقها به معنی مجازات مخصوصی است که به خاطر ارتکاب بعضی از گناهان در مورد مکلفین اجرا می شود. اما «تعزیر» در لغت به معنی «تادیب» و گاه به معنی «بزرگداشت» و «یاری کردن» و «منع نمودن» آمده است، و در اصطلاح شرع و فقها به معنی مجازات یا اهانتی است که اندازه معینی در شرع برای آن ذکر نشده و بسته به رای قاضی است که با در نظر گرفتن «میزان جرم» و «مقدار تحمل مجرم» درباره او اجرامی شود. بنابراین فرق «حد» و «تعزیر» در یک جمله است و آن اینکه حد مجازات معین و ثابتی است، ولی تعزیر غالبا نامعین است، و اینکه می گوییم «غالبا» به خاطر آن است که در موارد معدودی تعزیرات معینی در روایات  اسلامی وارد شده که شرح آن در کتاب حدود گفته شده است، هرچند در اینکه آیا تعیین مقدار در این موارد قطعی است یا از قبیل ذکر مثال و مصداق است نیز گفتگو است. البته در میان حد و تعزیر اختلافات دیگری نیز هست، تا آنجا که مرحوم شهید در کتاب قواعد ده وجه برای اختلاف آن دو شمرده است.

Sources

ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 197 تا 200

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information