آیاتی از قرآن کریم درباره رسالت حضرت هود (ع) می باشد که در زیر آنها را می آوردیم:
1- خدای تعالی در سوره احقاف آیات 21- 25 رسولش را مخاطب قرار داده، درباره حضرت هود (ع) به او می فرماید:
«و اذکر اخا عاد اذ انذر قومه بالاحقاف و قدخلت النذر من بین یدیه و من خلفه الا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم* قالوا اجئتنالنأ فکنا عن آلهتنا فأتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین* قال انما العلم عندالله و ابلغکم ما ارسلت به ولکنی اریکم قوما تجهلون* فلما راوه عارضا مستقبل اودیتهم قالوا هذا عارض ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ریح فیها عذاب الیم* تدمر کل شیء بامر ربها فاصبحوا لا یری الا مساکنهم کذالک نجزی القوم المجرمین؛ یاد کن برادر قوم عاد را وقتی که قومش را در سرزمین احقاف انذار کرد، با آنکه پیامبرانی در زمان او و پیش از او آمده بودند، (بر اینکه) جز خدای را عبادت نکنید که من از عذاب روز بزرگ بر شما بیمناکم* گفتند: آیا آمده ای تا ما را از خدایانمان برگردانی؟ عذابی که ما را وعده می کنی بیاور اگر راست می گویی* (هود) علم (عذاب) نزد خداست. آنچه را که بدان ارسال شده ام به شما تبلیغ می کنم، اما من شما را قومی می بینم که راه جهالت می روید* و چون عذاب را دیدند که به صورت ابری به طرف سرزمین آنها می آید، گفتند: این ابری است که به ما باران می دهد، (هود گفت: اینگونه نیست) بلکه آن همان چیزی است که به آمدنش شتاب می کردید، بادی است که در آن عذابی دردناک قرار دارد* و هر چیز زنده را به امر پروردگارش از میان برمی دارد. ایشان را صبح فرا رسید، و به جز خانه هایشان (چیزی) دیده نمی شد. ما قوم گناهکار را اینچنین جزا می دهیم.»
2- سوره هود آیات 50-55:
«و إلی عاد أخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره إن أنتم إلا مفترون* یا قوم لا أسأ لکم علیه أجرا أجری الاعلی الذی فطرنی أفلا تعقلون* و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارا و یزدکم قوه إلی قوتکم و لا تتولو مجرمین* قالوا یا هود ماجئتنا ببینه و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک و ما نحن لک بمومنین* إن نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسوء قال إنی أشهد الله و اشهدوا أنی بریء مما تشرکون* من دونه فکیدونی جمیعا ثم لا تنظرون؛ به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را عبادت کنید که جز او معبودی ندارید، شما (با پرستیدن بتها) کاری نمی کنید مگر تهمت زدن (به خدای سبحان)* ای قوم من! من مزد رسالت از شما نمی خواهم، مزد من بر عهده کسی است که مرا آفریده آیا نمی خواهید بیندیشید؟!* ای قوم من! از خدایتان آمرزش بخواهید و به سوی او توبه کنید تا باران فراوان بر شما بفرستد و بر نیرویتان بیفزاید، و با گنهکاری روی از من بر نگردانید* گفتند: ای هود! دلیلی پیش ما نیاوری، و ما خدایان خود را به مجرد کلام تو ترک نمی کنیم و به تو ایمان نمی آوریم* تنها این را می گوییم که برخی از خدایان ما به تو آسیب رسانیده اند. هود گفت: خدا را گواه می گیرم و شما هم گواه باشید که من از آنچه که جز خدا شریک (خدا) می دانید بیزارم* پس همه شما به من نیرنگ بزنید و مرا مهلت ندهید.»
