درباره کعبه و حجرالاسود و سنگ مقام
در اخبار آمده است که خانه کعبه اولین باری که پیدا شد به صورت قبه ای از نور بود، که آن را برای آدم نازل کردند، و در همین محل که ابراهیم کعبه را ساخت قرار دادند، و این قبه هم چنان بود تا آنکه در طوفان نوح که دنیا غرق در آب شد، خدای تعالی آن را بالا برد، و از غرق شدن حفظ کرد، و به همین جهت کعبه را بیت عتیق (خانه قدیمی) نام نهادند. و در بعضی اخبار آمده: که خدای عز و جل پایه های خانه را از بهشت نازل کرد. و در بعضی دیگر آمده: حجر الاسود از بهشت نازل شده، و در آن روز از برف سفیدتر بوده، و در زمین به خاطر این که کفار بدان دست مالیدند سیاه شد. و در کافی نیز از یکی از دو امام باقر و صادق (ع) روایت کرده که فرمود: ابراهیم مامور شد تا پایه های کعبه را بالا ببرد، و آن را بسازد و مناسک، یعنی طریقه حج این خانه را به مردم بیاموزد. پس ابراهیم و اسماعیل خانه را در هر روز به بلندی یک ساق بنا کردند، تا به محل حجر الاسود رسیدند، امام ابوجعفر (ع) می فرماید: در این هنگام از کوه ابوقبیس ندایی برخاست، که ای ابراهیم تو امانتی نزد من داری، پس حجر الاسود را به ابراهیم داد، و او در جای خود به کار برد. و در تفسیر عیاشی از ثوری از امام ابی جعفر (ع) روایت کرده، که گفت از آن جناب از حجر الاسود سؤال کردم، فرمود: سه تا سنگ از سنگهای بهشت به زمین نازل شد، اول حجر الاسود بود، که آن را به ودیعه به ابراهیم دادند، دوم مقام ابراهیم بود، و سوم سنگ بنی اسرائیل بود.
و در بعضی از روایات آمده که حجرالاسود قبلا فرشته ای از فرشتگان بوده است. و نظائر این معانی در روایات عامه و خاصه بسیار است، و چون یک یک آنها خبر واحد است، و نمی شود به مضمونش اعتماد کرد، و از مجموع آنها هم چیزی استفاده نمی شود، لذا نه تواتر لفظی دارند، و نه معنوی، ولیکن چنان هم نیست که در ابواب معارف دینی مشابه نداشته باشد، چون نوعا روایاتی که در ابواب مختلف معارف وارد شده، همینطورند، و لذا اصراری نیست که آنها را طرد و به کلی رد کنیم.
اما روایاتی که می گوید: کعبه قبلا قبه ای بود، که برای آدم نازل شد، و همچنین آنها که می گویند: ابراهیم به وسیله براق به سوی مکه رفت، و امثال این مطالب، از باب کرامت و خارق العاده، و حوادث غیر طبیعی است، که هیچ دلیلی بر محال بودنش نداریم، علاوه بر اینکه این تنها معجزه ای نیست که قرآن کریم برای انبیاء خود اثبات کرده، بلکه آنان را به معجزات بسیار و کرامات خارق العاده زیادی اختصاص داده است، که موارد بسیاری از آن در قرآن ثابت شده است.
و اما روایاتی که داشت: پایه های کعبه و نیز حجرالاسود و سنگ مقام از بهشت نازل شده (و اینکه سنگ مقام در زیر مقام فعلی دفن شده) و نظائر این، درباره اش گفتیم: که نظیر این گونه روایات در معارف دینی بسیار است، حتی درباره بعضی از نباتات و میوه ها و امثال آن آمده، که مثلا فلان میوه یا فلان گیاه، بهشتی است. و نیز روایاتی که می گوید: فلان چیز از جهنم، و یا از فوران جهنم است، و باز از همین دسته است روایاتی که در باب طینت وارد شده، می گوید طینت مردم با سعادت از بهشت، و طینت اشقیاء از آتش بوده، یا از دسته اول از علیین، و از دسته دوم از سجین بوده است. و نیز از همین دسته است آن روایاتی که می گوید: بهشت برزخ در فلان قطعه از زمین، و آتش برزخ در آن قطعه دیگر از زمین است، و روایاتی که می گوید: قبر یا باغی از باغ های بهشت است، و یا حفره ای از حفره های جهنم، و امثال این روایات که هر کس اهل تتبع و جستجو، و نیز بینای در مطاوی اخبار باشد به آنها دست می یابد.
