هـنـوز چـنـد روز از فتح مکه نگذشته بود که خبر رسید قبیله هاى ثقیف و هوازن قصد تهاجم به مکه را دارند. آنان با همدستى چند قبیله دیگر بدون هیچ دلیلى شاید به این گمان که ممکن است رسـول خـدا (ص) پس از فتح مکه به آنان حمله کند، تهاجمى سنگین آغاز کردند. این جنگ در آغاز بـا برترى مهاجمان همراه بود، اما پایمردى و استقامت پیامبرخدا (ص) آنها را وادار به شکست و فرار کرد و غنیمتهاى بسیارى نصیب مسلمانان شد.
خداوند در آیاتی از قرآن به داستان جنگ حنین اشاره نموده و بر مؤمنین منت مى گذارد که چگونه مانند سایر جنگها که در ضعف و کمى نفرات بودند آنها را نصرت داد، آن هم چه نصرت عجیبى. و به خاطر تایید پیغمبرش آیات عجیبى نشان داد، لشکریانى فرستاد که مؤمنین ایشان را نمى دیدند، و سکینت و آرامش خاطر در دل رسول خدا (ص) و مؤمنین افکند و کفار را به دست مؤمنین عذاب کرد.
اگر عشق مال و فرزند گروهى از افراد ضعیف الایمان را از جهاد بزرگى که با مشرکان در پیش داشتند باز دارد، نباید گروه مؤمنان راستین از این موضوع نگرانى به خود راه دهند، براى اینکه خداوند نه در آن روزهایى که نفراتشان کم بود (مانند میدان جنگ بدر) آنها را تنها گذارد، و نه در آن روز که جمعیتشان چشم پر کن بود (مانند میدان جنگ حنین)، انبوه جمعیت دردى را از آنها دوا کرد، بلکه در هر حال یارى خدا و مددهاى او بود که باعث پیروزیشان شد.
لذا در آیه نخست مى گوید «لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة؛ خداوند شما را در موارد بسیارى یارى کرد.» (توبه/ 25) "مواطن" جمع "موطن" به معنى محلى است که انسان براى اقامت دائمى یا موقت انتخاب مى کند. ولى یکى از معانى آن میدان هاى جنگ مى باشد به تناسب اینکه جنگجویان مدتى کوتاه یا طولانى در آن اقامت مى کنند. سپس اضافه مى کند «و یوم حنین إذ أعجبتکم کثرتکم؛ و در روز "حنین" شما را یارى نمود، در آن روز که فزونى جمعیتتان مایه اعجاب شما بود.» (توبه/ 25)
تـعـداد سـپاهیان اسلام شرکت کننده در این نبرد، دوازده هزار تن بود. از این تعداد ده هزار نفر را فـاتـحـان مـکـه و دو هـزار تـن را سـاکنان آن شهر تشکیل مى دادند. فرماندهى این سپاه به عهده رسول خدا (ص) بود. سـپـاهـیـان کـفر متشکل از دو قبیله هوازن و ثقیف بودند. مورخان تعداد نیروهاى مهاجم را ذکر نکرده انـد، ولى بـا تـوجـه به اظهارات فرمانده شان با سردارانش، مى توان گفت که تعداد مردان جنگى آنها بیست هزار نفر بوده است. فرماندهى این سپاه بر عهده شخصى به نام مالک بن عوف نصرى از قبیله هوازن بود. فـرمـانـده سپاه کفر تعداد زیادى از زنان و کودکان و نیز احشام بسیارى با خود به همراه آورده بـود. این کار به اصطلاح براى ویران ساختن پلهاى پشت سر جنگجویان بود. وقتى علت این کـار رااز مـالک بـن عـوف پـرسـیـدنـد، گـفـت: «مـى خـواهـم امـوال و زن و فـرزنـد هـر کـس پـشـت سـرش بـاشـد تـا بـراى دفـاع از آنـهـا بـجـنـگـد.» سـؤ ال کـنـنـده در پـاسـخ مـالک گفت: «فرارى و شکست خورده را چیزى نمى تواند بازگرداند و جز شمشیر مرد چیزى به او نفع نمى رساند.»
ارزیابی سیاسی و نظامی جنگهای پیامبر؛ پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه
روایات مشهور و صحیح تعداد لشکر اسلام را در این جنگ دوازده هزار را تایید مى کنند، که در هیچ یک از جنگهاى اسلامى تا آن روز این عدد سابقه نداشت، آن چنان که بعضى از مسلمانان مغرورانه گفتند: «لن نغلب الیوم؛ هیچگاه با این همه جمعیت امروز شکست نخواهیم خورد.» اما این انبوه جمعیت که گروهى از آنها از افراد تازه مسلمان و ساخته نشده بودند، موجب فرار لشکر و شکست ابتدایى شد، ولى سرانجام لطف خدا آنها را نجات داد. این شکست ابتدایى چنان بود که قرآن اضافه مى کند: «و ضاقت علیکم الأرض بما رحبت؛ زمین با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد.» «ثم ولیتم مدبرین؛ سپس پشت به دشمن کرده و فرار نمودید.» (توبه/ 25)
در این آیات سؤالى پیش مى آید، و آن این است که با اینکه در میان مسلمین منافقین و ضعفاى در ایمان و دارندگان ایمان صادق به اختلاف مراتب وجود داشتند، با این حال چرا در آیات مورد بحث خطاب را به عموم کرده؟ جواب آن این است که: درست است که همه در یک درجه از ایمان نبودند، ولیکن همین قدر که مؤمنین صادق الایمان نیز در میان آنان بودند کافى است که خطاب به عموم شود، چون همین مسلمین بودند که با همین اختلاف در مراتب ایمانشان، در جنگهاى بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و غیر آن شرکت کردند.
تاریخ اسلام جنگ حنین قدرت مسلمانان کفار امداد غیبی نیروی نظامی