توبه دارای دو جنبه شناختی و رفتاری است و جنبه شناختی توبه زیر مجموعه روش های شناخت درمانی قرار می گیرد و جنبه عملی آن را می توان زیر مجموعه درمان رفتاری قرار داد. در اینجا، ابتدا جنبه شناخت درمانی توبه مورد بحث قرار می گیرد: بسیاری از علمای اخلاق نخستین گام برای اصلاح و هدایت و راهنمایی را توبه شمرده اند؛ توبه ای که صفحه قلب را از آلودگی ها پاک کند و تیرگی ها را مبدل به روشنایی سازد. فیض کاشانی در آغاز جلد هفتم المحجه البیضاء، که در واقع، آغازگر بحث های اخلاقی و مشاوره برای مقابله با صفات ناپسند است که از انسان شخصیت منفعل می سازد، چنین می نویسد: «توبه و بازگشت به سوی ستارالعیوب و علام الغیوب آغاز راه سالکین و سرمایه پیروزمندان و نخستین گام مریدان و کلیه علاقه مندان است» (مولی محسن فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج 7 ص 3).
وی سپس اشاره می کند به اینکه «خیر محض و گرفتار مشکل نشدن کار فرشتگان است، و آمادگی برای شر بدون جبران خوی شیاطین، و بازگشت به خیر و صلاح بعد از شر، طبیعت آدمیان است». «در واقع، توبه اساس دین را تشکیل می دهد؛ چرا که دین و مذهب انسان را به جدا شدن از بدی ها و آنچه در روان انسان آثار منفی ایجاد می کند و بازگشت به خیرات دعوت می کند. و با توجه به این حقیقت، لازم است توبه در صدر اصلاح رفتار قرار گیرد.» (همان، ج 7، ص 6-7). محقق نراقی (ملا احمد) در معراج السعاده می نویسد: «بدان که توبه سرمایه سالکین و اول مقامات دین است و کلید استقامت در راه دین و ایمان است، موجب محبت حضرت باری و سبب نجات و رستگاری است». وی در ادامه به اهمیت جنبه شناخت درمانی توبه اشاره کرده، از امام صادق (ع) چنین نقل می کند: «خدای تعالی سه چیز برای توبه کنندگان قرار داده است که اگر یکی از آن ها را به جمیع اهل آسمان و زمین عطا می فرمود، به سبب آن نجات می یافتند: 1. آنکه فرمود خدا توبه کنندگان را دوست دارد. 2. خبر داده است که فرشتگان حاملین عرش و فرشتگانی که در حول عرشند طلب آمرزش می کنند از برای کسانی که توبه کرده اند. 3. خداوند آمرزش و رحمت خود را از برای کسی که توبه کند، قرار داده است» (احمد نراقی، جامع السعادات، ج 1 ص 527).
حقیقت توبه
توبه در اصل، به معنای بازگشت از گناه است (در صورتی که به شخص گنهکار نسبت داده شود)، ولی در قرآن و روایات اسلامی، بارها به خدا نسبت داده شده است، در این صورت، به معنای بازگشت به رحمت است؛ همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه، از گنهکار سلب شده بود. فیض کاشانی در محجه البیضاء درباره حقیقت توبه چنین می نویسد: توبه سه رکن دارد: نخست علم و دوم حال و سوم فعل که هر کدام علت دیگری محسوب می شود. منظور از علم این است که انسان به ضرر و آسیب هایی که گناهان در روح و روانش ایجاد می کنند شناخت پیدا نماید و اینکه حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی می شوند. منظور از حال این است که پس از شناخت، حالی به انسان دست می دهد؛ یعنی با این شناخت، به خاطر از دست دادن محبوب، در قلب انسان ناراحتی ایجاد می شود و چون می داند عمل او سبب این امر شده است، نادم و پشیمان می گردد و در مرحله عمل، نسبت به گذشته و حال و آینده تصمیم می گیرد. این همان چیزی است که در روان شناسی می توان از آن به عنوان تحول روانی تعبیر کرد (مولی محسن فیض کاشانی، پیشین، ج 7، ص 6-7). پس توبه نوعی تحول روانی است که او را وادار به تجدیدنظر در برنامه های خود می کند.