یکى از احکام اعمال آدمى این است که پاره اى از گناهان حسنات دنیا و آخرت را حبط مى کند، مانند ارتداد که آیه ی شریفه ی «و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فأولئک حبطت أعمالهم فى الدنیا و الاخرة و أولئک أصحاب النار هم فیها خلدون؛ و هر که از شما از دین خود برگردد و کافر بمیرد، آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.» (بقره/ 217) آن را باعث حبط اعمال در دنیا و آخرت معرفى کرده، و یکى دیگر کفر است کفر به آیات خدا و عناد به خرج دادن نسبت به آنکه آن نیز به حکم آیه: «إن الذین یکفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر حق، و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب ألیم* أولئک الذین حبطت أعمالهم فی الدنیا و الآخرة؛ كسانى كه به آيات خدا كفر مى ورزند و پيامبران را به ناحق مى كشند و دادگستران را به قتل مى رسانند آنان را از عذابى دردناك خبر ده. آنان كسانى اند كه در [اين] دنيا و [در سراى] آخرت اعمالشان به هدر رفته و براى آنان هيچ ياورى نيست.» (آل عمران/ 32) باعث حبط اعمال در دنیا و آخرت است.
همچنین در مقابل آن دو گناه بعضى از اطاعتها و اعمال نیک هست، که اثر گناهان را هم در دنیا محو مى کند و هم در آخرت، مانند اسلام و توبه، به دلیل آیه شریفه: «قل یا عبادی الذین أسرفوا على أنفسهم، لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعا إنه هو الغفور الرحیم، و أنیبوا إلى ربکم، و أسلموا له من قبل أن یأتیکم العذاب، ثم لا تنصرون، و اتبعوا أحسن ما أنزل إلیکم من ربکم؛ بگو اى بندگان من که بر نفس خود ستم کردید، از رحمت خدا مایوس مشوید، که خدا همه گناهان راى مى آمرزد، چون که او آمرزگار رحیم است، و به سوى پروردگارتان برگردید، و تسلیمش شوید، قبل از آنکه عذاب به سراغتان آید، و آن وقت یارى نشوید، و بهترین آنچه از ناحیه پروردگارتان به سویتان نازل شده پیروى کنید.» (زمر/ 55) و آیه شریفه: «فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقى، و من أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا و نحشره یوم القیامة أعمى؛ پس هر کس هدایتم را پیروى کند نه گمراه مى شود و نه بدبخت، و هر کس از یاد من اعراض کند معیشتى تنگ خواهد داشت و روز قیامت هم او را کور محشور مى کنیم.» (طه/ 124)
نیز بعضى از گناهان است که بعضى از حسنات را حبط مى کند مانند دشمنى با رسول خدا (ص) که به حکم آیه شریفه: «إن الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله و شاقوا الرسول من بعد ما تبین لهم الهدى لن یضروا الله شیئا، و سیحبط أعمالهم، یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و لا تبطلوا أعمالکم؛ به درستى آنان که کافر شدند، و از راه خدا جلوگیرى کردند، و با رسول (ص) دشمنى ورزیدند آن هم بعد از آنکه راه هدایت برایشان روشن شد، هرگز هیچ ضررى به خدا نمى زنند، و به زودى اعمال خودشان حبط مى شود، هان اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را و نیز رسول را اطاعت کنید، و اعمال خود را باطل مسازید.» (محمد/ 33) باعث حبط بعضى از حسنات مى شود، چون مقابله میان دو آیه اقتضا مى کند که امر به اطاعت از رسول در مقابل و به معناى نهى از مشاقه با رسول بوده.
نیز ابطال در آیه دوم معناى حبط در آیه اول باشد. و نیز مانند صدا بلند کردن در حضور رسول خدا (ص) که به حکم آیه شریفه «یا أیها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض أن تحبط أعمالکم و أنتم لا تشعرون؛ هان اى کسانى که ایمان آورده اید صدایتان را بلندتر از صداى پیامبر در نیاورید، آن طور که با یکدیگر داد و فریاد مى کنید، و زنهار مواظب باشید با این رفتار اعمالتان ندانسته حبط نشود.» (حجرات/ 2)
نیز بعضى از کارهاى نیک است که اثر بعضى از گناهان را از بین مى برد مانند نمازهاى واجب که به حکم آیه شریفه: «و أقم الصلاة طرفی النهار، و زلفا من اللیل، إن الحسنات یذهبن السیئات؛ نماز را در دو طرف روز و پاره اى از شب به پا دار که حسنات سیئات را از بین مى برد.» (هود/ 115) باعث محو سیئات مى گردد و مانند حج که به حکم آیه شریفه: «فمن تعجل فی یومین فلا إثم علیه، و من تأخر فلا إثم علیه؛ کسى که دو روز زودتر و یا دیرتر برگردد گناهى بر او نیست.» (بقره/ 203) و نیز مانند اجتناب از گناهان کبیره که به حکم آیه شریفه: «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم؛ اگر از گناهان کبیره اى که از آن نهى شده اید اجتناب کنید ما سیئات شما را محو مى کنیم.» (نسا/ 30) باعث محو سیئات مى شود.
