تعالیم اناجیل پیرامون عیسى و رسالت او
عیسى در «بیت لحم» شهرى که حدود هزار سال قبل از میلاد، داوود پادشاه در آن به دنیا آمده و رشد کرده بود زاده شد. سال تقریبى ولادت او آغاز تاریخ میلادى است، ولى تعیین سال حقیقى ولادت به طور دقیق و قطعى، دشوار است. مادرش مریم باکره نامزد نجارى از شهر ناصره به نام یوسف بود. داستان تولد عیسى در دو باب آغازین هر یک از انجیل هاى متى و لوقا موجود است. در اناجیل، ذکرى از «برادران و خواهران عیسى» به میان آمده است. به عقیده مسیحیان کاتولیک و ارتودکس، مریم در طول حیات خود، باکره بود و در نتیجه، محال است عیسى برادرانى به معناى دقیق کلمه داشته باشد. پس کلام انجیل را به معناى «خویشان»، یعنى عمو زادگان و دایى زادگان یا اعضاى خانواده یوسف و مریم مى فهمند. مسیحیان پروتستان به تفسیر لفظى این عبارات گرایش دارند و مى گویند: درست است که عیسى از مریم باکره به دنیا آمد، ولى ممکن است پس از آن مریم و یوسف نجار به طور طبیعى اولادى پیدا کرده باشند. قرآن مجید برخى از معجزات عیسى در کودکى، از قبیل زنده کردن گنجشک هایى که از گل ساخته بود و سخن گفتن در گهواره را آورده است. مسیحیان این گونه معجزات را نفى یا اثبات نمى کنند زیرا آنها را در کتابهاى مقدس خود نمى یابند. آرى در برخى از کتابهاى موعظه نسل هاى نخستین مسیحیت، داستانهایى شبیه به آنچه در قرآن آمده است، یافت مى شود. هنگامى که عیسى به سى سالگى رسید، شهر خود، ناصره را ترک نمود و به بشارت دادن آغاز کرد. پیش از آن، یکى از بستگان او به نام یحیاى تعمید دهنده به چنین کارى اقدام کرده بود. تعلیم اساسى عیسى دو بخش داشت:
1- توبه کنید، یعنى از گناه دست بردارید و به سوى خدا برگردید.
2- ولایت و سرپرستى خدا (ملکوت آسمان) را بر زندگى خود پذیرا شوید.
3- عیسى، علاوه بر وعظ و تعلیم، امور زیر را انجام مى داد
4- اجراى معجزات و شفاى بیماران به قدرت خدا.
5- جنگ با شیاطین و دیوان و راندن آنها.
6- بخشودن گناهان به نام خدا.
7- تسلى دادن بیماران، ماتمیان و بینوایان.
8- همنشینى با گناهکاران.
9- انتقاد شدید از بزرگان یهود و علماى شریعت.
10- پیشگویى یک گرفتارى جهانى که در آن پیروزى از آن خدا خواهد بود.
11- بنیانگذارى گروهى از شاگردان که مانند او سلوک کنند و پیام او را به دیگران ابلاغ نمایند. این گروه از دوازده شاگرد (حواریون) و سایر رسولان تشکیل شد. هنگامى که بزرگان یهود دیدند تعالیم عیسى منافع آنان را مورد تهدید قرار مى دهد، براى کشتن او توطئه کردند. یکى از شاگردان او به نام یهودا به وى خیانت نمود. آنگاه عیسى که به اتهام توطئه براندازى حکومت استعمارى روم، تحت تعقیب قرار گرفته بود، به مقامات رومى سپرده شد. وى در آخرین شب زندگى، عشاى ربانى را با شاگردان خود صرف کرد. در این مراسم، به آنان نان داد تا به عنوان جسد او بخورند و شراب داد تا به عنوان خون وى که در راه آنان و همه بشر ریخته مى شود، بنوشند. پس از شام آخر مقامات رومى او را دستگیر کردند و سپس به محکمه بردند و در آنجا به اعدام محکوم شد. طبق تعلیم انجیل، عیسى مصلوب گردید، روى صلیب مرد و او را دفن کردند. پس از سه روز، خدا او را از مرگ برخیزاند. وى چندین بار براى شاگردان خود ظاهر شد، سپس به آسمان برده شد. در روز عید گلریزان روح القدس در رسولان حلول کرد و از ایشان جماعتى پدید آورد که در طى قرون و اعصار، رسالت او را به دوش داشتند و چون او عمل مى کردند.