و این گونه روایات همانطور که گفتیم بسیار زیاد است، به طوری که اگر نتوانیم مضمون یک یک آنها را بپذیریم، باری همه را هم نمی توانیم رد نموده، به کلی طرح کنیم، و یا در صدور آنها از ائمه (ع)، و یا در صحت انتساب آنها به آن حضرات مناقشه کنیم، چون این گونه روایات از معارف الهیه است که فتح بابش به وسیله قرآن شریف شده، و ائمه ع مسیر آن را دنبال کرده اند، آری از کلام خدای تعالی برمی آید: که تنها حجرالاسود و چه و چه از ناحیه خدا نیامده، بلکه تمامی موجودات از ناحیه او نازل شده است، و آنچه در این نشئه که نشئه طبیعی و مشهود است دیده می شود، همه از ناحیه خدای سبحان نازل شده، چیزی که هست آنچه از موجودات و حوادث که خیر و جمیل است، و یا وسیله خیر، و یا ظرف برای خیر است، از بهشت آمده، و باز هم به بهشت برمیگردد، و آنچه از شرور است یا وسیله برای شر و یا ظرف برای شر است، از آتش دوزخ آمده، و دوباره به همانجا بر می گردد.
اینک نمونه هایی از کلام خدا: «و إن من شی ء إلا عندنا خزائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم؛ هیچ چیز نیست مگر آنکه نزد ما از آن خزینه ها هست، و ما نازل نمی کنیم، مگر به اندازه ای معلوم.» (حجر/ 21) که می رساند تمامی اشیاء عالم نزد خدا موجودند، و به وجودی نامحدود، و غیر مقدر با هیچ تقدیر موجودند، و تنها در هنگام نزول، تقدیر و اندازه گیری می شوند، چون کلمه (تنزیل) به معنای تدریج در نزول است.
پس آیه شریفه، مسئله خدایی بودن هر چیز را، عمومیت داده، همه چیز را از ناحیه خدا می داند، و آیاتی دیگر این معنا را درباره بعضی از چیزها به خصوص اثبات می کند، مانند آیه: «و أنزل لکم من الأنعام ثمانیة أزواج؛ برای شما از جنس چهار پایان هشت جفت نازل کرد.» (زمر/ 6) است و آیه: «و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید؛ آهن را نازل کردیم، که در آن قدرتی بسیار است.» (حدید/ 25) می باشد و آیه: «و فی السماء رزقکم و ما توعدون؛ رزق شما و آنچه که وعده اش را به شما داده اند در آسمان است.» (ذاریات/ 22)
پس به حکم این آیات آنچه در دنیا هست همه از ناحیه خدای سبحان نازل شده، و خدا در کلامش مکرر فرموده: که بار دیگر همه آنها به سوی پروردگار بر می گردند، از آن جمله آیات زیر است: «و أن إلی ربک المنتهی؛ به درستی که منتهی به سوی پروردگار تو است.» (نجم/ 42) و نیز «إلی ربک الرجعی؛ بازگشت به سوی پروردگار تو است.» (علق/ 8) و نیز «إلیه المصیر؛ بازگشت به سوی او است.» (مؤمن/ 3) «ألا إلی الله تصیر الأمور؛ آگاه باشید که همه امور به سوی خدا باز می گردد.» (شوری/ 53) و آیات بسیاری دیگر. و نیز آیه سوره حجر این معنا را هم افاده می کند: که اشیاء در فاصله میانه پیدایش و بازگشت، بر طبق مقتضایی سیر می کنند، که کیفیت آغازشان آن را اقتضاء کرده، و بر آن سرنوشتی از سعادت و شقاوت و خیر و شر جریان می یابند، که ابتداء وجودش اقتضای آن را دارد، و این معنا از آیات زیر نیز استفاده می شود: «کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر طینت خود می تند.» (اسراء/ 84) «لکل وجهة هو مولیها؛ هر کسی برای خود هدفی معین دارد که خواه ناخواه به همان سو رو می کند.» (بقره/ 148)
منظور در اینجا تنها اشاره اجمالی و به آن مقداری است که بحث ما تمام شود، و آن این است که اخباری که می گوید: موجودات طبیعی نامبرده از بهشت نازل شده، و یا از جهنم آمده، در صورتی که ارتباطی با مسئله سعادت و شقاوت انسانها داشته باشد، می شود معنای صحیحی برایش تصور کرد، چون در این صورت با اصول قرآنی که تا حدی مسلم است، منطبق می شود، هر چند که این توجیه باعث نشود که بگوئیم هر یک از آن روایات صحیح هم هست، و می توان بدان اعتماد کرد.
آفرینش بهشت حجرالاسود کعبه باورها در قرآن موجودات مقام ابراهیم