آرزوهای دور و دراز اگر چه نقطه ی ضعفی در بعد اخلاقی یک فرد محسوب می شود لکن اینچنین نیست که همیشه آرزوها جنبه منفى داشته و نشانه انحطاط شخصیت و سقوط اخلاقى فرد باشد. زیرا اگر آرزوها متوجه ارزشهاى والاى انسانى باشد و یا جنبه مردمى و اجتماعى پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعى انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویى هر قدر طولانى بوده باشد، نه تنها نشانه پستى نیست که نشانه کمال انسان است. اساسا امید و آرزو نسبت به آینده نیروى محرک انسان براى تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او مى میرد، نشاط زندگى از او رخت برمى بندد و انسان را به موجودى سست و بى هدف و بى تلاش مبدل مى کند. در واقع آرزو بر دو قسم است: آرزوهاى کاذب که همچون سراب در بیابان زندگى ظاهر مى شوند و تشنه کامان را به دنبال خود مى کشانند و هر لحظه تشنه تر مى سازند تا از شدت تشنگى هلاک شوند. و آرزوهاى صادق و مثبت و سازنده که همچون آب حیات، گلستان وجود آدمى را سیراب و پرثمر مى سازد و هر چه زحمت مى کشد نشاط و معنویت بیشترى مى یابد. این همان چیزى است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «المال و البنون زینة الحیاة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا؛ مال و فرزندان، زیور حیات دنیا است و باقیات الصالحات (ارزشهاى پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخش تر است»(کهف/ 46) در این آیه به هر دو بخش از آرزوها بصورت واضح اشاره شده است.
در روایات اسلامى نیز اشارات پرمعنایى به آرزوهاى مثبت و سازنده دیده مى شود از جمله در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «ان العبد المؤمن الفقیر لیقول یا رب ارزقنى حتى افعل کذا و کذا من البر و وجوه الخیر، فاذا علم الله ذلک منه بصدق نیته کتب الله له من الاجر مثل ما یکتب له لو عمله، ان الله واسع کریم؛ گاهى بنده مؤمن تهى دست مى گوید: خداوندا! به من روزى عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نیت بداند (نه اینکه این آرزو پوششى براى رسیدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشى را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهاى خیر استحقاق پیدا مى کرد براى او نوشته مى شود (هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و کرمش بى پایان است».
اصولا همت انسان به اندازه آرزوهاى مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گسترده تر باشد همت او والاتر است و جالب اینکه از روایات اسلامى نیز به خوبى استفاده مى شود که خداوند به مقدار این آرزوها به افراد باایمان، اجر و پاداش مى دهد، چرا که نشانه آمادگى روح و جسم آنها براى انجام هر چه بیشتر اعمال صالح است و حتى از روایات استفاده مى شود که اگر انسان آرزوى خوبى براى رضاى خدا داشته باشد از دنیا بیرون نمى رود مگر اینکه خداوند او را به آرزویش مى رساند، در حدیثى از رسول خدا (ص) مى خوانیم: «من تمنى شیئا و هو لله عز و جل رضا، لم یخرج من الدنیا حتى یعطاه؛ کسى که آرزوى چیزى کند در حالى که رضاى خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمى شود مگر اینکه به خواسته خود مى رسد». البته ممکن است در مواردى مصالحى ایجاب کند که انسان به آرزویش نرسد، چرا که اگر برسد آثار بدى مانند غرور و غفلت و عشق به دنیا و مانند آن در او ایجاد مى شود. خداوند با الطاف خفیه اش او را از وصول به آرزویش باز مى دارد، و چنانچه دقت کنیم در می یابیم که اگر چه خود آن عمل ممکن است مورد رضایت پروردگار باشد ولی در مجموع که نگاه کنیم این نکته روشن خواهد شد که چون این کار در نهایت منجر به گمراهی آن شخص میشود (به جهت غرور و غفلت و عشق به دنیا) خداوند راضی به این اتفاق نیست لذا این عمل در واقع مورد رضایت پروردگار نیست و به همین خاطر موفق به انجام آن نشده است. این بحث را با اشاره به نکته دیگرى پایان مى دهیم و آن اینکه: آرزوهاى سازنده و بلند انسان را به سازندگى خویش دعوت مى کند و سبب تکامل و ترقى روحى او مى شود، زیرا مى داند تکیه بر جاى بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگى میسر نیست و به گفته شاعر عرب: «اعلل النفس بالآمال ادرکها ما اضیق العیش لولا فسحة الامل!؛ خویشتن را به وسیله آرزوهاى سازنده پرورش مى دهم تا به آن برسم. چقدر میدان زندگى تنگ است اگر گستردگى آرزوها نباشد!».