آیات قرآنی و احادیث معتبر که دلالت بر اهمیت عفو و اغماض می نماید، بسیار فراوانند، از آن جمله:
1- «و جزاء سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله؛ و مجازات هر گناهی کیفری است مانند آن، پس هر کس عفو کند و اصلاح نماید پاداش او بر خدا است.» (شوری/ 40)
2- «وان تعفوا للتقوی؛ و اگر عفو کنید، عفو به تقوی نزدیکتراست.» (بقره/ 237)
3- «ان تبدوا خیرا و تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیرا؛ اگر خیری را آشکار کنید و یا یک بدی را عفو کنید خداوند پاداش شما را خواهد داد، زیرا عفت و قدرت از صفات خداوند است.» (نساء/ 149)
4- «یا ایها الدین امنوا ان من ازواجکم و اولاد کم عدوا لکم فاحذرهم وان تعفوا و تصفحوا وتغفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، برای شما از همسران و فرزندانتان دشمنی وجود دارد، پس از آنان برحذر باشید و اگر عفو کنید و اغماض کنید و ببخشید (شایسته است) زیرا خداوند بخشاینده و مهربان است.» (تغابن/ 14)
5- «خذ العفو و امرو بالعرف و اعرض عن الجاهلین؛ عفو را اخلاق خود قرار بده و امر به نیکوئی کن و از نادان روی بگردان.» (اعراف/ 199)
6- «الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکا ظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین؛ مردان با تقوی کسانی هستند که در وسعت و تنگدستی انفاق می کنند و غضب را فرو می نشانند و مردم را عفو می نمایند و خدا نیکوکاران را دوست می دارد.» (آل عمران/ 134)
عفو در احادیث
1- از امام جعفر بن محمد الصادق (ع) نقل شده است که فرمود: «العفو عند القدره من سنن المرسلین؛ عفو در موقع قدرت از سنتهای رسولان خدا است.»
2- قال النبی (ص) حاکیا عن ربه یا مره بهذه الخصال، قال: صل من قطعک و اعف عمن ظلمک و اعط من حرمک و احسن الی من اساء علیک؛ پیامبر اکرم (ص) در حکایت از پروردگارش که او را به خصلت های زیر دستور می دهد چنین فرمود: بپیوند (ارتباط برقرار کن) با کسی که از تو بریده است، و عفو کسی را که به تو ظلم کرده است، و عطا کن بر کسی که مرا محروم ساخته، و احسان کن به کسی که به توبدی کرده است.»
3- در بعضی از احادیث آمده است «و العفو سر الله فی القلوب قلوب خواصه ممن یسرله سره؛ و عفو راز خدائی است در دلها (دلهای خواص درگاهش) کسانی که خداوند راز خود را برای آنان وصول فرموده است.»
4- «ان العفو و الففران صفتان من صفات الله عز و جل ود عهما فی اسرار اصفیائه لیتخلقوا باخلاق خالقهم؛ بخشش و مغفرت دو صفت از صفات خداوندی می باشد که در درون اشخاص پاک از بندگانش به ودیعت نهاده است تا متخلق به اخلاق خالقشان باشند.»
ازمجموع منابع فوق بدین نتیجه می رسیم که عفو و اغماض از گناهان و پرده پوشی بر زشتی ها و ناشایست ها از دیدگاه اسلام بسیار با اهمیت است. این حکم انسانی مستند به یک علت بسیار مهم است، و آن عبارت است از قرار گرفتن انسان ها در معرض خطا که معلول ناتوانی از مالکیت بر خویشتن، قدرت بسیار زیادی که تمایلات حیوانی آدمی دارا می باشد.
در بخشی از فرمان امیرالمؤمنین به مالک اشتر آمده است: «و لا تند من علی عفو؛ هرگز نباید از عفوی که درباره کسی روا داشته ای نادم و پشیمان باشی.»
حال می پردازیم به تفسیر جمله امیرالمؤمنین (ع): اگر انگیزه عفو یک یا چند انسان در تو به وجود آمد، و آن انسان مشمول عفو شد، تا بتوانی به مقتضای آن عمل کن، و پس از عفو بار دیگر او را مجرم تلقی مکن، مگر در جرم های اجتماعی که اگر خلاف واقع بودن انگیزه عفو اثبات شد، بدان جهت که ضرری بر فرد یا افراد جامعه وارد نشود، می توان موضوع را تحت تعقیب مجدد قرارداد، و به طور کلی می توان حالات پس از عفو به چند صورت تقسیم کرد:
صورت یکم: هیچ مسئله ای جدیدی برای زمامدارا یا قاضی درباره شخص عفو شده به وجود نیامده است یعنی انگیزه عفو به قدرت خود باقی است، در این صورت ندامت از عفو نه تنها از نظر احساسات والای انسانی زشت و امری است ناشایست، بلکه از نظر فقاهی هم مورد اشکال است،زیرا پیش از عفو در حقیقت جرم یا جرم متحمل از بین رفته است و ندامت بر عفو لازمه اش حکم به بقای جرم است، و این حکم مانند مجرم شناختن یک انسان بی گناه است.
صورت دوم: حالتی جدید پیش آمده باشد. در این صورت باید در آن حالت جدید یا کار جدید دقت کرد آیا این حالت یا کار علامت این است که عفو موجب افزایش جرأت آن شخص (عفو شده) به جرم است یا امری است مشکوک؟ اگر عفو موجب افزایش جرئت به جرم شده باشد، در این فرض، مواخذه از آغاز جرئت به جرم شروع می شود و عفو برگذشته از بین نمی رود و در فرض اینکه آن حالت جدید امری باشد مشکوک، قطعی است که باز عفو بر گذشته از بین نمی رود و آن امر مشکوک مانند دیگر امور مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد.
صورت سوم: زمامدار یا قاضی احساس کند که جرم مفروض اصلا مورد عفو نبوده است، مانند موارد حق الناس که جز ادای آن به صاحبانش راهی دیگر وجود ندارد. در این صورت زمامدار یا قاضی موظف است حق مردم را استیفاء نماید. با این حال می تواند ارتکاب جرم همان شخص را از آن جهت که هر تعدی به حق الناس تجاوز به حق الله را هم در بر دارد، عفو نماید و اگر عفو نمود باید پشیمان نگردد. و اما در مورد جرم های سیاسی و اجتماعی،زمامدار یا قاضی فقط آن قسمت از جرم را می تواند عفو کند که مربوط به حقوق زندگی سیاسی و اجتماعی مردم نباشد. با توجه به مطالب ذکر شده می توان گفت این دستور امیرمومنان (ع) برای زمامداران اهمیت حیاتی داشته بقای دولتش را تضمین می کند.