در سخنان برخی ماتریدیان، جز دو معیار اعجاز و اخلاق پسندیده، ویژگی های دیگری نیز مطرح شده است که به اختصار به آنها می پردازیم.
عصمت از ویژگی هایی است که فی الجمله مسلمانان بر آن اجماع دارند، اما در باب حدود و ثغور آن اختلاف هایی به چشم می خورد. از منظر ماتریدیان عصمت از شرک و کفر، پیش از بعثت و پس از آن، به طور مطلق، از شرایط نبوت است. آنان این حد از عصمت را مورد اجماع مسلمانان می دانند. همچنین عصمت ازمعاصی وگناهان کبیره عمدی را پس از بعثت امری ضرور و از شرایط اساسی نبوت می دانند، لیکن درباره گناهان کبیره، پس از بعثت از سر سهو و خطا و نسیان، که ماتریدیان آن را «زلت» می نامند، اختلاف دارند. اکثر آنان بر این باورند که سر زدن چنین گناهانی از انبیا اشکالی ندارد، وازاین روی، این حد ازعصمت را شرط نبوت نمی دانند، هرچند بنابر ظاهر کلام برخی ماتریدیان این حد از عصمت نیز شرط نبوت است.
بزدوی در رد این حد از عصمت، و نیز برای شرط بودن عصمت از گناهان کبیره به صورت عمدی و اختیاری چنین استدلال می کند که در قرآن کریم گناهانی به برخی پیامبران نسبت داده شده است، اما نمی توان پذیرفت این گناهان از سر قصد و اختیار از آنان سر زده باشد، زیرا در این صورت از کذب آنان ایمن نخواهیم بود و غرض رسالت، که همانا اطمینان به صدق انبیاست، از دست خواهد رفت. همچنین اگر آنان از روی اختیار مرتکب گناه شوند، مردم از آنان نفرت پیدا می کنند و از گرد آنان پراکنده خواهند شد. بنابراین بزدوی این گناهان را به خطا و نسیان محدود می سازد و معتقد است گناه از روی نسیان و خطا (زلت) اشکالی ندارد. اما در باب گناهان کبیره اختیاری پیش از بعثت، ماتریدیان اختلاف نظر دارند. برخی از آنان این نوع گناه را نیز جایز ندانسته اند، اما برخی دیگر، به شرط ندرت، آن را جایز شمرده اند.
بیشتر ماتریدیان عصمت از گناهان صغیره عمدی پس از بعثت را نیز شرط نبوت دانسته اند. اما ظاهرا برخی دیگر، صدور گناه صغیره عمدی پس از بعثت را، به شرط عدم اصرار، جایز شمرده اند. هرچند درخصوص پیامبر اسلام (ص) تأکید می ورزیدند که حضرتش از گناه کبیره و صغیره منزه بوده است، و آیاتی همچون «عفا الله عنک لم أذنت؛ خداوند تو را بخشيد چرا به آنها اجازه دادي پيش از آنكه كساني كه راست گفتند براي تو روشن شوند.» (توبه/ 43) «و ما کان لنبی أن یکون له أسری؛ هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد.» (انفال/ 67) را بر ترک اولی حمل می کنند.
همچنین در صدور گناهان صغیره عمدی پیش از بعثت، میان آنان اختلاف نظر وجود دارد. ماتریدیان معتقدند ارتکاب گناهان کبیره و صغیره غیر عمدی برای انبیا پیش از بعثت جایز است، مشروط بر اینکه نادر باشد. گفتنی است ماتریدیان هرچند خطا و نسیان را برای پیامبران جایز می شمارند، معتقدند پیامبران در تلقی و ابلاغ وحی، از خطا و نسیان مصون اند. ابومنصور ماتریدی در چند جای تفسیر خود اسطوره غرانیق را به شدت رد کرده، تأکید می ورزد که محال است شیطان بتواند در تلقی و ابلاغ وحی مداخله کند. وی در تفسیر آیه «و ما أرسلنا من قبلک من رسول ولا نبی إلا إذا تمنی ألقی الشیطان فی أمنیته؛ ما هيچ رسول و پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو مي كرد (و طرحي براي پيش برد اهداف الهي خود مي ريخت) شيطان القائاتي در آن مي كرد، اما خداوند القائات شيطان را از ميان مي برد.» (حج/ 52) با رد نظر کسانی که معتقدند شیطان در قرائت انبیا مداخله و بدین ترتیب وحی را تحریف می کند، می نویسد: «منظور از "ألقی الشیطان فی أمنیته" این است که هرگاه پیامبر قرآن را تلاوت می کند، شیطان در قلوب کافران مطالبی را القا می کند که بتوانند با آن مطالب با پیامبر محاربه و محاجه کنند و بدین ترتیب شیطان مردم را در شبهه می اندازد تا به جای پیروی از پیامبر از او پیروی کنند.»