3- سوره مومنون آیات 33-41:
«و قال الملأ من قومه الذین کفروا و کذبوا بلقاء الآخرة و أترفناهم فی احیاة الدنیا ما هذا إلا بشر مثلکم مما تأکلون منه و یشرب مما تشربون* و لئن أطعتم بشرا مثلکم إنکم إذا لخاسرون* أیعدکم أنکم إذ متم و کنتم ترابا و عظاما أ نکم مخرجون* هیهات هیهات لما توعدون* إن هی إلا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین* إن هو إلا رجل افتری علی الله کذبا و ما نحن له بمومنین* قال رب انصرنی بما تکذبون* قال عما قلیل لـیصبحن نادمین* فأخذتهم الصیحه بالحق فجعلناهم غثاء فبعدا للقوم الظالمین؛ اشراف قوم او (هود) که کافر شده عالم آخرت را تکذیب کرده بودند و در دنیا زندگانی فراخ به آنها داده بودیم گفتند: این (هود) هم فقط بشری است مانند شما، می خورد از آنچه شما می خورید، و می آشامد از آنچه شما می آشامید* و اگر از بشری چون خودتان فرمان برید، در آن صورت شما از زیانکاران خواهید بود* آیا او به شما وعده می دهد که چون مردید و پوسیده گشتید و خاک شدید، از گور بیرون خواهید آمد؟! چقدر بعید است وعده ای که به شما داده شده است* زندگی، همین دنیاست، که می میریم و زنده می شویم و دیگر برانگیخته نمی شویم* این مرد به خدا دروغ بسته و ما به او ایمان نمی آوریم* (هود) گفت: پروردگارا! یاریم کن که مرا تکذیب کردند* خدا فرمود: بعد از اندک زمانی پشیمان خواهند شد* صیحه آسمانی آنها را به حق فرو گرفت و ما آنان را (خاک) و خاشاک بیابان مرگ ساختیم. که نفرین خدا بر این قوم ستمگر باد.»
4- و در سوره اعراف آیات 65- 72:
«و إلی أخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیــره افلا تـــتــقون* قال الملأ الذین کفروا من قومه إنا لنریک فی سفاهه و إنا لنظنک من الکاذبین* قال یا قوم لیس بی سفاهه و لکنی رسول من رب العالمین* أبلغکم رسالات ربی و أنا لکم ناصح أمین* أو عجبتم أن جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد قوم نوح و زادکم فی الخلق بصطه فاذکر الاء الله لعلکم تفلحون* قالوا أجئتنا لنعبد الله وحده و نذر ما کان یعبد اباونا فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصادقین* قال قد وقع علیکم من ربکم رجس و غضب أتجادلوننی فی أسماء سمیتموها أنتم و اباوکم ما نزل الله بها من سلطان فانتظروا إنی معکم من المنتظرین* فأنجیناه و الذین برحمه منا و قطعنا دابر الذین کذبوا بآیاتنا و ما کانوا مومنین؛ و به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدای یکتا را بپرستید که جز او خدایی ندارید آیا (از عذاب او) نمی هراسید؟!* بزرگان کافر قوم گفتند: ما تو را در نادانی و سفاهت می بینیم، و گمان می بریم که از دروغگویانی* هود گفت: ای قوم من! در من سفاهتی نیست بلکه پیامبری از جانب پروردگار جهانیان هستم* پیام های پروردگارم را به شما می رسانم و خیرخواه امینی برای شما هستم* آیا تعجب کردید که شما را از جانب پروردگارتان به وسیله مردی از شما پندی آمده تا شما را بیم دهد؟! به یاد آورید آنگاه که خداوند شما را از پس قوم نوح جانشین آنها کرد و به نیرویتان افزود، انواع نعمتهای خدای را به خاطر آورید باشد که رستگار شوید* قوم هود گفتند: آمده ای که ما تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان می پرستیده اند رها کنیم؟ عذابی را که به ما وعده دادی بیاور اگر راست می گویی* هود گفت: حتما عذاب و غضب خداوند بر شما نازل خواهد شد، آیا با من درباره نام هایی که خود و پدرانتان به آن بتها داده اید و خدا دلیلی در مورد آنها نازل نکرده است مجادله می کنید؟ پس منتظر باشید که من هم با شما منتظرم* ما هود و کسانی را که با او بودند به رحمت خود نجات دادیم و ریشه کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاورده بودند بریدیم.»
