در چین جدید، دین امری شادی بخش است که عبور و گذر زنان و مردان چینی از خلال چرخه زندگی و مرگ را به صورت مراسم و آیین هایی برگزار می کند. شعایر گذر یعنى تولد، بلوغ، ازدواج، مراسم کفن و دفن و چرخه سالیانه جشن هاى تقویمى، به طور سنتى، دین چینى را تعریف مى کند. در چین، عضویت در گروه اجتماعى با شرکت در شعایر گذر و جشن هاى سالیانه به ثبوت مى رسد، نه با تأیید عقلانى مجموعه اى از کتاب مقدس وحى شده. بنابراین، دین چینى ماهیتى فرهنگى دارد، نه کلامى. هر نظام دینى که از خارج به مجموعه فرهنگى چینى وارد شد، این ضرورت را دریافت که براى محفوظ و مؤثر ماندن، باید با ارزش هاى فرهنگى و دینى چین سازگار گردد. موفقیت ادیان غربى مخصوصا به قبول ارزش هاى مستحکم خانوادگى و روابط اجتماعى چینى، و تا حدودى، به سازگارى با رسوم چینیان بستگى داشته است. جشن هاى فصلى و همچنین شعایر گذر، به یک اندازه، از خشونت هاى سنت شکنانه دولت سوسیالیستى در سرزمین اصلى چین و حتى تعلیم و تربیت غیر دینى و انقلاب صنعتى «چین دریایى» که ویرانگرتر بودند، مصون ماندند «چین دریایى» و «چین آواره» تقریبا مترادف هستند. چین دریایى به تمام چینیانى اشاره دارد که خارج از سرزمین اصلى چین در حوزه اقیانوس آرام یا جزایر آسیاى شرقى زندگى مى کنند، در حالى که چین آواره به تمام چینیانى اشاره دارد که در خارج زندگى مى کنند و به وضعیت اقتصادى و سیاسى سرزمین اصلى دل بستگى دارند.
زونگ جیائو، واژه اى که در چین براى دین به کار مى رود، جزء به جزء به معناى شجره تعلیمات («زونگ» به معناى «شجره» و «جیائو» به معناى «تعلیمات») است که عموم مردان و زنان چینى، به طور سنتى، از آن سه چیز را قبول دارند: نظام اخلاق کنفوسیوسى براى زندگى عمومى؛ نظام تائویى شعایر و نگرش به طبیعت؛ و مفاهیم نجات گرایانه بودایى که با زندگى دیگر سر و کار دارند. سه تعلیم بودایى، تائویى و کنفوسیوسى، به مثابه سه خدمتگزار به ایمان و نیازهاى توده مردم و تکمیل نظام اجتماعى عمل مى کنند. آیین کنفوسیوس شعایر گذر و خصلت هاى اخلاقى در زندگى عمومى را تنظیم مى کند؛ آیین دائو جشن هایى را که در جامعه روستایى و شهرى برپا مى شود، تنظیم مى کند و بیماران را شفا مى دهد؛ آیین بودا با تدارک دیدن آیین هاى سوزاندن جسد براى مردگان و پناه از مصایب جهان براى خستگان، احساس همدردى با زندگى فعلى و نجات در زندگى بعدى را عرضه مى کند. اما چینیان عموما مى گویند که این سه دین به منشأ مشترکى (سان جیائو کویى یى) برمى گردند که در عصر جدید به این معناست که در حقیقت، کارگزاران یا کاهنان سه دین به نیازها و باورهاى توده مردم چین وابسته اند، و در مقام خدمتگزاران به مردم، به معنى و معاش زندگى خویش دست مى یابند. بنابراین دین جشنى به وسیله مردم و براى مردم است.
منابع اولیه اصلى دین چینی
منابع اولیه اصلى براى مطالعه دین چینى عبارت اند از:
(1) متون کلاسیک شعایر، تواریخ و فرهنگ هاى جغرافیایى محلى کنفوسیوسى
(2) نوشته هاى متداول، فرهنگ هاى عمومى و داستان هاى تخیلى تائویى
(3) متون رسمى و متداول و کتاب هاى عبادى عمومى شن شوى بودایى.
منابع کنفوسیوسى که به رسوم دینى و شعایر گذر مربوط اند، شرح مختصرى از سلسله هاى پادشاهى متأخر را در قالب قوانین صرفه جویى اقتصادى یا قوانین شعایرى در بر دارند که به اداره انواع شعایر محلى و ایالتى مى پردازند که در تولد، بلوغ، ازدواج و تدفین به کار مى روند. مقامات ایالتى و محلى، مکررا قوانین شعایرى مورد قبول حکومت را در کتاب هاى راهنما، که به طور عام به «مجموعه شعایر کشور» معروف اند، تلخیص کرده اند که هنوز هم در معابد و کتاب فروشى هاى روستاها در چین دریایى در دسترس هستند. اگرچه تنوعى را که انسان شناسان درسراسر چین اصلى و چین دریایى یافته اند، اغلب براى مقایسه نظام مند بسیار ناهمخوان به نظر مى رسد، در حقیقت، لایه هاى زیرین شعایر گذر چینى همواره از الگوى کنفوسیوسى تبعیت مى کنند.