لقب هاى عیسى در عهد جدید
در عهد جدید لقب هایى به عیسى داده شده که هر کدام جنبه اى از رسالت او را بیان مى کند:
الف) پسر خدا
مسیحیان عیسى را «پسر خدا» مى نامند. هدف از این لقب آن است که ایمان خود به ارتباط صمیمانه و استوار عیسى با خدا را بیان کنیم و این را اعلام داریم که پیام ازلى و غیر مخلوق خدا در عیسى ساکن شده است. لقب «پسر خدا» یعنى معرفت متقابل و صمیمانه (عیسى خدا را مى شناسد) و وحدت اراده (عیسى چیزى جز اراده خدا را تحقق نمى بخشد). همچنین لقب «پسر خدا» نشان مى دهد که مسیحیان نخستین در عیسى «اسرائیل جدید» را مشاهده مى کردند که آرزوى شایع یهود به ظهور مسیحا را محقق ساخته است از این رو، همان طور که بنى اسرائیل به «پسر خدا»، یعنى قوم برگزیده و محبوب خدا، ملقب گردیدند، عیسى نیز که «اسرائیل جدید» است، نزد مؤمنان «پسر خدا» خوانده شده است. این لقب در عرف مسیحیان به معناى تولد جسمانى عیسى از خدا نیست.
ب) پسر انسان
این لقب رایج ترین لقبى است که عیسى در اناجیل براى خود به کار مى برد. کتاب دانیال از «پسر انسان» نام مى برد و او را به عنوان شخصیتى مطرح مى کند که قبل از تنگى واپسین روز خواهد آمد و خدا داورى و پادشاهى را به او خواهد سپرد. موج مکاشفه پیرامون آرمانهاى مسیحایى یهود چنین سخن گفته است و مسیحیان ایمان دارند که عیسى آن آرزوها را تحقق بخشید.
ج) خداوند
عیسى «خداوند» یا مولا خوانده شده است. این لقب به کسى داده مى شود که قدرت و سلطه دارد و به عقیده مسیحیان، هنگامى که خدا عیسى را از مردگان برخیزاند، این لقب را به وى عطا کرد. همچنین لقب مذکور به این اعتقاد مسیحى اشاره دارد که عیسى تنها میانجى بین خدا و بشر است. علاوه بر این، لقب «خداوند» بر اعتقاد مسیحیان مبنى بر آوردن عیسى در واپسین روز و نشستن وى بر طرف راست خدا براى داورى انسانها، دلالت مى کند. یکى از دعاهاى مسیحیان منتظر بازگشت مسیح در صدر مسیحیت، این بود: «ماران اتا!» یعنى: «اى خداوند (عیسى) بیا!» (رساله اول پولس به قرنتیان 16:22).
د) مسیح
این لقب را مى توان نام دوم عیسى محسوب کرد. «مسیح» یعنى کسى که با روغن مسح شده باشد و اصطلاحا به آن منجى دلالت مى کند که انبیاى بنى اسرائیل وعده داده بودند براى نجات قوم یهود مى آید. قوم یهود باور داشتند که این منجى از نسل داوود خواهد بود و به همین دلیل متى و لوقا، نسب عیسى را به گونه اى در انجیل هاى خود ثبت کرده اند که نشان مى دهد وى از نسل داوود است. تولد وى در «بیت لحم»، شهر داوود، نشانه دیگرى بود که مسیحیان نخستین از آن دریافتند که عیسى همان مسیح منتظر است. لقب «مسیح» موجب اشتباه مى شد و به همین علت، به گفته اناجیل، عیسى از به کار بردن آن در مورد خود جلوگیرى مى کرد. دلیل این جلوگیرى آن بود که مسیح موعود در نظر بسیارى از یهودیان، باید یک فرمانده نظامى باشد که آنان را از دست حاکمان مشرک آزاد کند و حکومتى زمینى تأسیس نماید (یهود در آن عصر گرفتار استعمار روم بودند). عیسى چنین دریافتى از رسالت خود نداشت و به این دلیل، هنگام محاکمه خود، به پیلاطس حاکم رومى گفت: «آرى، من پادشاه هستم، اما پادشاهى من از این جهان نیست.» (یوحنا). با آنکه عیسى در طول زندگى خویش لقب «مسیح» را بر خود اطلاق نکرد، ولى پس از برخاستن وى از مردگان، مسیحیان نخستین پذیرفتند که وى مسیح موعود است و به این جهت در بسیارى از اوقات، لقب «مسیح» را به گونه اى براى عیسى به کار مى بردند که با اسم اصلى وى برابر مى شد.