5- سوره قمر آیات 18-20:
«کذبت عاد فکیف کان عذابی و نذر* إنا أرسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نجس مستمر* تنزع الناس کـأنهم أعجاز نخل منقعر؛ قوم عاد (پیامبر خود را) تکذیب کردند پس (ببینید) عذاب و انذارهای من چگونه بود* ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم پیاپی بر آنان فرستادیم* که آن باد مردم را همچون تنه نخلهای ریشه کن شده از جا برمی کند.»
شرح کلمات
1- أحقاف:
حقف: توده های رمل طولانی و پر پیچ و خم را گویند، و جمع آن احقاف است. مقصود از احقاف در اینجا منطقه ای است رملی از عمان تا حضرموت. تفصیل خبر را در معجم البلدان حموی لغت احقاف مطالعه کنید.
2- لتأفکنا:
إفک: دروغ و افترای بزرگ است و مقصود مشرکان این بود که: تو آمده ای تا با دروغ و افترای بزرگت ما را از خدایانمان روی گردان کنی؟!
3- عارض:
عارض: آنچه در افق، از توده ابر یا ملخ یا زنبور پدیدار می شود.
4- اترفناهم:
ترف: در لغت به معنای تنعم است. اترفناهم یعنی آنها را به انواع نعمت ها از مال و فرزند و خانه های عالی برخوردار کردیم.
5- هیهات:
هیهات: هذا الأمر، منظور بعید بودن انجام آن است، ناشدنی است.
6- بــصطه:
بصطه در لغت به همان معنای بسط و گستردگی است. بصطه فی العلم به معنای وسعت و فضیلت و زیادتی در علم است. بصطه فی الجسم به معنای زیادتی نیرو و توانمندی که در اینجا قسمت اخیر منظور است.
7- رجس:
رجس در اینجا به معنای عذابی است که بر اثر کارهای زشت و ناپسند نازل می شود.
8- قطعنا دابرهم:
قطع الدبر از درماندگی است، و قطع الله دابرهم یعنی خداوند ریشه آنها را برکند و از میانشان برداشت.
فشرده ای از تفسیر آیاتی که گذشت
قبیله عاد از اعقاب نوح (ع) بودند. آنان در تمدن به حدی پیشرفت کرده بودند که متناسب با شریعت گسترده نوح شدند، اما شیطان توانست آنها را آرام آرام به عبادت بت ها بکشاند. این بود که خداوند برای هدایت ایشان هود (ع) را که از همان قبیله عاد بود به پیامبری فرستاد. هود ایشان را به عبادت و بندگی خدای یکتا، و عمل به دین اسلام که از شریعت خداوند بود و نوح (ع) آن را آورده بود فرا خواند. او پند و اندرزشان داد، اما قوم عاد راه عناد و گمراهی در پیش گرفتند. خداوند هم بر آنان سخت گرفت و باران را از ایشان حبس کرد، باشد که به خود آیند و راه طاعت و عبادت خدا را در پیش گیرند. باز هود (ع) آنان را مژده داد که اگر ایمان آورده از کارهای زشت و ناروای خود توبه کنند، خداوند باران فراوان بر آنها خواهد بارید. و از عذاب خداوند بیمشان داد. اما آنان برعکس بر سرکشی و عناد خود افزودند، این بود که خداوند بادی سپاه و تیره به سوی شان فرستاد. قوم عاد چون آن را از دوردست و در کناره افق مشاهده کردند گمان بردند که آن ابر باران زاست، غافل از اینکه آن بادی است سخت که آنها را از پای در می آورد و خانه هاشان را برجای می گذارد.
بت پرستی ویژگی های پیامبران حضرت هود (ع) قرآن تفسیر داستان قرآنی عذاب الهی قوم عاد