زمینه های روانی گناه
یکی از زمینه های گناه زمینه های روانی است که انسان بر اثر فشارها و رنج های مصنوعی و کاذب یا بر اثر اعتقادات ناصحیح دارای عقده و یا حالت و روحیه بدی می شود و همین پدیده های روانی زمینه ساز گناهان مختلف خواهد گردید.
سختگیری های نابجا و فشارهای ناصحیح و تن دادن به ذلت و خواری و یا تحقیر افراد به جای تشویق و امور دیگر انسان را عقده ای بار می آورد. وقتی انسان حالت عقده ای پیدا کرد در وجود او زمینه مساعدی برای پذیرش گناهان خطرناک هست. اکنون به مسائل روانی زیر که زمینه گناهکاری را برای فرد فراهم می کنند، توجه نمائید:
1- تحقیر شخصیت انسان
از آنجا که یکی از شیوه های مهم تربیت و هدایت شخصیت دادن به افراد است چنان که تحقیر و کوچک شمردن انسان یکی از عوامل مهم انحراف اوست. اگر انسان شخصیت خود را بشناسد، هرگز شخصیت عظیم خود را در راه های انحرافی و پست نابود نمی نماید، چنان که یک سکه طلا را با یک کلوخ عوض نمی کند. از این رو، قرآن و روایات همواره شخصیت و عظمت روح انسان را یادآور می شوند؛ به عنوان نمونه به این روایات توجه کنید:
امام علی (ع) می فرماید: «انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلاتبیعوها الا بها؛ بدانید که وجود شما جز بهشت بهایی ندارد آن را با کمتر از بهشت نفروشید» و نیز فرمودند: «هلک امرؤ لم یعرف قدره؛ آنکس که قدر خود را نشناخت هلاک شد»
انسان دارای دو نوع کرامت است:
١- کرامت ذاتی که در آیه ٧٠ سوره اسراء مورد توجه قرار گرفته: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛ ما بنی آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکب های رهوار) حمل کردیم و از انواع روزی های پاکیزه به آنها روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری بخشیدیم.»
انسان از این نظر بر همه موجودات و بر فرشتگان برتری دارد و به عبارت دیگر انسان از این جهت دارای زمینه و استعدادی است که هیچ موجودی این امتیاز را ندارد.
٢- کرامت اکتسابی، که بستگی به تقوی و اعمال نیک انسان دارد، چنان که در آیه ١٣ سوره حجرات می خوانیم: «ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ قطعا گرامی ترین شما در پیشگاه خدا، پرهیزکارترین شما می باشد.»
در روایات متعددی، خواری و عدم کرامت نفس علت گناهان و صفات زشت اخلاقی و در مقابل کرامت نفس عامل دوری از این امور معرفی شده است.
امیر المؤمنین (ع) می فرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهینها بالمعصیة؛ کسی که نفس خویش را گرامی می دارد با گناه خوارش نمی سازد».
امام سجاد (ع) فرمودند: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه الدنیا؛ کسی که نفس خود را گرامی دارد امور مادی دنیا در نظرش بی ارزش گردد».
از این عبارت استفاده می شود که سرکوب نمودن شخصیت انسان زمینه دنیاپرستی و گرایش به امور پست و انحرافی است ولی حفظ شخصیت و توجه به آن انسان را اسیر پستی ها نمی نماید.
احساس کمبود و عقده حقارت که بر اثر تحقیر و نا آگاهی به شخصیت انسان ایجاد می شود، به طور طبیعی انسان را به سوی گناهان و هرگونه کارهای پست سوق می دهد.
حضرت علی (ع) می فرمایند: «نفاق المرء من ذل یجده فی نفسه؛ نفاق انسان به خاطر ذلت و کمبودی است که او در خودش می یابد.»
رسول اکرم (ص) فرمودند «لایکذب الکاذب الا من مهانة نفسه؛ دروغگو، دروغ نمی گوید مگر بخاطر پستی ای که در خودش هست (و احساس می کند).»
امام صادق (ع) می فرماید: «ما من احد تکبر او تجبر الا من ذلة وجدها فی نفسه؛ هیچکس خودخواهی و خود کامگی نمی کند مگر به خاطر ذلت و کمبودی که در وجود خود احساس می نماید.»
