«فلسفه ى دین» اصطلاحى جدید است که در سده هاى اخیر به واژگان فلسفى راه یافته و شروع آن به اواخر قرن هجدهم باز مى گردد. فلسفه ى دین تحت تاثیر هگل، که نظام فلسفى او نقش برجسته اى به فلسفه ى مضاف تاریخ، هنر، روح و نیز دین بخشید، گسترش یافت. اما سابقه ى تامل فلسفى در باب مسائل دینى، به قدمت خود فلسفه است. دانش «فلسفه ى دین» عبارت از مداقه و ژرف نگرى فلسفى پیرامون دین است. در باب فلسفه و دین تعاریف مختلفى از جانب فیلسوفان دین ارائه شده است که برخى از تعاریف با برخى دیگر هم خوانى نداشته و گاهى موجب تمایز قایل نشدن بین فلسفه ى دین و کلام جدید و هم چنین کلام فلسفى مى باشد
اجمالا، اصطلاح رایج فلسفه ى دین، در قیاس با اصطلاحاتى نظیر فلسفه ى علم، فلسفه ى هنر، در معناى اخص آن، یعنى تفکر فلسفى در باب دین، به کار مى رود. بنابراین تعریف، فلسفه ى دین وسیله اى براى آموزش دین نیست. در واقع، ضرورتى ندارد که از منظر دینى به آن نگاه کنیم. کسانى که به خدا اعتقاد ندارند، لا ادریون و افراد متدین به یکسان مى توانند به تفکر فلسفى در باب دین بپردازند. از این رو، فلسفه ى دین شاخه اى از الهیات نیست، بلکه شعبه اى از فلسفه است. فلسفه ى دین، مفاهیم و نظام هاى اعتقادى دینى و نیز پدیدارهاى اصلى تجربه ى دینى و مراسم عبادى و اندیشه اى را که این نظام هاى عقیدتى بر آن مبتنى هستند، مورد مطالعه قرار مى دهد. فلسفه ى دین از میان روش هاى تجربى، نقلى و عقلى، تنها از روش عقلى بهره مى گیرد. فلسفه نیز در بررسى هاى خویش، از علوم دیگر مانند پژوهش هاى تاریخى و تحلیل هاى منطقى، مفهومى و زبان شناسى نیز استفاده مى کند و با معیار عقل به ارزیابى آن ها مى پردازد.
مسائل فلسفه دین:
فلسفه دین که شاخه اى از فلسفه است به بررسى مسائل زیر مى پردازد:
*تعریف دین: این که دین را چگونه مى توان تعریف نمود؟
*منشأ دین: علل رویکرد بشر به دین چه بوده است؟ آیا دین گرایى صرفا منشأ آسمانى دارد یا این که فاقد ریشه منطقى و اصیل است؟
*قلمروهاى دین (انتظارات بشر از دین): آیا دین فقط به عرصه رابطه عبادى با خدا مربوط مى شود یا این که در عرصه اجتماع و روابط بین المللى نیز داراى برنامه و اصول است؟
*رابطه دین با علوم بشرى: آیا دین با علوم تجربى و انسانى ناسازگار است یا این که با آن علوم همسویى دارد؟ و...
*رابطه دین با ادیان دیگر: این مسأله سه مسأله دیگر را به عنوان زیر مجموعه خود شامل مى شود: 1. دین شناسى تطبیقى؛ 2. وحدت و کثرت ادیان (پلورالیسم دینى)؛ 3. کمال و نقص ادیان (خاتمیت).
*رابطه دین و دنیا (سکولاریسم و عدم آن): آیا دین با دنیا بیگانه است یا این که درباره دنیا و امور زمینى نیز رسالت دارد؟
*رابطه دین با عرفان، فلسفه، هنر و ادبیات و اسطوره: آیا دین عین عرفان، فلسفه و... است یا این که با آن ها متمایز است و فقط داد و ستد خاصى دارد؟
*هویت علوم دینى: علوم دینى در دنیاى مسیحیت و یهود و اسلام چه هویتى دارند؟ آیا مى توان این علوم را مانند علوم بشرى دانست؟
*روش شناسى شناخت دین: دین را با چه روشى مى توان شناخت؟ آیا روش آن روش مشائى و معتزله است یا آن که روش اخباریون و اشاعره درست است و یا...؟
*دین و تکامل معرفت بشرى: این بحث سه بحث کلان را به عنوان زیر مجموعه شامل مى شود: 1. قبض و بسط تئوریک دین؛ 2. قداست و عدم قداست دین؛ 3. دین و عصرى بودن (دین و تجدد).
*دین و مسأله احیاگرى: مرگ و احیاى دین چه مفهومى دارد؟ احیاگران چه ویژگى هایى دارند؟ و...
*تاریخ دین: دین در تاریخ غرب، دین در تاریخ مسلمین و ...
*اسلام ناب و تعدد قرائت ها: آیا با وجود فهم هاى مختلف از دین مى توان به دین ناب و اسلام اصیل دست یافت؟
این مسائل مهم ترین پرسش هاى مطرح در عرصه فلسفه دین در زمان ما هستند.
تقسیم بندی کلی مسائل فلسفه دین
مسائل فلسفه دین را می توان به دو دسته کلی تقسیم مى کنند:
1 مسائل درون دینى:
مسائل درون دینى یعنى مسائلى که متدینان به ادیان و مذاهب به آن ها اعتقاد دارند و به کتاب هاى مقدس ادیان مستندند. البته، فیلسوف دین از میان این مسائل، به عناصر مشترک بین ادیان مى پردازد. بخشى از مسائل درون دینى عبارتند از: اعتقاد به موجودى فراتر از ماده و مادیات، جاودانگى روح، آفرینش موجودات از عدم، ماهیت روح، هدف مند بودن جهان، وحى، مساله ى؟ و مانند آن ها.
2. مسائل برون دینى:
مسائل برون دینى امورى است که در کتاب ها و متون مقدس دینى، چیزى درباره ى آن یافت نمى شود و باید از خارج درباره ى آن اندیشید و جهت گیرى کرد. از مباحث برون دینى فلسفه ى دین، مى توان به این مسائل اشاره کرد:
تعریف دین، منشا دین، گوهر دین، کثرت گرایى دینى، رابطه ى علم و دین، زبان دین، رابطه ى دین و فرهنگ و مساله ى تحقیق پذیرى.