قرآن کریم می گوید: نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه. فلاسفه، این مورد را می گویند "وحدت در کثرت، کثرت در وحدت". اینجور نیست که انسان چند "خود" جدا داشته باشد، یک کار را نفس اماره می کند، یک کار دیگر را نفس لوامه و یک کار دیگر را نفس مطمئنه. نه، نفس انسان گاهی در یک حد پایین است، در آن حد پایین که کار می کند، آنجا که تحت فرمان عقل نیست، اسمش می شود "نفس اماره". همین نفس در یک درجه بالاتر چشم هایش را باز می کند و هشیارتر می گردد، می شود "نفس لوامه" که خودش خودش را ملامت می کند. اگر دو تا بود که دیگر ملامت معنی نداشت. خودش کار بدی کرده، بعد خودش خودش را محاکمه می کند، در آن واحد خودش می شود قاضی، خودش می شود مدعی، خودش می شود مدعا علیه و علیه خودش حکم صادر می کند. محاسبه النفس معنایش همین است. «لا اقسم بیوم القیامه* و لااقسم بالنفس اللوامه»؛ «قسم به روز قیامت و قسم به نفس پر حسرت و ملامت» (قیامت/1-2)
این را در ردیف قیامت هم ذکر کرده که همان طور که در قیامت خداست که به حساب ها رسیدگی می کند، خداوند به انسان یک درجه ای از روح و روان داده که از خود انسان در دنیا حساب می کشد. «یا ایتها النفس المطمئنه* ارجعی الی ربک»؛ «ای نفس مطمئن به سوی پروردگارت برگرد» (فجر/27-28). این است که انسان یک شخص واحد و یک شیء واحد است که این پله ها را طی می کند. نفس اماره همان نفس لوامه است و نفس لوامه همان نفس مطمئنه است اما اینها در درجات مختلف هستند، درجاتش هم مربوط به این است که در چه درجه ای از توجه و آگاهی و تذکر و صفا و نبودن حجاب ها و داشتن ایمان و یقین بیشتر و امثال اینها باشند و الا همان یکی است.