آیا بهشت و دوزخ الان موجودند؟
آیا بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده و وجود خارجى دارند یا بعدا در پرتو اعمال مردم ایجاد مى شوند؟ و با توجه به اینکه قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه آسمانها و زمین است، اگر آنها آفریده شده اند جاى آنها کجا است!؟ اکثر دانشمندان اسلامى معتقدند که این دو هم اکنون وجود خارجى دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تایید مى کند، به عنوان نمونه:
1- در آیات فراوان از قرآن تعبیر به "اعدت" (مهیا گردیده)، شده است. و یا تعبیرات دیگرى از همین ماده، گاهى در مورد بهشت و گاهى درباره دوزخ، آمده است: «و اتقوا النار التى أعدت للکافرین؛ و از آتشى که براى کافران آماده شده است بپرهیزید.» (آل عمران/ 131) «و جنة عرضها السماوات و الأرض أعدت للمتقین؛ و بهشتى که پهنایش [به وسعت] آسمان ها و زمین است بشتابید بهشتى که براى پرهیزکاران آماده شده است.» (آل عمران/ 133) از این آیات استفاده مى شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگر چه بر اثر اعمال نیک و بد انسانها توسعه مى یابند (دقت کنید).
2- در آیات مربوط به معراج در سوره ی "و النجم" مى خوانیم: «و لقد رآه نزلة أخرى* عند سدرة المنتهى* عندها جنة المأوى؛ بار دیگر پیامبر جبرئیل را نزد "سدرة المنتهى" در آنجا که بهشت جاویدان قرار داشت مشاهده کرد.» (نجم/ 13- 15) این تعبیر گواه دیگرى بر وجود فعلى بهشت است.
3- در سوره ی "تکاثر" آیه 5 و 6 و 7 مى فرماید: «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم ثم لترونها عین الیقین؛ اگر علم الیقین داشتید دوزخ را مشاهده مى کردید سپس به عین الیقین آن را مى دیدید.»
در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانه هاى روشنى بر این مسئله دیده مى شود. (البته باید توجه داشت که بهشت جهان دیگر که اکنون مورد بحث است غیر از بهشتى است که آدم در آن بود و قبل از آفرینش آدم وجود داشت.)
سؤال: از امور اعتقادیه ما است طبق آیات کثیره و اخبار متواتره که بهشت و جهنم الان موجود است و از این آیات و آیات دیگر مثل «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة؛ هرگز نمى توانيد كرد از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد.» (بقره/ 24) استفاده می شود که هیزم آتش ابدان ناس است و اینها در قیامت به جهنم می روند.
جواب: تنافى بین آیات نیست که جهنم باشد، آتش هم باشد، بدنها هم در قیامت جزو هیزم جهنم باشد. زیرا عذاب جهنم دائما در زیاده است: «زدناهم عذابا فوق العذاب؛ عذابى بر عذابشان مى افزاییم.» (نحل/ 88) «کلما خبت زدناهم سعیرا؛ هرگاه [شعله] آتشش فرو نشیند، شعله اى دیگر بر آنان مى افزاییم.» (بنى اسرائیل/ 99) و از این آیات استفاده نمی شود که منحصر است با بدان بلکه تصریح دارد به حجارة.
بهشت و دوزخ در کجا هستند؟
به دنبال بحث فوق این بحث پیش مى آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟ پاسخ این سؤال را از دو راه مى توان داد: نخست اینکه بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم، در این عالم موجودات بسیارى هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، آیه "کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم" که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است. از پاره اى از احادیث نیز استفاده مى شود که بعضى از مردان خدا درک و دیدى در این جهان داشتند که، بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند.
براى این موضوع مى توان مثالى ذکر کرد: فرض کنید فرستنده نیرومندى در یک نقطه زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره هاى فضایى امواج آن به سراسر زمین پخش شود و به وسیله آن نغمه دل انگیز تلاوت قرآن با صدایى فوق العاده دلنشین و روحپرور در همه جا پخش گردد، و در نقطه دیگرى از زمین فرستنده دیگرى با همان قدرت وجود داشته باشد که صدایى فوق العاده گوش خراش و ناراحت کننده روى امواج دیگرى در همه جا پراکنده شود.
هنگامى که ما در یک مجلس عادى نشسته ایم صداى گفتگوى اطرافیان خود را مى شنویم اما از آن دو دسته امواج "روحپرور" و "آزار دهنده" که در درون محیط ما است و همه جا را پر کرده است هیچ خبرى نداریم، ولى اگر دستگاه گیرنده اى مى داشتیم که موج آن با یکى از این دو فرستنده تطبیق مى کرد فورا در برابر ما آشکار مى شدند اما دستگاه شنوایى ما در حال عادى از درک آنها عاجز است. این مثال گرچه از جهاتى رسا نیست ولى براى مجسم ساختن چگونگى وجود بهشت و دوزخ در باطن این جهان مؤثر به نظر مى رسد.
دیگر اینکه عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است، و به اصطلاح این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است، زیرا مى دانیم عالم جنین براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از این عالمى که در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنى در درون آن قرار گرفته است. و اگر مى بینیم قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمین است به خاطر آن است که انسان چیزى وسیعتر از آسمان و زمین نمى شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود، لذا قرآن براى اینکه وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمانها و زمین تشبیه کرده است، و چاره اى غیر از این نبوده، همانطور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواستیم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد.
