خداى تعالى در کتاب مجیدش، دادن سکینت را طورى به خود نسبت مى دهد که از آن یک نوع اختصاص فهمیده مى شود، مانند دادن روح که مى فرماید: "دمیدم در آن از روح خودم"، و درباره سکینتی که در جنگ حنین بر رسول خود و مؤمنین انزال کرد، مى فرماید: «ثم أنزل الله سکینته على رسوله و على المؤمنین و أنزل جنودا لم تروها و عذب الذین کفروا و ذلک جزاء الکافرین؛ آن گاه خداوند آرامش خویش را بر فرستاده ى خود و بر مؤمنان نازل کرد، و سپاهى فرو فرستاد که آنها را نمى دیدید، و کافران را عذاب کرد، و سزاى کافران همین است.» (توبه/ 26)
یکى از مفسرین در تفسیر این آیه حرف عجیب و غریبى زده، و چون در مقام این بوده که آیه را با روایات تفسیر کند، و از طرفى چون روایات مختلف بوده اند به اصطلاح میان آنها جمع کرده و گفته است: مسلمانان اگر در جنگ حنین پشت به دشمن کردند از باب فرار و ترس نبوده، بلکه ستونهاى لشکر ثقیف و هوازن به طور ناگهانى و به صورت دسته جمعى بر ایشان حمله بردند، و آن چنان آنها را به اضطراب و تزلزل درآوردند که چاره اى جز عقب نشینى ندیدند، چون حمله آنها دسته جمعى و مثل حمله یک تن واحد بود، و این خود یک امر طبیعى است که وقتى انسان به خطرى ناگهانى و دفعى برمى خورد و مهلتى براى دفاع نمى بیند ناچار مى شود جا خالى کند، شاهد این معنا نازل شدن سکینت بر رسول خدا و همه مسلمین است.
پس، معلوم مى شود که همه مضطرب شدند حتى رسول خدا (ص)، چیزى که هست اضطراب رسول خدا (ص) به خاطر پیشامدى بود که واقع شد، ولى اضطراب مسلمین براى این بود که حمله ناگهانى دشمن آن هم به طور دسته جمعى مهلتى نداد تا خودشان را جمع و جور کنند. باز از شواهد این معنا این است که به مجرد اینکه صداى رسول خدا (ص) و عباس بن عبدالمطلب را شنیدند بلادرنگ برگشته و به کمک سکینتى که خدا نازل کرد دشمن را فرارى دادند.
آن مفسر سپس آیات راجع به صفات اصحاب پیغمبر را از قبیل آیه بیعت رضوان و آیه ی «محمد رسول الله و الذین معه أشداء على الکفار؛ محمد (ص) فرستاده ى خداست و کسانى که با او هستند، بر کافران سختگیر.» (فتح/ 29) و آیه «إن الله اشترى من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة؛ همانا خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهاى بهشت خریدارى کرد.» (توبه/ 111) و همچنین روایاتى که در مدح ایشان وارد شده نقل کرده است.
ولى باید دانست که وى میان بحث تفسیرى که کارش به دست آوردن مدلول آیات کریمه قرآن است با بحث کلامى که هدفى جز اثبات گفته متکلم درباره مسلکى و مذهبى نداشته و به هر دلیلى که ممکن باشد از عقل و کتاب و سنت و اجماع و یا دلیلى مختلط از اینها تمسک مى جوید، خلط کرده است، و بحث تفسیرى اجازه استدلال به غیر قرآن را نمى دهد، و مفسر نباید نظریه اى از نظریات علمى را بر قرآن که خداوند آن را تبیان قرار داده تحمیل کند.
اما اینکه گفت: "لشکریان اسلام از ترس فرار نکردند، و نخواستند از یارى رسول خدا (ص) شانه خالى کنند، بلکه جا خالى کردنى بیش نبوده، آن هم براى این بود که دشمن نابهنگام حمله ور شد، لذا ناچار شدند نخست فرار کنند، و بعد برگشته و به دشمن حمله کردند" جواب جمله "ثم ولیتم مدبرین" را نمى دهد، این جمله مى فرماید "شما پشت به دشمن فرار کردید" و این عمل ایشان مشمول قانون کلى آیه حرمت فرار از زحف است که مى فرماید: «فلا تولوهم الأدبار و من یولهم یومئذ دبره... فقد باء بغضب من الله؛ و هر كه در آن هنگام به آنان پشت كند مگر آنكه [هدفش] كناره گيرى براى نبردى [مجدد] يا پيوستن به جمعى [ديگر از همرزمانش] باشد قطعا به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جايگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامى است.» (انفال/ 16) و خداى تعالى هم شرط نکرده بود که پشت به دشمن کردن وقتى حرام است که از ترس و یا به منظور تنها گذاشتن پیغمبر و دین باشد، وگرنه حرام نیست، و نیز این قانون کلى را به صورت فرار از جهت اضطراب استثناء نکرده، و در استثنائش یعنى جمله "إلا متحرفا لقتال أو متحیزا إلى فئة" جز دو حیله جنگى را استثناء نکرده که آن هم در حقیقت فرار از جنگ نیست.
در عهدى هم که در آیه «و لقد کانوا عاهدوا الله من قبل لا یولون الأدبار و کان عهد الله مسؤلا؛ در حالى که آنها پیش از این با خدا پیمان بسته بودند که پشت [به دشمن] نکنند، و پیمان خدا همواره بازخواست شدنى است.» (احزاب/ 15) از آنان حکایت کرده هیچ نوع استثنایى دیده نمى شود.
تاریخ اسلام پیامبر اکرم اصحاب پیامبر اکرم باورها در قرآن جنگ حنین نیروی نظامی