برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد اعجاز لفظی و بلاغی قرآن ذکر نموده اند که: زیبایی لفظی و بلاغت که ادعا می شود قرآن از این نظر معجزه است، در کتاب های غیر آسمانی و بشری نیز می توان یافت و اختصاص به قرآن ندارد، بنابراین قرآن امتیازی بر سایر کتب ندارد و تحدی آن هم بی مورد است.
عناصر منطقی شبهه:
1- مسلمانان معتقدند که قرآن از جهت بلاغی و زیبایی لفظی معجزه است.
2- در حالی که این موضوع را در کتاب های غیر آسمانی و بشری نیز می توان یافت و اختصاص به قرآن ندارد.
3- در نتیجه قرآن از جهت بلاغی معجزه نیست و تحدی آن بی مورد است.
پاسخ شبهه:
ادعای تحدی منحصر به قرآن است. قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی که بر آخرین پیامبر حضرت محمد (ص) نازل شده است؛ تنها کتاب آسمانی است که دست به تحدی زده است چون که مهم ترین ویژگی قرآن کریم (جاودانگی و زوال ناپذیری آن) به عنوان معجزه ی پیامبر اسلام (ص) است. از آنجا که دین اسلام آیین جاوید، نبی اکرم (ص) آخرین پیامبر الهی است. ضرورت یک معجزه ی همیشگی نیز مطرح می شود. زیرا معجزات گذرا و زایل شدنی (زنده کردن مردگان و شفای کور مادرزاد که برای حضرت مسیح (ع) ذکر می شود) تنها برای حاضرین به طور مستقیم مؤثر خواهد بود و برای مردمان بعد قابل دیدن نیست.بنابراین قرآن معجزه ی جاویدان الهی است که کتاب های آسمانی دیگر چنین نیستند.
یکی از ویژگی های معجزات انبیاء هماهنگی آنها با زمان می باشد، چون هدف از معجزه، اثبات حقانیت دعوت انبیا است و غالبا معجزه ای را انجام می دادند که به گونه ای متناسب با شرایط عصر و زمانشان بوده است. به طور مثال چون در زمان موسی (ع) سحر و جادو بسیار متداول بود، برخی از معجزات آن حضرت برای نابودی سحر و جادو و اثبات ناتوانی جادوگران بوده است. موسی (ع) با تبدیل عصای خویش به اژدها اثبات کرد که معجزه از سنخ سحر و جادو نیست تا مردم گمان نکنند که او جادوگری بیش نیست عیسی بن مریم نیز در زمانی مبعوث شد که مسأله ی طبابت و معالجه ی بیماران سخت مورد توجه بود او به فرمان خداوند مردگان را زنده می ساخت و بیماران را شفا می داد تا اثبات کند که معجزه اش برتر از علم طب زمان خودش است. رسول اکرم (ص) هنگامی مبعوث شد که سخنوری در میان اعراب رواج بسیار داشت و مردم برای نظم و نثر و فصاحت و بلاغت ارزش و اهمیت بسیار قائل بودند. و مسابقاتی در این زمینه برگزار می شد که رایج ترین این مسابقات در مراسم حج در بازار عکاظ مکه صورت می گرفت.
از این رو رسول اکرم (ص) معجزه جاوید خود را در قالب فصیح ترین و بلیغ ترین کلمات عرضه کرد تا هیچ کسی آن هم در هیچ عصر و زمانی قدرت مقابله با آن را نداشته باشد و در نتیجه مردم به حقانیت رسالت وی پی برده و گمان نکنند که آیات قرآنی برخاسته از نظریات شخصی اوست. اعجاز قرآن منحصر به فصاحت و بلاغت نیست بلکه در تمام جهات معجزه است، اعجاز از نظر معارف و طرح مسایل عقیدتی، اعجاز از نظر طرح مسایل تاریخی، اعجاز از نظر وضع قوانین، اعجاز از نظر علوم روز و مسایل ناشناخته ی علمی در عصر قرآن، اعجاز از نظر اخبار غیبی و... در اینجا از موارد متعدد تنها به مورد سؤال می پردازیم که تکیه روی فصاحت وبلاغت قرآن شده است و برای اینکه تحدی قرآن در بعد فصاحت و بلاغت بیشتر ملموس گردد یک نمونه را شاهد می آوریم.