نیز به حکم آیه شریفه: «الذین یجتنبون کبائر الإثم و الفواحش إلا اللمم، إن ربک واسع المغفرة؛ کسانى که از گناهان کبیره و فواحش اجتناب مى کنند، و تنها جرمشان گناهان کوچک است خدا آنان را مى آمرزد، چون پروردگار تو آمرزشى وسیع دارد.» (نجم/ 32) باعث محو اثر گناهان کوچک مى شود. و نیز بعضى از گناهان است که حسنات صاحبش را به دیگران منتقل مى کند، مانند قتل که خداى تعالى درباره اش فرموده: «إنی أرید أن تبوء بإثمی و إثمک؛ من مى خواهم که تو با کشتن من گناهان خودت و گناهان مرا به دوش بگیرى.» (مائده/ 34) و این معنا درباره غیبت و بهتان و گناهانى دیگر در روایات وارده از رسول خدا و ائمه اهل بیت (ع) نقل شده، و همچنین بعضى از طاعتها هست که گناهان صاحبش را به غیر منتقل مى سازد.
نیز بعضى از گناهان است که مثل سیئات غیر را به انسان منتقل مى کند، نه عین آن را، مانند گمراه کردن مردم که به حکم آیه: «لیحملوا أوزارهم کاملة یوم القیامة، و من أوزار الذین یضلونهم بغیر علم؛ تا تمامى وبال گناهان خود را و پاره اى از گناهان کسانى را که بدون دلیل گمراه کرده اند در روز قیامت به دوش بکشند.» (نحل/ 35) و نیز فرموده: «و لیحملن أثقالهم و أثقالا مع أثقالهم؛ حتما وزر و وبالهاى خود را با وزرهایى دیگر به دوش خواهند کشید.» (عنکبوت/ 13) و همچنین بعضى از اطاعتها هست که مثل حسنات دیگران را به انسان منتقل مى کند، نه عین آنها را، و قرآن در این باره فرموده: «و نکتب ما قدموا و آثارهم؛ آنچه خود کردند مى نویسیم، و آنچه اثر نیک هم باقى گذاشتند مى نویسیم.» (یس/ 12)
باز پاره اى از گناهان است که باعث دو چندان شدن عذاب مى شود، و قرآن در این باره فرموده: «إذا لأذقناک ضعف الحیاة و ضعف الممات؛ آن گاه دو برابر در زندگى و دو برابر در مرگ عذابت مى چشاندیم.» (اسراء/ 75) و نیز فرموده: «یضاعف لها العذاب ضعفین؛ عذاب او دو برابر خواهد شد.» (احزاب/ 30) و همچنین پاره اى از طاعتها هست که باعث دو چندان شدن ثواب مى شود، مانند انفاق در راه خدا که درباره اش فرموده: «مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة؛ مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند مانند دانه اى است که هفت سنبله مى دهد، و در هر سنبله صد دانه مى آورد.» (بقره/ 251) و نظیر این تعبیر در دو آیه زیر آمده: «أولئک یؤتون أجرهم مرتین؛ اینان اجرشان را دو بار مى گیرند.» (قصص/ 54)
«یؤتکم کفلین من رحمته، و یجعل لکم نورا تمشون به، و یغفر لکم؛ خدا از رحمت خود دو چندان به شما مى دهد، و برایتان نورى قرار مى دهد تا با آن نور مشى کنید، و شما را مى آمرزد.» (حدید/ 28) علاوه بر اینکه به حکم آیه شریفه «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها؛ هر کس عمل خیرى کند ده برابر مثل آن را خواهد داشت.» (انعام/ 160) به طور کلى کارهاى نیک پاداش مکرر دارد.
نیز پاره اى از حسنات هست که سیئات را مبدل به حسنات مى کند، و خداى تعالى در این باره فرموده: «إلا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانى که توبه کنند، و ایمان آورده اعمال صالح کنند که خدا گناهانشان را مبدل به حسنات خواهد کرد.» (فرقان/ 70) و نیز پاره اى از حسنات است که باعث مى شود نظیرش عاید دیگرى هم بشود، و در این باره فرموده: «و الذین آمنوا و اتبعتهم ذریتهم بإیمان ألحقنا بهم ذریتهم و ما ألتناهم من عملهم من شی ء کل امرئ بما کسب رهین؛ کسانى که ایمان آوردند و ذریه شان از ایشان در ایمان به خدا پیروى کردند، ما ذریه شان را به ایشان ملحق مى کنیم، و از عملشان چیزى کم نمى کنیم، هر کسى در گرو عمل خویش است.» (طور/ 21)
ممکن است اگر در قرآن بگردیم نظیر این معنا را در گناهان نیز پیدا کنیم، مانند ظلم به ایتام مردم، که باعث مى شود فرزند خود انسان یتیم شود، و نظیر آن ستم در فرزندان ستمگر جریان یابد، که در این باره مى فرماید: «و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم؛ کسانى که مى ترسند بعد از مردنشان به ذریه شان ستم شود، باید از خدا بترسند.» (نساء/ 8) و باز پاره اى حسنات است که سیئات صاحبش را به دیگرى و حسنات آن دیگرى را به وى مى دهد هم چنان که پاره اى از سیئات است که حسنات صاحبش را به دیگرى و سیئات دیگرى را به او مى دهد، و این از عجایب امر جزا و استحقاق است، «لیمیز الله الخبیث من الطیب، و یجعل الخبیث بعضه على بعض، فیرکمه جمیعا، فیجعله فی جهنم؛ مى خواهد تا خبیث را از طیب جدا نموده، و همه خبیث ها را روى هم نهاده یک جا متراکم کند و در جهنمش قرار دهد.» (انفال/ 38)
حبط عمل کفر گناه نتیجه اعمال قیامت انسان باورها در قرآن اسلام