هـ) کلمه خدا
مسیحیان به خصوص با استناد به انجیل یوحنا ایمان دارند که عیسى انسانى است که کلمه خدا در او زیست مى کند یعنى پیام ازلى که خداى حکیم هر چیز را به وسیله آن آفرید، با تجسم یافتن در عیساى انسان، در میان بشر خیمه خویش را برافراشت. پیام ازلى با قرار گرفتن در عیسى، به شکل انسانى زیست مى کرد که مانند همه مردم براى تحصیل لقمه اى مى کوشید، مى خورد و مى نوشید، دوستان و خویشاوندانى داشت، رنج کشید و مرد. تنها تفاوت عیسى با سایرین این بود که وى مرتکب هیچ گناهى نشد.
و) بنده خدا
عیسى رسالت خود را تحقق پیشگویى اشعیا در باب بنده امین خدا مى دانست. (مهمترین «سرودهاى بنده خدا» در موارد زیر از کتاب اشعیا آمده است: 42:1ـ9، 49:1ـ7، 50:4ـ11، 52:13ـ15، 53:1ـ12). این بنده متواضع خدا در راه خشونت و پیروزی هاى نظامى گام نمى گذارد، بلکه زندگى همراه با اطاعت و امانت را برمى گزیند و با وجود بى گناهى، بار گناهان قوم را بر دوش مى گیرد و آنان را با تحمل رنج ها نجات مى دهد. علاوه بر این، وى عدالت را در زمین مى گستراند و به بینوایان بشارت مى دهد. در تقبیح گناهان، زبان تند و تیزى دارد. ولى در برابر دشنام دهندگان و بدخواهان، از خود مقاومتى نشان نمى دهد. از دیدگاه اناجیل، رنجها و مرگ عیسى تحقق پیشگویی هاى اشعیا درباره رنج هاى بنده خداست.
ز) سایر لقب ها
عهد جدید لقب هاى دیگرى را نیز براى عیسى در بر دارد. وى «منجى» نامیده شده، یعنى کسى که خدا نجات بشر را به دست او تحقق مى بخشد. همچنین وى نبى خوانده شده، یعنى کسى که پیام خدا را براى انسان آورد و انحرافات رهبران دینى و ستمکارى به بینوایان را محکوم کرد. عیسى در «رساله عبرانیان» کاهن عهد جدید بین بشر و خدا خوانده شده که قربانى کامل را براى اولین و آخرین بار به خدا تقدیم مى کند. همچنین وى شبان نیکو خوانده شده که از گوسفندان حمایت و آنان را ارشاد مى کند. در انجیل یوحنا «راه»، «حقیقت» و «زندگى» نامیده شده، زیرا وى راهى به سوى خداست که حقیقت را به ارمغان آورده، آن را تجسم مى بخشد و مردمان را به زندگى حقیقى و ابدى رهنمون مى شود. در رساله هاى پولس به کولسیان و افسسیان، عیسى «صورت خداى نادیده» به شمار رفته است. طبیعت بشرى و محدودمان ما را از دیدن خداى متعال محروم کرده است، ولى مى توانیم از طریق جلوه بشرى خدا، یعنى عیسى، با برخى از صفات و کمالات او آشنا شویم.
