خواه بر اثر فرو ریختن سد مأرب، و خواه بخاطر درگیری داخلی، آرامش جنوب به هم خورد. کشاورزی از رونق افتاد، و تجارت نیز مورد تهدید قرار گرفت. همسایگان دولت جنوبی در پی دست یافتن به منبع در آمد آن منطقه بخور برخاستند. این نابسامانی ها موجب شد که مردم از این سرزمین بیرون روند و در جاهای دیگر ساکن شوند. دسته ای از جنوبیان بسوی شمال رفتند و جایی را که برای زندگی مناسب می نمود (مرزهای امپراتوری روم) پذیرفتند. گروهی نیز در مرزهای شرقی و متصرفات امپراتوری ساسانی مستقر گشتند. از یک سو، چون حمل بار از راه دریا با خطر رو به رو می شد راه های کاروان رو پدید آمد و شتر و اسب جای کشتی را گرفت. نتیجه آن که به ضرورت در مسیر این راه طولانی (جنوب به شمال) شهرک ها پدید گردید و اندک اندک چادرنشین ها و دامداران بدین نقطه ها جذب شدند، و به جای پرورش دام وظیفه حمل بار و یا بدرقه کاروان را به عهده گرفتند. بدنبال این دگرگونی، و سقوط دولت های بزرگ در جنوب، بعضی قدرتمندان این منطقه و همچنین مهاجران شرق و شمال چندان نیرومند شدند که توانستند حکومت هایی تأسیس کنند. چون در آن روزگار جنگ میان دو نیروی قوی (ایران و روم) برقرار بود، هریک از دولت های بزرگ، دولت های کوچک را در حمایت خود داشت. دولت هایی که این مهاجران تشکیل دادند، غسانیان، لخمیان و آل کنده می باشند. غسانیان در حمایت امپراتوری روم، لخمیان در حمایت امپراتوری ایران بودند، و آل کنده را حمیرایان حمایت می کردند. ترقی و تنزل این دولت ها بستگی به قدرت هایی داشت که از آنان حمایت می کرد.
غسانیان
این تیره که گاهی آن را آل جفنه (نام نیای آنان) و یا غساسنه می گویند، مهاجرانی هستند که از یمن بسوی شمال رفتند و در مرزهای امپراتوری روم سکونت کردند. می گویند این مردم نخست روانه مکه شدند، سپس شاخه ای از ایشان به بادیة الشام رفت و چون در کنار آبی بنام غسان فرود آمده بودند غسانی خوانده شدند. غسانیان در آغاز سکونت در شمال عربستان، تابع قبیله ای بنام سلیح بودند. سپس خود بر آنان غالب شدند و امپراتوری روم نیز آنان را به رسمیت شناخت. غسانیان در جنگ هایی که بین روم و ایران در گرفت از رومیان حمایت می کردند و با لخمیان که طرفدار پادشاهان ساسانی بودند به پیکار برمی ساختند. دولت غسانی در دوره امپراتوری ژوستینین رونق بسیاری یافت. وی حارث بن جبله، از امیران این خاندان، را تا رتبه پادشاهی بالا برد. غرض او از این کار این بود که غسانیان برابر لخمیان نیرو گیرند. دولت غسانی تا آغاز فتوحات اسلام در شمال و تسخیر سوریه بوسیله مسلمانان برپا شد. پس از جنگ یرموک و شکست سپاهیان امپراتوری روم گروهی از این مردم برجای ماندند و با مسلمانان همکاری کردند و گروهی دیگر به روم و یا آسیای صغیر رفتند.
لخمیان
لخمیان یا آل لخم که گاهی به سبب آخرین پادشاهان آنان، ایشان را آل منذر هم می گویند، از اواخر قرن سوم پس از میلاد بر حیره و سرزمین های مجاور آن حکومت می کردند. پادشاهان حیره تابع دولت ساسانی و متحدین این دولت در جنگ آنان با رومیان بودند. مردم حیره ظاهرا از مهاجران جنوب (قحطانیان) اند، ولی اقوام عدنانی نیز در آن جا ساکن شده اند. تسلط پادشاهان آل لخم از حیره و اطراف آن به نقاط مجاور گسترش یافت و علاوه بر دره فرات به داخل عربستان نیز نفوذ کردند. دولت حیره همچون سدی بین صحرا و متصرفات ایران قرار گرفته بود، و پادشاهان آن از یک سو مانع نفوذ بیابانی ها به سرزمین ساسانی بودند و از طرفی به یاری ایرانیان، با غسانیان، متحد امپراتوری روم، می جنگیدند. دولت لخمیان تا آغاز سده هفتم میلادی پایدار بود.
از پادشاهان معروف این خاندان نعمان بن امرء القیس است که در آغاز سده پنجم میلادی حکومت یافت. او کسی است که کاخ های سدیر و خورنق را ساخت. نعمان با یزدگرد پادشاه ساسانی، پدر بهرام، دوستی داشت و گویند این کاخ ها را برای آسایش بهرام بنا کرد. معروف است که در پایان کار ساختمان، معمار آن را که سنـمار نام داشت، کشت تا کسی بر رمز معماری این کاخ آگاه نشود. نعمان بن منذر آخرین پادشاه نامبردار این خاندان است که گفته اند خسرو پرویز او را خواست و بر وی خشم گرفت و سپس وی را کشت، و گفته اند در بحرین کشته شد. به هرحال در آغاز ظهور اسلام قدرتی نیرومند در این خاندان نماند. آخرین بزرگ این خاندان منذربن نعمان است که حکومت او مصادف با آمدن خالدبن ولید به حیره بود.