قرآن کریم در مورد قصاص و حکمت آن تعبیر بسیار زیبا و دلنشین «ولکم فی القصاص حیاه؛ اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى است.» (بقره/ 179) را به کار برده است و قبل از آنکه قرآن کریم این جمله را درباره قصاص ایراد کند، در میان عرب این مشهور بوده است «القتل انفی للقتل» (کشتن مؤثرترین عامل است برای از بین بردن کشتار) و برخی از دانشمندان در مقام مقایسه میان این دو جمله 20 امتیاز برای آیه قرآن «فی القصاص حیاه» نسبت به جمله ی مشهور در میان عرب «القتل انفی للقتل» ذکر می نمایند.
مانند اندکی کلمات و حروفش در «فی القصاص حیاه»، مراد خویش را به صورت جامع تر و کاملتر بیان نموده است زیرا قصاص قتل را شامل می شود و هم زخم و قطع عضو را در حالی که در آن جمله تنها مسأله ی قتل عنوان گردیده است و در جمله ی مشهور در میان عرب، کلمه ی «القتل» تکرار شده و عدم تکرار از تکرار بهتر است، آیه مبتنی بر اثبات است و آن جمله مبتنی بر نفی است و پرواضح است که اثبات بر نفی برتری دارد و معارف و فصاحت گسترده ای در کلمه حیات (زندگی) وجود دارد که در آن روز شناخته شده نبود مانند: 1ـ حیات اخلاقی جامعه. 2ـ حیات فیزیکی که موجب حفظ جان دیگران خواهد بود. 3 ـ حیات فکری و عقلی که موجب رشد جامعه و عدالت در جامعه به جای تعصب و جهل و خودخواهی خواهد بود. 4 ـ حیات اجتماعی که با قطع کردن عنصر ضد حیات و یا معالجه آن حاصل می شود.
درباره اعجاز قرآن باید گفت: همین که در طول 14 قرن کسى نتوانسته است سوره اى مانند سوره هاى قرآن بیاورد، بزرگ ترین معجزه است. در قرآن اعجاز فراوانى نهفته است؛ از جمله:
الف) فصاحت و بلاغت: حضرت على (ع) درباره ى بلاغت قرآن مى فرماید: کثرت تکرار و شنیدن پى درپى، هرگز آن را کهنه نمى کند. (نهج البلاغه، خطبه ى 156)
ب) بیان معارف الهى: در معارف قرآن هیچ مبالغه اى وجود ندارد و همه مطابق با عقل سلیم و فطرت بشر است؛ مانند: توحیدشناسى، معادشناسى، وحى شناسى و...
ج) بیان تاریخ: بیان تاریخ در قرآن داراى ویژگى هایى است: از جمله، تکیه بر قسمت هاى حساس که داراى نقش تربیتى است، خالى بودن از هرگونه حشو و زواید، خالى بودن از تناقض و تضاد و ناهماهنگى ها، تجزیه و تحلیل و پیامد تاریخ گذشتگان، جداسازى حقایق از افسانه ها، و...
بیان تاریخ در قرآن از آن جنبه داراى اعجاز است که فرد امى و درس نخوانده که در میان افسانه ها و خرافه هاى تاریخى پرورش یافته حقایق تاریخى را از خرافه ها جدا نموده است. بیان کیفیت خلقت حضرت آدم (ع) (بقره/ 30)، ملاقات ابراهیم (ع) با فرشتگان، (هود/ 69) سرچشمه ى اختلاف زبان ها، (روم/ 22) گوساله پرستى بنى اسرائیل، (طه/ 85 ـ 96) و سایر موارد.
د) وضع قوانین: اعم از؛ جامعیت قوانین (حجرات/ 10) عدالت اجتماعى، (حدید/ 25) روابط اجتماعى (مائده/ 1) مسائل دفاعى (انفال/ 60) احترام به حقوق بشر (مائده/ 32)، اهتمام به تأمین آزادى و امنیت (بقره/ 255) و...
ه) عدم تضاد و اختلاف در آیات قرآن: قرآن مى فرماید: «آیا درباره ى قرآن نمى اندیشند که اگر از سوى غیر خدا بود اختلافات فراوانى در آن مى یافتند.» (نساء/ 82)
و) علوم روز و اکتشافات علمى از جمله:
1. حرکت زمین: آیات متعددى در قرآن کریم با تعابیر «فراشا» (بقره/ 22) «مهدا» (طه/ 53) «قرارا» (نمل/ 6) «مهادا» (نباء/ 6) و ... به حرکت آرام و منظم زمین اشاره دارد. دانشمندان نیز حرکت انتقالى زمین به دور خورشید را که با سرعت زیادى (در هر ثانیه 20 و در هر دقیقه 1200 کیلومتر) در حرکت است تصدیق مى کنند.