2- الوهیت مسیح (پاسخ به آیه های اثباتی)
مسیحیان بر این باورند که مسیح در عین حالی که صد در صد انسان است، صد در صد خداست و یکی از اقانیم ثلاثه الهی می باشد در عین حال لباس جسم پوشید و به میان بشر آمد تا آنجا که وی را مساوی و همذات خدای متعال دانسته و تمام صفات الوهی را برای وی نیز قایل هستند. آتاناسیوس متاله مسیحی در قرن چهارم که فعالیت های او بر علیه آریوس الهی دان مسیحی مخالف الوهیت مسیح سبب شد که آموزه عیسی خدائی در جهان مسیحیت فرا گیر شود در نامه ای می نویسد: زیرا پدر و پسر یکی هستند نه مانند یک چیز که به دو قسمت تقسیم شده و این ها هیچ چیز جز یکی نیستند و نه مانند یک چیز که دو نام دارد تا یک زمان پدر و در زمان دیگر پسر خودش باشد ولی آنها دو تا هستند به این علت که پدر پدر است و نه پسر و پسر، پسر است و نه پدر ولی طبیعت آنها یکی است. و هر آنچه از آن پدر است از آن پسر نیز هست بنا بر این پسر خدایی دیگر نیست زیرا او از خارج پدید نیامد زیرا اگر خدای متعال بیگانه از پدر پدید می آمد خدایان فراوان دیگری (نیز) وجود می داشتند و او و پدر در تناسب و ویژگی طبیعت و هم از لحاظ اینکه یک ذات دارند یکی هستند همان گونه که گفته شد. اعتقاد مسیحیان بر این است که الوهیت مسیح آموزه کتاب مقدسی است و به این مطلب در کتاب مقدس تصریح شده است و تفاسیر کلیسای اولیه از کتاب مقدس در به وجود آوردن آن نقشی نداشته است ولی وقتی به خود کتاب مقدس مراجعه میکنیم میبینیم که حقیقت این گونه نیست و در کتاب مقدس آیات صریحی وجود دارد که الوهیت مسیح را نفی میکند و در مقابل اندیشمندان کلیسا نیز به آیاتی استناد می کنند که به زعم ایشان الوهیت مسیح را اثبات می نماید در این محال می خواهیم مجموع آیاتی که مورد استناد طرفین قرار گرفته را مورد کنکاش قرار دهیم وبه قضاوت به بررسی آن ها بپردازیم و ببینیم آیا واقعا آموزه الوهیت مسیح آموزه ای کتاب مقدسی است یا تفاسیر اشتباه کلیسای اولیه در به وجود آوردن این آموزه نقش داشته و خود کتاب مقدس در این باره چه می گوید. در این سفری که به درون کتاب مقدس آغاز می کنیم فرض را بر این می گیریم که کتاب مقدس موجود حجیت و سندیتش قابل خدشه نیست و هیچ گونه تحریفی در آن صورت نگرفته و همچنین بین الوهیت مسیح و عقل هم هیچ تضادی وجود ندارد با این تعریف آیا مسیح به ادعای همین کتاب مقدس خدا است! و الوهیت دارد!
بررسی آیات اثباتی:
اندیشمندان مسیحی به برخی از آیات کتاب مقدس استناد می کنند که نشان دهد عیسی خداست و بسیاری از مسیحیان به این ایات برای اثبات الوهیت مسیح استدلال می کنند ولی اگر بخواهیم واقع بین باشیم و این مجموع آیات کتاب مقدس را مورد مطالعه قرار دهیم و بدون پیش داوری و با ذهنی کاملا باز آنها را مورد بررسی قرار دهیم همچون بسیاری از نو اندیشان مسیحی به این نتیجه می رسیم که هیچ آیه ای برای اثبات الوهیت مسیح در این کتاب مقدس وجود ندارد و هیچ کس نمی تواند از این آیات الوهیت مسیح را استنباط کند و اکنون یکی از رایج ترین بحثهای مطرح میان اندیشمندان باز خوانی همین آیات است. و بر فرض اینکه هیچ منافاتی بین الوهیت مسیح و عقلانیت وجود ندارد آیا کتاب مقدس موجود مسیح را خدا و یکی از شخصیت های تثلیث می داند! این سوالی است که بسیاری از اندیشمندان به آن پاسخ منفی می دهند.در این بخش آیاتی که مسیحیان مبنی بر آن به الوهیت مسیح معتقدند طرح و سپس با توجه به کتاب مقدس آنها مورد بررسی قرار می گیرند و این آیات در چند بخش: الف) گفتار مسیح. ب) نظرات رسولان درباره مسیح. ج) افعال مسیح. د) ویژگی های مسیح مورد بررسی قرار می گیرند.
(ادامه دارد....).