این حرف درست نیست که اجتماع فقط مجموع از افراد است، اجتماع بیش از مجموع افراد است. توضیح بیشتر اینکه فرق است میان مخلوط و مرکب. مخلوط مجموعه اموری است که فقط کنار یکدیگر قرار می گیرند، مثل هوا که مخلوط گازهای مختلف است ولی مرکب چند عنصر که کنار هم قرار می گیرند یک شئ جدیدی را پدید می آورند، مثل آب که از ترکیب اکسیژن و هیدروژن پدید می آید. حالا در اجتماع که افراد انسان که با یکدیگر زندگی می کنند. آیا این ها نظیر مخلوط ها هستند یا نظیر مرکب ها؟
افراد انسان شخصیت های خودشان را از یکدیگر، کسب می کند یعنی هر یک از ما و شما تمام شخصیتمان را از اجتماع داریم هر کدام ما برای خودمان یک اخلاق خاص داریم مثلا مسلمانیم آیا این اسلام را هوا و یا آب به ما داده؟ خیر، این از اجتماع بر خواسته است. اجتماع یک مخلوط نیست البته آن شدت ترکیبی که در آب مثال زدیم را هم ندارد ولی شبیه مرکب هاست. اجتماع روی فرد اثر می گذارد و فرد روی اجتماع، اجتماع واقعا مجموعش یک واحد است. خودش روح دارد، عمر دارد. این یک مطلب عجیبی است که البته کسی که این را خوب استنباط کرده و پرورانده است علامه طباطبایی است، ایشان در کمال وضوح از قرآن کریم استنباط می کند که قرآن برای اجتماع، شخصیت قائل است. برای اجتماع عمر قائل است:
«لکل امة اجل فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون»؛ «برای هر امتی یک اجلی است که وقتی، وقت آن برسد نه یک لحظه تأخیر می افتد و نه یک لحظه مقدم می شود.» (اعراف/34)
برای اجتماع بیماری و سلامت قائل است، برای اجتماع سعادت و شقاوت قائل است. برای اجتماع شرکت در مسئولیت قائل است. گاهی افرادی می پرسند چرا اگر (اکثریت) یک قومی گناه کرده، اقلیت صالحی که در میان آن قوم است هم به عذاب آن قوم معذب می شود. نمی دانند که افراد یک اجتماع حکم اعضای یک پیکر را دارند. به همان دلیل که از سعادت یکدیگر بهره مندند، از همان دلیل نیز از بدبختی یکدیگر هم متضررند.