• تاثیر رمان «زنده ی بیدار» ابن طفیل در غرب
در قرن ششم / دوازدهم جنبشهایی به دست یک متفکر مسلمان دیگر به نام ابن طفیل به وجود آمد. ابن طفیل را در جهان لاتینی مدتها به نام Abentofal یا Abubacer می شناختند. بیشتر آثار او احتمالا در زمان ویرانی خیمنث از میان رفته است. شهرت ابن طفیل به سبب کتاب حیبن یقظان اوست. این کتاب یک داستان فلسفی است، و نویسنده می خواهد در آن نشان دهد که حتی بدون حدیث و قرآن انسان می تواند به شناخت طبیعت و از آن به شناخت خدا نائل آید. این اثر برجسته ابتدا به زبان عبری ترجمه شد و موسی ناربنی هم شرح بسیار خوبی بر آن نوشت. ادوارد پوکاک پسر آن را از عربی به لاتینی برگرداند و آن را همراه متن عربی به سال 1082/1671 در آکسفورد به طبع رساند. بعد از آن بود که که ترجمه های این اثر به بسیاری از زبانهای اروپایی انتشار یافت. اول به زبان انگلیسی ترجمه شد، یک بار توسط جرج کیث در سال 1085/1674 و بار دیگر توسط جرج اشول در سال 1098/1686. در سال 1120/1708، سایمون اوکلی ترجمه ی انگلیسی آن را که از روی متن عربی انجام گرفته بود به چاپ رساند.
ترجمه ی هلندی آن نیز ابتدا در آمستردام به سال 1083/1672 و مجددا به سال 1113/1701 به چاپ رسید. دوبار هم به زبان آلمانی ترجمه شد. و سرانجام گوتیه ترجمه و خلاصه ی تحلیلی آن را به زبان فرانسه در سال 1318/1900 به چاپ رساند. پاول برونل می نویسد که این اثر در مدتی نسبتا کوتاه سخت مورد توجه عموم واقع شد. در واقع این کتاب طوفانی بود که ناگهان بر سر جهان غرب فرود آمد و مدتها قبول عامه داشت. حتی هنوز علاقه ی اروپاییان به این اثر خاتمه نیافته است، چه در سال 1339/1920 و 1353/1934 بود که به ترتیب ترجمه های روسی و اسپانیایی آن از چاپ خارج شد. تعداد کثیر این ترجمه ها خود نمایانگر تأثیری است که این رمان فلسفی در تفکر غرب داشته است. پس از چاپ ترجمه های آن، کتابهای زیادی با الهام از آن در غرب نوشته شد. از آن میان می توان رمان فلسفی فرانسیس بیکن به نام آتلانتیس Atlantis و رمانهای اوتوپیایی دیگر را ذکر کرد. آخرین رمان اوتوپیایی رابینسون کروزو بود که دانیل دفو در سال 1132/1719، یعنی یازده سال پس از چاپ ترجمه ی سایمون اوکلی، آن را تصنیف کرد. بنابراین، نتیجه ای که به حق گرفته شده است این است که دانیل دفو، همانند کسان دیگر، در تصنیف کتاب خود مدیون این فیلسوف بزرگ مسلمان بود.
• نوآوریهای ابن خلدون
یک متفکر دیگر را در هنگام بحث از تأثیر فلسفه ی اسلامی در غرب نباید از قلم انداخت، و او ابن خلدون است. بسیاری از صاحب نظران ابن خلدون را پدر جامعه شناسی و مبتکر فلسفه ی تاریخ دانسته اند. ابن خلدون اولین کسی بود که صریحا با فلاسفه ی یونانی و فلاسفه ی قدیم اسلامی به مخالفت پرداخت و گفت که جوامع انسانی را نباید از دیدگاه ایدئالیستی و عقلی مورد مطالعه قرار داد، بلکه باید آنها را به عنوان پدیدارهای طبیعی در نظر گرفت. این مطلب را ابن خلدون در مقدمه ی خود به کتاب العبر به تفضیل شرح داده است. متن عربی مقدمه را نخستین بار کاترمر Quatremإre در پاریس منتشر کرد و سپس مصطفی فهمی آن را در مطبعه ی بولاق به چاپ رساند. اولین ترجمه ی آن به زبان ترکی بود و مترجمان آن پیرزاده صاحب ملا و احمد جودت پاشا بودند. غربیان تا اوایل قرن دوازدهم / هجدهم از وجود این فیلسوف خبر نداشتند. دیبربلو در اواخر قرن یازدهم / هفدهم در کتاب شناسی شرقی فقط اشاره ای به او کرده است. سیلوستردوساسی در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم اهمیت او را مورد تأکید قرار داد. در اواخر همان قرن هامرپروگستال مقالاتی درباره ی ابن خلدون منتشر کرد و او را «مونتسکیوی مسلمین» نامید. بارون دوسلان Baron de Slane موفق شد ترجمه ی کامل آن را میان سالهای 1279/1862 و 1285/1868 به انجام رساند. در سال 1351/1938 همین ترجمه تجدید طبع شد. این ترجمه به فلاسفه و جامعه شناسان امکان داد تا متن این اثر را مطالعه کنند. از آن زمان به بعد، ابن خلدون غالبا مورد استناد متفکران غربی واقع شده و بعضی او را مؤسس یک علم جدید دانسته اند. برخی او را یک فیلسوف تاریخ و برخی دیگر او را راهگشای علم جامعه شناسی به شمار آورده اند. مثلا راپوپورت، فلینت و اشمیت معتقدند که او یک فیلسوف تاریخ است. گومپلوویتز، مونیه، فندق اوغلو، ساطع بی الحصری، و اشمیت او را راهگشای علم جامعه شناسی می دانند. از نظر گاستون بوثول او هر دو خصوصیت را داشت. وی ابن خلدون را یکی از پیش آهنگان تصور زیست شناسی از جامعه می داند، تصوری که بعدا ویکو و مونتسکیو و مارکس هر یک به شیوه ی خود آن را پروردند. شولتز مقالات بسیاری درباره ی ابن خلدون نوشت و در مجله ی (پاریس، 1303/1885) منتشر کرد. گرابرگ همسو، فرانتس روزنتال، فون کرمر و عده ای دیگر از اواخر قرن گذشته به بعد به ابن خلدون اشاره کرده اند. در نتیجه ی این علاقه ی شدید که مستشرقان نسبت به ابن خلدون نشان داده اند، مفاهیمی که وی از تاریخ و جامعه داشته است در پاره ای از فلاسفه ی معاصر تاریخ، از قبیل اشپنگر Spengler و بریسیگ، تأثیر گذاشته است.