مجموعه مباحث دینی را مباحث متنوعی تشکیل می دهد. مباحث توحیدی و محورهای مربوط به خدا از مباحث بسیار مهم و مبنائی و کلیدی در حوزه معارف دینی است. در این زمینه دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقد به آسمانی بودن مباحث خداشناسی هستند و عقل بشر را برای فهم آنها ناقص می دانند و به اصل آسمانی بودن نیروی عقل گرایش دارند. ولی آنچه به واقعیت نزدیک تر است این است که با پذیرش ناتوانی عقل در فهم تمام مباحث آسمانی می توان به توانایی عقل برای فهم پاره ای از مباحث آسمانی نیز ایمان داشت. در این دیدگاه می توان موضوع هدف از وجود خبرهای آسمانی در قرآن و سنت را دقیقا مورد مطالعه قرار داد تا به فلسفه اقسام مطالب القاء شده از منبع وحی آشنا شد. این کار ضرورت اندیشه در مسائل نظری و اعتقادی را آشکار می سازد. گفتن این نکته نیز ضروری است که تا جایگاه عقل و اندیشه در فهمیدن و قلمرو آن روشن نشود معنای استقلال اندیشه و عقل در فهم معارف اعتقادی نیز روشن نخواهد شد.
معارف دینی هر چند راه را برای فهم عقل نسبت به معارف دینی باز می داند اما محدود بودن امکانات عقلی بشر برای معرفت خدا را نیز یاد آور می شود. خلاصه دیدگاه دین در این زمینه محدودیت سیر عقلانی بشر برای معرفت خداست نه ممنوعیت کامل عقل بشر. پیشوایان معصوم دین، خود بنیانگذار شیوه فهم عقلانی معارف دینی هستند که پیشرفت الهیات عقلی در پرتو تعالیم امیرالمؤمنین (ع) گواه روشنی بر این ادعاست.
در راه دل یا راه فطرت معنای اینکه خداشناسی فطری آدمی است فهمیده می شود و می توان فهمید که منظور از فطری بودن خداشناسی فطرت دل است. برای فهمیدن این موضوع باید با تعریف فطرت آشنا شد و موضوع تفاوت غریزه و فطرت را دقیق مورد بررسی قرار داد. با آشنایی با اقسام سه گانه امور فطری در انسان می توان اقسام امور فطری در انسان را بهتر شناخت و معنای فطری بودن خداشناسی و خداجویی در انسان را فهمید. نباید فراموش کرد که برای چنین آشنایی باید به جایگاه علم حضوری و حصولی در شناخت فطری خدا پی برد و به نقش عقل و ایمان در دستیابی به این دو علم بیشتر آشنا شد. برای یافتن پاسخ به پرسشهای گوناگون در زمینه امور فطری و نیز این پرسش که رمز بی علاقه بودن انسان ها به مباحث خداشناسی چیست؟ باید معنای فطری بودن یک موضوع درست فهمید و توجه داشت که تنوع و تعدد امور فطری مورد علاقه انسان عاملی است برای بی علاقه بودن انسان ها به برخی از مباحث و امور فطری و علاوه بر این که اصل نیازمندی امور فطری مورد علاقه انسان به تذکر و تنبیه اصلی است مهم در تنظیم دید و نگاه انسان نسبت به امور فطری و جایگاه آنها در زندگی او.
نکته مهم دیگر در مباحث خداشناسی توجه به تفاوت راه عرفان با فلسفه در خداشناسی است و اینکه خواسته های عارف و فیلسوف در مسیر خداشناسی دو گونه است: عارف بر محور احساس و شور و عشق معنوی حرکت می کند و راه پی بردن به وجود احساس و شور و عشق معنوی در روح انسان می تواند از طریق آشنایی با نظریات دانشمندان روان شناس و روان کاو در زمینه نیروی عشق معنوی در انسان تنظیم شود. در این زمینه آشنایی با سخنانی از دانشمندان از جمله الکیس کارل و سخنانی از ویلیام جیمز و سخنانی از پاسکال و برگسون راهگشای فهم موضوع و زمینه ای است برای پی بردن به دیدگاههای گوناگون.
محور دیگر بحث در این زمینه آشنایی با ویژگی های راه دل -امتیازات و کاستی ها- است. نکته اساسی در این راه این است که دل چشیدنی است نه شنیدنی و یافتنی است نه فراگرفتنی. دیدگاه قرآن در ارتباط با نظام هستی این است که همه پدیده ها را مخلوقات یا آیات الهی معرفی می کند. برای پی بردن به این دیدگاه باید با معنای آیه در لغت آشنا شد تا به چگونگی خدانما بودن آیات پی برد. به عنوان تشبیه رابطه موجودات را با خالق هستی بخش می توان همچون رابطه کلام با گوینده دانست و نیز می توان دلالت مخلوقات بر آفریدگار را چون دلالت الفاظ بر معانی دانست که هیچ گونه واسطه ای در کار نیست. در دیدگاه عرفان و فیلسوفان پیرو حکمت متعالیه که جهان آینه ذات حق است این واقعیت بهتر مشاهده می شود. بر اساس دیدگاه آیه بودن تمام نظام هستی موضوع دیدن خدا در آیات امری تردید ناپذیر است زیرا آیه چیزی است که جز خدانمایی شأنی ندارد و به هیچ وجه خودنمائی در آن راه ندارد. موضوع طرح ارتباط دین و فطرت از سوی قرآن کریم از افتخارات این کتاب آسمانی است. در این کتاب رابطه چراغ هدایت فطری یا هدایت اکتسابی تبیین شده است و می توان با برسی آیات آن به این رابطه پی برد.
قرآن کریم در سوره ماعون نمونه ای از انسان محروم از چراغ هدایت فطری را مطرح می کند تا این رابطه بهتر تبیین شود. محور دیگر در مباحث خداشناسی آشنایی به دیدگاههای گوناگون در ارتباط با وضعیت و حالت انسان در برابر تعالیم دین است. در این زمینه دو دیدگاه کلی وجود دارد که در دیدگاه اول انسان موضوع بی تفاوتی و صرفا یک حالت پذیرش دارد ولی در دیدگاه دوم انسان در سرنوشت خویش همان را داراست و میطلبد که انبیاء ارائه می کنند. برای روشن شدن این دو دیدگاه و این که کدام صحیح است باید آیه فطرت مورد بررسی قرار گیرد و نیز فطرت در آیات قرآن بررسی شود تا معنای فطری بودن دین روشن شود.