2. جاذبه ى عمومى در عالم هستى: آیه ى زیر بر این مطلب دلالت دارد:
«الله الذى رفع السمـو ت بغیر عمد ترونها؛ خدا همان کسى است که آسمان ها را بدون ستون هایى که ببینند برافراشت. دانشمندان از این آیه جاذبه ى عمومى در فضا را استفاده مى کنند.» (رعد/ 2)
3. کروى بودن زمین: از آیات زیر کروى بودن زمین استفاده مى شود: «مشارق الارض و مغاربها» (اعراف/ 151) «رب المشرقین و رب المغربین» (الرحمن/ 17)
4. اکسیژن در جو زمین: «من یرد أن یضلهو یجعل صدرهو ضیقا حرجا کأنما یصعد فى السمآء؛ آن کس را که خدا بخواهد گمراه کند، سینه اش را آن چنان تنگ مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا برود.» (انعام/ 125)
قرآن حالت افرادى را که گمراه شده اند و ایمان نمى آورند به بالا رفتن به آسمان تشبیه مى کند. این تشبیه به یک نکته ى علمى اشاره دارد و آن این که انسان هرچه به طرف آسمان بالا رود به سبب کم شدن اکسیژن هوا به زحمت نفس مى کشد.
زوجیت در گیاهان، (لقمان/ 10) پیدایش شیر در جانوران، (نمل/ 66) زندگى زنبور عسل و فواید آن، فواید خرما، طریقه ى رشد جنین، (مؤمنین/ 12- 14) حرمت گوشت خوک، مردار، خون و خمر،.. (فاطر/ 12) و هزاران معجزات علمى و بلاغى و ادبى آیات هر محقق منصفى را متعجب مى سازد و منطبق با تکنولوژى و آزمایش هاى تجربى امروز است. امیدواریم روزى فرا رسد که حقایق و معجزات قرآن آشکارتر گردد.
تحدى در لغت یعنى مبارزه طلبى و معارضه کردن، و در اصطلاح یک واقعیت تاریخى قرآنى است که عبارت است از امر خداوند به مخالفان و منکران وحى قرآن و صدق نبوت حضرت محمد (ص) که اگر طبق ادعاى خود، قرآن را مجعول و پیش خودساخته و اساطیر الاولین مى دانند، نظیر آن را بیاورند.
آیات تحدى در قرآن
آیات تحدى در قرآن به دو صورت مطرح شده اند:
الف) تحدى به صورت عام و کلى: آیاتى که تحدى به صورت کلى در آن ها مطرح شده است، به ترتیب نزول، عبارت اند از:
1. «قل لئن اجتمعت الإنس و الجن على أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا؛ بگو اگر جن و انس اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند یکدیگر را در این کار کمک کنند.» (اسراء/ 88)
2. «أم یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله إن کنتم صادقین؛ آیا آن ها مى گویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: اگر راست مى گویید، یک سوره همانند آن بیاورید، و غیر از خدا هر کس را مى توانید (به یارى) طلبید!» (یونس/ 38)
3. «أم یقولون تقوله بل لا یؤمنون* فلیأتوا بحدیث مثله إن کانوا صادقین؛ یا مى گویند: قرآن را به خدا افترا بسته ولى آنان ایمان ندارند، اگر راست مى گویند سخنى همانند آن بیاورند.» (طور/ 33- 34)
4. «و إن کنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله إن کنتم صادقین فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التى وقودها الناس و الحجارة أعدت للکافرین؛ و اگر درباره ى آنچه بر بنده ى خود (پیامبر) نازل کرده ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فراخوانید، اگر راست مى گویید؛ پس اگر چنین نکردید که نخواهید کرد از آتشى بترسید که هیزم آن، بدن هاى مردم (گنهکار) و سنگ ها (بتها) است، و براى کافران آماده شده است!» (بقره/ 23- 24)