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند به مؤمن همه امورش را واگذار کرده، ولی این را به او واگذار ننموده که خودش را ذلیل و خوار سازد آیا به سخن خداوند توجه ندارد که می فرماید: «ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین؛ عزت از آن خدا و رسول خدا و مؤمنان است» (منافقون/ ٨) سپس فرمود: والمؤمن ینبغی ان یکون عزیزا و لایکون ذلیلا؛ سزاوار است که مأمن عزیز باشد و ذلیل نباشد.»
2- فشارهای اقتصادی و سرکوب غرایز
از عواملی که موجب پیدایش عقده و کمبود در انسان می گردد فشارها و رنج های اقتصادی و عدم توجه به غرایز و خواسته ها و نیازها است.
بدون تردید در وجود انسان غرایزی هست که باید به طور طبیعی و در حد عادلانه اشباع گردند، افراط و تفریط موجب طغیان غرایز و یا سرخوردگی غرایز خواهد شد که در هر دو صورت زیانبخش و زمینه ساز گناه خواهد گردید.
مثلا فشار دادن به فنر باعث عکس العمل شدید آن می شود. آدم هایی که غذای کافی در زندگی ندیده اند وقتی به غذا رسیدند، پرخوری می کنند. یکی از شاگردان امام خمینی (ره) نقل می کند: «امام ما را نصیحت می کرد و می فرمود: راحت زندگی کنید. به خودتان فشار نیاورید. فشار در طلبگی خطر دارد ممکن است موجب شود که از مردم توقع داشته باشید».
زندگی انسان باید طبیعی باشد و خواسته های مشروع انسانی سرکوب و سرخورده نشود. مثلا از دیدگاه اسلام قاضی شرع باید راحت زندگی کند و زندگیش به طور کافی از بیت المال تامین گردد تا مبادا احساس نیاز کند و به دنبال آن به رشوه خواری و مال های حرام آلوده شود.
در آیه ٣٢ سوره اعراف می خوانیم: «قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟»
یکی از اموری که باید مورد توجه قرار گیرد وسعت بخشیدن به زندگی همسر و فرزندان است در این باره به روایات زیر توجه کنید:
رسول اکرم (ص) فرمودند: «لیس منا من وسع علیه ثم قتر علی عیاله». از ما نیست کسی که دارای وسعت زندگی است ولی زندگی را بر خانواده خود تنگ می گیرد.
حضرت رضا (ع) می فرماید: «ینبغی للرجل ان یوسع علی عیاله لئلا یتمنوا موته؛ سزاوار است برای مرد که زندگی خانواد ه اش را توسعه دهد تا افراد خانواده اش آرزوی مرگ او را نکنند.»
نتیجه اینکه روح انسان نیازهایی دارد که باید به طور مشروع اشباع شود و بسیاری از سختگیری ها در لباس و غذا و زندگی درست نیست. اعتدال در همه چیز خوبست و راه افراط و تفریط راه جاهلان می باشد و به راه تفریط رفتن و تعطیل غرایز نتیجه اش سرخوردگی غرایز و عقده و انحرافات روانی خواهد شد.
3- امید و آرزوی کاذب و بیهوده
یکی دیگر از زمینه های روانی گناه آرزوهای بیهوده و بی اساس است که انسان بدون حرکت و عمل در انتظار خوشبختی و پاداش و ترقی باشد که معمولا افراد خیالاتی به این حالت دچار می شوند و مرتکب هر گناهی شده و می گویند خدا ارحم الراحمین (بخشنده ترین بخشندگان) است.
اینگونه امیدی نه تنها عامل تکامل نیست بلکه انسان را از درون تهی کرده و زمینه سستی و بی عاری را که بذرهای گناه هستند، در انسان پدید می آورند.
در آیه ٢١٨ سوره بقره می خوانیم: «ان الذین آمنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم؛ تنها کسانی که ایمان آورده و مهاجرت نموده اند و در راه خدا جهاد کرده اند آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
در این آیه امید در کنار ایمان، هجرت و جهاد آمده است. نتیجه اینکه باید امیدوار بود، اما در آنار ایمان و عمل صالح، و گرنه با حلوا حلوا دهان شیرین نمی شود و به قول شاعر:
رفته بگوشت که کردگار کریم است *** صاحب عفو است و لطف و رحمت و احسان
لیک ندانی که می کشد سوی دوزخ *** معصیت کردگار و اطاعت شیطان