منبع اولیه براى شعایر عمومى، در مواردى که به یک کاهن یا متخصص امور عبادى تائویى نیاز است، کتب قانونى تائویى است. این کتاب دینی شامل صدها آداب تجدید و ادعیه خاکسپاری «چیائو» است که امروزه برای جشن ها و مراسم تدفین مورد استفاده قرار می گیرند. کتاب هاى قانونى همچنین رساله هاى فلسفى، آیین هاى شفا و جن گیرى، «کیمیاگرى» باطنى یا رساله هاى مراقبه اى، فرمول هاى کیمیاگرى، متون آشپزى و پزشکى و دیگر منابع غنى اساطیر و «اعمال دینى» عمومى چینیان را حفاظت مى کنند. حوزه تحقیق در آسیاى شرقى و شمال شرقى، محدوده وسیعى از موضوعات اصلى اى که با رویه مدرن دین چینى در سرزمین اصلى و چین دریایى آواره (شمال شرقى آسیا) مرتبط مى باشند، را پوشش نمى دهد. منابع عمومى بودایى پیرامون عمل دینى در چین، در نشریات شن شو یافت مى شوند که به طور اختصاصى هزینه چاپ رساله هایى درباره زندگى هاى شایسته، ادبیات اساطیرى و افسانه ها براى پخش عمومى را تأمین کرد. ادبیات داستانى عمومى که به سلسله هاى مینگ و چینگ به بعد تعلق دارند و در گوشه و کنار کتاب فروشى ها و کتابخانه هاى امانى ارزان قیمت در سراسر چین دریایى در دسترس اند، به عنوان منابع دست اول در مورد اعمال و باورهاى عمومى استفاده مى شده است. اثر ابتکارى در زمینه این نشریات محلى را جامعه شناس و چین شناس معروف، والفرام ابرهارد، تألیف کرده است.
تاریخچه دین چینى
تاریخ دین چینى را به چهار دوره اصلى تقسیم مى کنند که به طور سنتى به بهار، تابستان، پاییز و زمستان توسعه فرهنگى فهرست مى شوند. منشأ دین چینى را تا استخوان غیب گو مى توان دنبال کرد: پیش گویى هایى که با نوشتن مسائل براى ارواح بر لاک لاک پشت یا استخوان پاى گاو، و سپس مرور دادن حرارت بر آن لاک یا استخوان براى دریافت پاسخى غیبى، انجام مى شد. ترک هایى که در این استخوان ها ظاهر مى شد، پاسخ مثبت یا منفى روح به مسائلى را نشان مى داد که پادشاهان شانگ (1760ـ1100ق م، یعنى از لحاظ تاریخى اولین دوره مستند چین) مطرح مى کردند. کیهان شناسى دینى که در پاسخ هاى غیبى تصویر شده است، بى شباهت به کیهان شناسى تابستان و پاییز تاریخ چین نیست.
اولین دوره تاریخ دینى چین
اواخر بهار تاریخ دینى چین از آغاز پادشاهى جوو، 1100ق م، و سراسر دوران جنگ ایالت ها تا آغاز سلسله هان در 206م گسترده است. به طور کلى، در طول این دوره گسترده، شش راه فکر بازشناسى شده که هسته نظام دینى فرهنگى چینى را شکل داده است. سه تاى آنها، یعنى دستورات وجدانى اخلاقى کنفوسیوس، مجموعه قوانین جزاى قانون گرایان (حقوق دانان) و لاادرى گرایى غیردینى منطق دانان، چیزى را شکل داد که سرانجام «راه کنفوسیوس» (روو جیائو) نامیده شد. تلقى سنتى این است که تعلیمات مکتب کنفوسیوس در چهار کتاب (کتب چهارگانه)، و پنج متن کلاسیک گردآورى شده است. نوشته هاى قانون گذاران و آثار منطق دانان، همراه با نوشته هاى کلاسیک کنفوسیوسى در تاریخ فلسفه چین، نوشته فانگ یوو لان، به خوبى تلخیص شده است. درک بودى این کتاب را ترجمه کرده و بر آن تعلیق زده است. دومین دسته سه تایى از تعالیم چین باستان، یعنى مکاتب تائویى، پیروان مو و پنج عنصر یین یانگ، آنچه را سرانجام در تابستان تاریخ دین چین، آیین تائوى روحانى (دائو جیائو) یا تائوئیزم معنوی نامیده شد، تشکیل مى دهند. آثار لائو تزو (قرن پنجم و ششم قبل از میلاد) و چوانگ تزو (قرن چهارم قبل از میلاد)، منابع اصلى نظرى و عرفانى آیین تائوى دینى هستند. رساله برادرى انسان و عشق کیهانى نوشته «موئو