اکثر قریب به اتفاق مفسران و دانشمندان علوم قرآنى مفاد آیات تحدى به مثل قرآن را به کل قرآن دانسته اند، این احتمال نیز به صورت جدى مطرح است که مقصود از قرآن در این آیات معناى جنسى باشد، نه بیان مقدار معجزه؛ زیرا قرآن از ماده ى قرائت است و قرائت و تلاوت، هم بر کل قرآن صادق است و هم بر جزء آن. علاوه بر آن، هنگام نزول این آیات، تمام سوره هاى قرآن نازل نشده بود؛ بنابراین نمى توان تحدى در این آیات را تحدى به کل قرآن دانست. در این صورت، بحث از «ترتیب تحدى» در این مورد رنگ مى بازد؛ ولى با فرض پذیرش قول مفسران در این خصوص مى توان گفت آیات تحدى در مرحله ى اول مى خواهد که اگر در خدایى بودن قرآن تردید دارند کتابى همانند قرآن که داراى همه ى امتیازات قرآن باشد بیاورند و پس از آن که عجزشان ثابت شد تخفیف داده، مى فرماید: یک سوره که از هر جهت شبیه سور قرآنى باشد و همه ى امتیازات یکى از سور قرآن را دربرداشته باشد بیاورند، و پس از آن که از چنین امرى نیز عاجز شدند تخفیف داده از ایشان مى خواهد که ده سوره بسازند که هر کدام داراى یکى از جهات اعجاز قرآن باشد به طورى که مجموع آن ده سوره بتواند ویژگى هاى یک سوره ى قرآن را دارا باشد. بدیهى است که ساختن یک سوره که از هر نظر شبیه یک سوره ى قرآن باشد، مشکل تر از فراهم آوردن چند سوره است که هر یک در یک جهت شبیه قرآن باشد.پس تحدى از اشد به اخف صورت گرفته و معقول است.
ب) تحدى به صورت خاص و جزئى: در دسته اى دیگر از آیات قرآن، تحدى به صورت خاص مطرح شده است:
1. تحدى به آورنده ى قرآن.
2. تحدى به فصاحت و بلاغت.
3. تحدى به هماهنگى و عدم اختلاف.
4. تحدى به خبرهاى غیبى.
گستره تحدی قرآن:
گستره تحدی قرآن باید هماهنگ با قلمرو دعوت آن باشد و چون قلمرو دعوت قرآن همه ی انسانها در سراسر تاریخ است میدان تحدی آن نیز همگانی و همیشگی است. همان گونه که دعوت قرآن منحصر به صدر اسلام یا قوم عرب نبود تحدی آن نیز منحصر به عصر پیامبر اکرم (ص) یا عرب زبانان نیست. از این رو می فرماید: «اگر همه جن و انس اجتماع کنند و در این کار به یکدیگر کمک کنند از آوردن مثل قرآن عاجزند.» (اسراء/ 88)
بنابراین، محور تحدی قرآن و معجزه بودن آن، تنها فصاحت و بلاغت آن نیست. به گواه تاریخ کتب آسمانی دیگر تحریف شده اند یعنی افراد از آنها کم و یا به آن ها زیاد کرده اند ولی در قرآن نمی توانند یک کلمه را جا به جا کنند و اگر این کار صورت گیرد معلوم می شود در طول تاریخ نه تنها عرب زبانان غیر مسلمان با همه ی تسلطی که بر ادبیات عرب داشتند نتوانسته اند چیزی مانند قرآن به عربی ارایه دهند بلکه دانشمندان غیر عرب نیز نتوانسته اند چیزی را به زبان غیر عربی مانند قرآن بیاورند.
پروفسور ا.گیوم می گوید: «در ادبیات وسیع و پرمایه عربی، خواه در نظم و خواه در نثر، کتابی به درجه ی فصاحت و بلاغت و بلندپایگی قرآن نمی رسد و اثری نیست که بتوان آن را با قرآن مقایسه کرد.» لولدکه گوید: «زبان عربی قرآن از نظر فصاحت و زیبایی معجزه است و هیچ اثری نمی تواند بر آن برتری جوید و سبک آن بالاترین سبک ایده آل است.» هر چه علم پیشرفت می کند تازگی ها و اعجاز علمی قرآن روشن تر می شود ولی کتب آسمانی دیگر موجود هر چه علم پیشرفت می کند ضعف مبانی آن و محدودیت مطالب اصلی آن روشن تر می شود.