باید توجه داشت که ماتریدیان عصمت را از باب لطف و تفضل الاهی بر انبیا می دانند نه اینکه آنان مستحق عصمت باشند، یا اینکه معصیت بر انبیا ذاتا محال باشد. همچنین آنان بر این باورند که «عصمت محنت را از میان نمی برد»؛ یعنی عصمت به مفهوم اجبار بر طاعت و عجز از معصیت نیست، بلکه لطفی الاهی است که خداوند به واسطه آن انبیا را با حفظ اختیار آنان به کارهای خیر هدایت و از امور شر و زشت باز می دارد.
یکی دیگر از شرایطی که برخی ماتریدیان برای انبیا بر شمرده اند، مرد بودن است. ماتریدیان برای این ویژگی به آیه «و ما أرسلنا من قبلک إلا رجالا نوحی إلیهم؛ و ما نفرستاديم پيش از تو جز مرداني از اهل شهرها كه وحي به آنها مي كرديم.» (یوسف/ 109) استدلال کرده اند که بنابر آن، رسالت از آن مردان بوده است. افزون بر این، آنان چنین استدلال می آورند که اولا، رسالت اقتضا دارد که پیامبر به میدان بیاید و دعوت خود را آشکار سازد؛ اما زن بودن مستلزم پرده نشینی است و میان این دو تنافی وجود دارد، ثانیا، حکومت و قضاوت از شئون نبوت و رسالت است، در حالی که زنان نمی توانند عهده دار این دو مقام باشند.
برخی ماتریدیان می گویند یکی از ویژگی ها و شرایط نبی این است که به لحاظ عقل، اخلاق، فهم، درایت، تقوا و... کامل ترین فرد زمان خود باشد، اما برخی دیگر تنها کمال در عقل و اخلاق و قوت رأی را مطرح کرده و ظاهرا کامل ترین بودن را شرط ندانسته اند.
برخی ماتریدیان بر این باورند که انبیا نباید صفات رذیله و عیوب موجب انزجار و نفرت، نظیر قساوت قلب، بی مروتی، داشتن پدران یا مادران بدنام، بیماری هایی چون جذام و برص یا مشاغل پستی همچون حجامت داشته باشند. همچنین آنان نداشتن صفاتی همچون گنگی یا لکنت زبان را که مخل ادای رسالتند، شرط نبوت می دانند. اما معتقدند اگر پیش از رسالت چنین عارضه هایی داشته باشند، ولی هنگام ارسال بهبود یابند، اشکالی ندارد. چنان که عقده زبان موسی (ع) به هنگام رسالت، گشوده شد.
ماتریدیان معتقدند هرچند در برخی روایات به وجود 124 هزار پیامبر (نبی) که 313 تن از آنان رسول نیز بوده اند اشاره شده است، از آنجا که این روایات آحاد است، و در باب عقاید به اخبار آحاد چندان اعتماد نمی توان کرد، باید به طور سربسته به تمام انبیای الاهی ایمان آورد و از پرداختن به شمار آنان خودداری ورزید.
ماتریدیان، مانند دیگر مسلمانان، معتقدند که حضرت محمد بن عبدالله (ص) تمام ویژگی های نبوت را دارد و آن حضرت اشرف تمام پیامبران و بلکه تمام مخلوقات است و معجزات پرشماری نیز بر نبوت ایشان دلالت دارد.
