در عصر دومین سفیر حضرت بقیه الله الاعظم (عج) در دوران غیبت صغری، «ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی رازی» از شهرری، کار نظارت بر وکلای دیگر مناطق ایران، به ویژه مناطق شرقی را بر عهده داشت و احتمالا او به کار وکلای همدان هم نظارت داشته است.
کلینی می نویسد که «محمد بن هارون بن عمران همدانی، برادر وکیل همدان، مغازه های خود را وقف امام زمان (عج) کرد و می خواست آنها را به وکیل حضرت، که هویتش برای او مجهول بود، بسپارد. پس از آن، اسدی رازی، وکیل ری، دستوری دریافت کرد که این مغازه ها را به عنوان وکیل کل ایران، به صورت وقف در اختیار بگیرد.»
فعالیت «محمد بن جعفر اسدی» به عنوان مهم ترین و سرشناس ترین وکیل ایران، همچنان در دوره نایب دوم و سوم (محمد بن عثمان عمری و حسین بن روح نوبختی) در منطقه ری ادامه داشت.
در عصر نایب دوم که بیشترین توقیعات از سوی ناحیه مقدسه در این دوره صادر شد، اسدی یکی از مهمترین واسطه های اخراج و ایصال توقیعات بود.
شأن و مقام او تا اندازه ای است که تعبیر «احدالابواب» درباره او آورده شده که خود این تعبیر، بیانگر واسطه بودن در رساندن نامه ها و توقیعات امام زمان (عج) به شیعیان است.
همچنین شیخ طوسی در کتاب غیبت خود از اسدی با این عبارت یاد کرده است: «در زمان سفیران ستوده خو، گروه مورد اعتمادی بودند که از سوی سفیران مرتبط و منصوب از جانب ناحیه مقدسه، برای آنان توقیعاتی وارد می شد، که از جمله ایشان ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی است.»
از محمد بن جعفر اسدى روایت شده که مى گفت: در ضمن جواب مسائلى که من از حضرت صاحب الزمان (ص) پرسیده بودم و محمد بن عثمان براى من فرستاد، چنین مرقوم بود: «اما آنچه که از نماز خواندن وقت طلوع خورشید و وقت غروبش پرسیده اى، اگر آن گونه که مردم مى گویند، باشد که خورشید از میان دو شاخ شیطان طلوع کرده و در میان دو شاخ شیطان غروب مى کند، پس هیچ چیزى بهتر از نماز، دماغ شیطان را به خاک نمى مالد؛ پس نماز را به پا دار و دماغ شیطان را به خاک بمال. اما اینکه پرسیده اى چیزى وقف ما شده باشد، اگر صاحبش محتاج به آن باشد آیا مى تواند در آن تصرف کند یا نه؟ جواب این است که اگر آن شىء وقف شده هنوز تسلیم متولى نشده، صاحب ملک اختیار دارد که آن را از وقف بودن بیرون کند و آن را تملک نماید؛ ولى اگر تسلیم متولى وقف شده باشد، صاحب آن نمى تواند تصرف کند، خواه محتاج به آن باشد یا بى نیاز از آن باشد.
و اما اینکه پرسیده اى کسانى در اموال ما (که در دست آنهاست)، بدون اجازه ما تصرف مى کنند و استفاده آن را براى خود حلال مى دانند، هر کس این کار را بکند ملعون است؛ و ما روز قیامت از وى بازخواست مى کنیم. پیامبر اسلام (ص) فرمود: "هر کس آنچه را که پیش عترت من حرام است حلال بداند، به زبان هر پیغمبرى ملعون است" پس هر کس حق ما را تضییع کند از جمله ستمگران محسوب است و مشمول لعنت پروردگار خواهد بود چنانکه خداوند فرمود: «الا لعنة الله على الظالمین؛ هان لعنت خدا بر ستمگران باد.» (هود/ 18)
و اما اینکه پرسیده اى شخصى نماز مى گزارد و آتش و تصویر و چراغ روشن مقابل وى قرار دارد، آیا نمازش صحیح است یا نه؟ و مردم پیش از تو در این مورد اختلاف داشته اند، جواب این است که: اگر نمازگزار از اولاد بت پرستان و آتش پرستان نباشد، جایز است ولى اگر از اولاد بت پرستان و آتش پرستان باشد، جایز نیست روبروى آنها نماز بخواند.
و اما اینکه پرسیده اى املاکى براى شما وقف شده، آیا جایز است کسى آن را آباد کند و بعد از کسر مخارجى که خرج کرده بقیه درآمد آن را به ناحیه ما بفرستد، و این کار را به خاطر ثواب بردن و تقرب به سوى ما متحمل شود؟ جواب این است که: هیچ کس حق ندارد در مال کسى بدون اجازه صاحبش تصرف کند، پس چگونه جایز است کسى در مال ما تصرف کند؟ هر کس بدون اجازه ما این کار را بکند، آنچه را که بر وى حرام بوده حلال دانسته، و هر کس بدون اجازه، چیزى از اموال ما را بخورد، مثل این است که آتش مى خورد و به زودى به آتش جهنم خواهد افتاد.
و اما اینکه پرسیده اى شخصى املاکى را براى ما وقف مى کند و بعد از وقف، به دست کسى مى سپارد تا آن را آباد کند و مخارج خویش و زمین را از درآمد آن بردارد و بقیه را به ناحیه ما بفرستد، آیا جایز است؟ این کارها براى کسى که از طرف واقف تعیین شده، جایز است؛ ولیکن براى غیر آن جایز نیست.
و اما اینکه پرسیده اى رهگذرى از کنار درختانى که به ما وقف شده، عبور مى کند و از میوه آن مى خورد، آیا براى او حلال است یا نه؟ جواب این است که: خوردن آن براى رهگذر حلال و بردن آن حرام مى باشد.»
در روایت دیگری است که ابوالحسین اسدى مى گوید: تـوقـیـعى به وسیله جناب ابوجعفر محمد بن عثمان عمرى براى من صادر شد که سؤالى نکرده بودم و آن چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم، لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین علی من استحل من مالنا درهما؛ به نام خداوند بخشنده مهربان، لعنت خداوند و ملائکه و همه مردم بر کسی باد که درهمی از مال ما را بر خود حلال شمارد.»
اسدی می گوید: «در دلم خطور کرد که این توقیع درباره کسی است که درهمی از اموال ناحیه را بر خود حلال شمارد و نه کسی که از اموال ناحیه می خورد ولی آن را بر خود حلال نمی شمارد، و با خود گفتم: آن درباره همه کسانی است که حرامی را حلال شمارند، پس برتری امام (عج) بر دیگران در این باب چیست؟»
می گوید: قسم به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری فرستاد، دیگر بار به آن توقیع نگریستم و دیدم آن توقیع بر طبق آنچه در دلم خطور کرده، تغییر یافته و چنین شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، لعنة الله والملائکة والناس أجمعین علی من أکل من مالنا درهما حراما؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان، لعنت خداوند و ملائکه و همه مردم بر کسی باد که درهمی از مال ما را به حرام بخورد.»
ابوجعفر خزاعی نیز می گوید: «ابوعلی اسدی این توقیع را به ما نشان داد و ما به آن نگریستیم و آن را خواندیم.»
ابوالحسین اسدی رازی متوفی به سال 312 هجری قمری است.