از آنچه گفتیم پاسخ این سؤال نیز روشن شد که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمانها است پس دوزخ کجا است؟ زیرا طبق پاسخ اول دوزخ نیز در درون همین جهان قرار گرفته و وجود آن در درون این جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد (همانطور که در مثال امواج فرستنده صوتى ذکر شد) و اما طبق پاسخ دوم که بهشت و دوزخ محیط بر این جهان باشند جواب باز هم روشنتر است زیرا دوزخ مى تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن، و از آن هم وسیعتر.
کنکاشی در یک روایت
در تفسیر مجمع و نیز در کتاب درالمنثور از رسول اکرم (ص) روایت شده، درباره آیه ی "و جنة عرضها السماوات و الأرض" از حضرت سؤال شد که، چنانچه بهشت به وسعت اجرام آسمان و زمین باشد، پس دوزخ کجا است!؟ حضرت فرمود: «سبحان الله اذا جاء النهار فاین اللیل؛ ساحت پروردگار را تنزیه می نمایم از اینکه چنانچه روز باشد شب کجا خواهد بود.»
مفسر گوید: درباره ی مفاد روایت که خلقت بهشت و دوزخ تشبیه به روز و شب شده نظرى چند گفته شده است. از جمله آنکه مراد رسول (ص) این است که نار و دوزخ معلوم علم الهى است چنانچه شب در موقع پدید آمدن روز نیز متعلق علم الهى است. این تفسیر درست به نظر نمی آید زیرا که سائل از مکان جهنم سؤال کرده و غرض او چنین است که وقتى بهشت تمام آسمانها و زمین را پر نموده دیگر جائى براى جهنم باقى نمی ماند.
نیز گفته شده پروردگار قادر است روز را به هیئت شب در آورد. می تواند دوزخ را نیز هر کجا خواهد بیافریند. نظر دیگر آنکه براى دوزخ مکان دیگرى آفریده است. از جمله آنکه بهشت در آسمان و کرات است مانند بستان که در خانه است، از نظر اتصال آن دو به یکدیگر، ممکن است بستان بزرگتر از خانه باشد. محتمل است مراد آن باشد که بشر است که معرض روز و شب قرار می گیرد، ولى پروردگار که همه موجودات قائم به اویند، مانند سایه نسبت به شاخص نظم جهان را به روز و شب استوار نموده است، جهان رستاخیز را به صورت بهشت و دوزخ در آورد. و شاید اینکه رسول (ص) نظر به قصور فهم سائل که عالمى وسیع تر و عالى تر از همین عالم دنیا و وسعت آن نتواند درک کند اجمالا می خواهد به او بفهماند که عالم آخرت و بهشت و جهنم ولو اینکه جسمانى است لکن نمی توان آن را مقایسه نمود به عالم دنیا زیرا که عالم آخرت فوق عالم دنیا است و محیط بر آن است حتى می توان گفت که این تشبیهى که در آیه شده که عرض بهشت مثل عرض آسمانها و زمین است کنایه است به این که وقتى عرض بهشت چنین باشد طول آن چه قدر خواهد بود و مشعر بر این است که همین طورى که این عالم دنیا با ضیق و تنگى آن روز روشن و هم شب تاریک در بر دارد عالم آخرت با وسعت و فراخى آن چگونه گنجایش بهشت و جهنم را نداشته باشد.
آیا می توان زمین قیامت را که به فرموده قرآن خلق اولین و آخرین در صعید واحد با هم اجتماع می نمایند با زمین دنیا مقایسه نمود هرگز ممکن نیست وقتى عالم آخرت چنین وسیع باشد که گنجایش تمام افراد از جن و انس بلکه نظر به بعض احادیث حیوانات را داشته باشد ببین چقدر وسیع است و وجهش همین است که گفته شده که عالم آخرت فوق عالم دنیا و محیط بر آن است و عالم دنیا در طول آن است نه در عرض تا بتوان با هم مقایسه نمود زیرا که دنیا در مرتبه نزولى آخر مرتبه انسانى است به خلاف عالم آخرت که پس از استکمال او در این مرتبه نازله به مرتبه فوق آن صعود می نماید و آن عالم البته خیلى وسیع است.
رسول اکرم (ص) تنزیه می نماید، پروردگار را از اینکه رستاخیز را نیز مانند جهان طبع مبنى بر حرکت و تزاحم قرار دهد. بلکه بر نظام ثابت و عدم تزاحم نهاده است، بر اهل نعمت کهولت و فرسودگى و زبونى عارض نشود، کافران نیز هرگز از عقوبت فناء نپذیرند، هم چنان در بهشت و دوزخ نیز هرگز تزاحمى نخواهد بود. و مفاد آیه ی «لهم ما یشاؤن فیها و لدینا مزید؛ هر چه بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزونتر [هم] هست.» (ق/ 35) اهل نعمت هر چه را بخواهند بى درنگ پدید آید و در دسترس آنان قرار گیرد، و مورد تأثیر محیط و یا موجود دیگرى نخواهند بود، بلکه مشیت آنان نافذ و ظهور اراده پروردگار می باشد.