ماتریدیان بر این باورند که به شهادت تاریخ و روایات گوناگون و متواتر، پیامبر گرامی اسلام (ص) معجزات پرشماری داشته که برخی از آنها به ذات و وجود مقدس پیامبر، برخی به اخلاق و رفتار حضرت، و برخی نیز به امور خارج از وجود و اخلاق ایشان باز می گردند. برخی معجزاتی که به وجود مقدس حضرت باز می گردند عبارتند از خوش سیمایی و نور جبین که در آبا و اجداد ایشان بوده و به حضرت منتقل شده است؛ مهری که میان دو کتف حضرت بوده؛ بوی خوش ایشان و... که جمع شدن این همه صفات نیکو در وجود یک فرد از معجزات و خوارق عادت است. معجزات اخلاقی آن حضرت، که در تمام مدت عمر از ایشان سر می زد و هیچ گاه تغییر نیافت، بی شمار است و ماتریدیان تنها به ذکر نمونه هایی از آنها، همچون صداقت، شجاعت، حلم، وقار، زهد، سخاوت، امانت و عفاف اشاره کرده اند. ماتریدیان بر این باورند که بیشتر این خصال نیک از طریق اخبار متواتر به دست ما رسیده و برخی نیز که به واسطه اخبار آحاد رسیده اند، در مجموع، حکم متواتر را دارند. اما معجزات خارج از وجود و اخلاق حضرت، همچون شق القمر، حرکت درخت به سوی حضرت، سخن گفتن و سلام کردن سنگ به ایشان، جوشیدن آب از میان انگشتان حضرت، و سایه شدن ابر بر سر ایشان نمونه هایی از معجزات حضرت پیامبرند.
وجود آن همه معجزه، تردیدی در حقانیت ادعای پیامبر و نبوت ایشان بر جای نمی گذارد. با وجود این، حضرت، معجزه والاتر و مهم تری نیز دارد که اگر هیچ یک از معجزات پیش گفته به دست ما نمی رسید، همین معجزه در اثبات رسالت و حقانیت او بسنده بود. این معجزه قرآن مجید است.
قرآن کریم طی بیش از بیست سال بر پیامبر نازل شد و همواره دشمنان و مشرکان و ملحدان را به مبارزه و تحدی دعوت کرد. ماتریدیان بر آنند که فصیحان و بلیغان با وجود کثرت و شهرت به نهایت تعصب و حمیت و جاهلیت، و عادت بر مباهات و مبارات، نتوانستند به این مبارزه طلبی قرآن پاسخ گویند و سوره ای همانند آن بیاورند. در حالی که اگر آنان بر معارضه با قرآن توانمند بودند، به انگیزه های فراوان به معارضه برمی خواستند و در این صورت، خبر و گزارش معارضه آنان به نسل های بعد می رسید. بر این اساس، قرآن معجزه جاوید پیامبر است و همان گونه که در عصر حضور پیامبر، فصیحان و بلیغان عرب نتوانستند همانندی برای آن بیاورند، در عصر پس از پیامبر، تا کنون و تا پایان دنیا نیز نخواهند توانست چنین کنند؛ زیرا قرآن معجزه جاوید پیامبر (ص) و کار خداوند است.
اکنون باید دید که قرآن از چه جهت یا جهاتی معجزه به شمار می آید. به عبارت دیگر، قرآن چه ویژگی هایی دارد که بشر از پدید آوردن کتابی همانند آن ناتوان است. اکثر ماتریدیان در باب وجوه اعجاز قرآن به تفصیل سخن نگفته و تنها به این اشاره بسنده کرده اند که قرآن با نظم و معنا و فصاحت و بلاغت خود اعجاز است. اما برخی دیگر از ایشان، از جمله ابومنصور ماتریدی، وجوهی برای اعجاز قرآن برشمرده اند که بدان ها می پردازیم:
الف) اعجاز در نظم قرآن: قرآن نظم عجیب و لطیفی دارد و بدون اینکه در آن واژه ای غریب یا ابداعی که از زبان عرب خارج باشد، به کار رود، با شیرین ترین الفاظ و نظمی ملیح مقصود خود را بیان کرده است.
ب) نظم و سیاق واحد: در حالی که قرآن در مدتی بیش از بیست سال نازل شده است، وزن و سیاق و نظم واحدی دارد که برخی آیات آن، برخی دیگر را تأیید می کنند؛ در حالی که اگر کار بشر می بود، اختلاف در نظم و معنا در آن راه می یافت.
ج) موافقت با کتب پیشین الاهی: در حالی که قرآن مطالبی را درباره کتب پیشین، از جمله وجود اوصاف پیامبر و امت او در آن کتاب ها، بیان کرده است، هیچ یک از اهل کتاب این مطلب را رد و انکار نکرده اند، و این امر گویای آن است که نازل کننده همه این کتاب ها (که همه را موافق هم قرار داده) خداوند است.