تزو» که اکنون از جمله منابع رسمى آیین تائو است، الهام بخش عهد و پیمان اخوت و انجمن های برادری چین نوین می باشد. کیهان شناسى پنج عنصر یین یانگ (یا پنج محرک و یا پنج مرحله)، که از مکتب تسوو ین چین باستان نشئت گرفته است، نظام فکرى به اصطلاح پرستش کنندگان کنفوسیوسى یا روحانیون کنفوسیوسی «متن جدید» در سلسله هان را شکل داد و اولین دگرکیشى را در آیین تائوى دینى به وجود آورد. در یک معنای کلی تر، تعمیماتی که دوگانگی غلطی بین موضوعات فلسفی و دینی، یا مباحث کنفوسیوسی و تائویی، به وجود می آورند کاملا جنبه آکادمیک دارند. یعنی این که ابزار و وسایل تبیین کننده ساده ای برای توضیح و غنای دینی فرهنگی چین می باشند. اما عملا کارگزار حکومتى کنفوسیوسى، شاعر تائویى و مجرى مراسم جشن براى مناسک خانگى عمومى اغلب یک نفر بود. همچون دو روى یک سکه قیمتى، اخلاق اجتماعى کنفوسیوسى و پیوند با طبیعت تائویى، هسته روح دین چینى را شکل داد.
دومین دوره تاریخ دینى چین
دومین دوره تاریخ دینى چین، یعنى تابستان یا بلوغ سه دین چینى، از 206 ق م تا 900 م طول کشیده است. این دوره شاهد ورود آیین بودا از هند به چین، شکل گیرى آیین تائوى عبادى یا روحانى به مثابه مقام کهانت دین عامیانه، و تفوق آیین کنفوسیوس به مثابه متولى نظام وجدانى اخلاقى فرهنگ اجتماعى چین بود. شعایر گذرى که کنفوسیوسیان متن جدید در اوایل دوره سلسله هان تلخیص کرده بودند و مراسم عبادى باشکوه تائویى «تجدید» براى تمام چین ملاک و معیار گردید.
سومین دوره تاریخ دینى چین
سومین دوره تاریخ دینى چین، یعنى پائیز یا رفورم و اصلاح دینى، تقریبا از آغاز سلسله سونگ در حدود 960م، تا پایان دوران حکومت سلسله چه اینگ و نظام سلطنتی در آن کشور در سال 1912 م، طول کشید. در طول این دوره، تقریبا پانصد سال قبل از اصلاح نظام هاى دینى اروپا، اصلاحى واقعى در روح دینى چین رخ داد. جنبش هاى عامیانه در هر دو آیین بودا و تائو شاخص اصلاح دینى در چین بودند نوعى تلفیق گرایى و حتى وحدت گرایى بین آیین بودا و عناصر معنوى آیین تائو و رویش فرهنگ هاى عمومى محلى. در این دوره، جوامع عرفانى، مناسک دینى، پیوند و ارتباط معبد و قبیله، گروه هاى تجارى یا «هویى کوان» در سراسر چین توسعه یافت. یسوعیان در قرن ششم و امواج روز افزون مبلغان مذهبى در قرن نوزدهم و بیستم، مسیحیت را به چین آوردند، اما به خاطر عدم توانایى مبلغان مذهبى مسیحى در انطباق با نظام فرهنگى و دینى چین، مسیحت هرگز نتوانست با مقبولیت آیین بودا در بافت چینى برابرى کند.
دوران جدید تاریخ دینى چین
دوره جدید تاریخ دینى چین با زمستان، در چرخه فصول چهارگانه طبیعت، مقایسه کرده اند. همچون ققنوسى که از خاکستر آتش خاموش شده سر برمى آورد یا قطره «یانگ» در دریاى «یین» که تجدید حیات کیهانى را در چله زمستان به بار مى آورد، روح دین چینى هم اکنون سرزندگى جدید و تجدید حیات را هم در جمهورى خلق و هم در چین دریایى و آواره تجربه مى کند. مطالعه دین چینى در عصر جدید واقعا رهگشاست؛ زیرا ساختار نظام دینى که تا همین اواخر اغلب به واسطه افزایش شعایر و رسوم محلى در گذشته نزدیک پوشیده شده بود، اکنون به واسطه نیازهاى جامعه غیردینى و مقتضیات توسعه فرهنگى در جهانى که آکنده از دگرگونى هاى شدید سیاسى و تکنولوژیکى است، آشکار گردیده است. دین چینى تداوم مى یابد تا وسیله ابراز هویت براى مردمى باشد که توده هاى مردم چین را تشکیل مى دهند؛ چه در چین قاره اى یا دریایى باشند چه مهاجران چینى در آن سوى دریاها.