د) اخبار امت های سابق: در حالی که پیامبر، فردی امی بود و خواندن و نوشتن نمی دانست، و نیز به شهادت تمام کسانی که پیامبر از کودکی با آنان بوده است، حضرت با علمای اهل کتاب آمد و شد نداشته است، اخبار امت های پیشین در قرآن مطرح شده، و این امر گواه آن است که قرآن از جانب خداوند است.
ه) خبر از آینده: خداوند در قرآن از فتوحات پیامبر و پذیرش دین او از سوی مردم به صورت گروهی، و اخبار غیبی دیگری همچون غلبه روم، خبر داده است، و آنچه قرآن خبر داده، واقع شده است. باری در حالی که ابومنصور تمام وجوه فوق را در اعجاز قرآن مطرح کرده است، به نظر می رسد از نگاه وی و پیروان او، اخبار غیبی پیامبر، چه اخبار از امت های گذشته و چه اخبار از حوادث آینده، مهم ترین وجه اعجاز قرآن کریم است؛ چنان که ابومنصور ماتریدی خود در جایی به این مطلب تصریح دارد.
تمام مسلمانان معتقدند رسالت پیامبر گرامی اسلام به زمان و مکان و قومی خاص محدود نبوده و رسالت حضرت جهان شمول است و تمام ابنای بشر مکلفند که دین حضرت را بپذیرند. ماتریدیان برای اثبات جهان شمولی اسلام و رسالت پیامبر به آیات قرآن و اخبار متواتر از پیامبر، و نیز به سیره حضرت در دعوت از ملوک و شاهان جهان استناد می کنند.
در آیات قرآن، خداوند در جایی به پیامبر دستور می دهد که: «قل یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعا؛ بگو: اي مردم! من فرستاده خدا به سوي همه شما هستم، همان خدائي كه حكومت آسمانها و زمين از آن او است.» (اعراف/ 158)، و در جایی دیگر می فرماید: «و ما أرسلناک إلا کافة للناس بشیرا؛ ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاي الهي) بشارت دهي و (از عذاب او) بترساني.» (سبأ/ 28) و در جای دیگر نیز می فرماید: «هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله؛ او كسي است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا او را بر همه آئينها غالب گرداند.» (فتح/ 28؛ توبه/ 33؛ صف/ 9) همچنین ماتریدیان به اخباری متواتر از پیامبر استناد می کنند که حضرت ادعای بعثت به سوی تمام جهانیان را داشته است. افزون بر اینکه سیره قطعی پیامبر در دعوت از کسرا و قیصر و پادشاهان اطراف، از جهان شمولی رسالت پیامبر نشان دارد.
یکی از مهم ترین نکات نبوت خاصه، خاتمیت دین اسلام و خاتم بودن حضرت محمد (ص) است. به تصریح قرآن کریم و روایات متواتر نبوی، محمد (ص) خاتم پیامبران است، و پس از ایشان پیامبری برانگیخته نخواهد شد. ماتریدیان نیز با تمسک به قرآن و سنت متواتر به خاتمیت ایمان دارند.
ماتریدیان جز خوارق عادتی که به مثابه معجزه برای پیامبران قایلند، امور خارق العاده دیگری نیز برای اولیای الاهی بر می شمارند و آنها را «کرامت» می نامند. از منظر آنان تفاوت کرامت و معجزه در این است که معجزه با دعوی نبوت همراه است، اما کرامت چنین ادعایی را به همراه ندارد. آنان برای حقانیت کرامت به آیات فراوانی استدلال می ورزند که بنابر آنها امور خارق عادتی به دست اولیای خداوند رخ داده است. ماتریدیان بر این باورند که هر امر خارق العاده ای که به دست ولی خدا رخ می دهد، برای خود او کرامت است و برای پیامبری که ولی پیرو دین اوست، معجزه به شمار می آید؛ زیرا نشانه ای از حقانیت دین و مکتب اوست که انسانی با پیروی از آن به درجه ولایت می رسد.
اسلام علم کلام ماتریدیه ویژگی های پیامبران نبوت عصمت معجزه پیامبر اکرم