دلیل مبتنی بر جواز نگاه کردن به زن برای ازدواج
یکی از ادله کسانی که پوشش چهره را لازم دانسته اند، این است که در مورد کسی که قصد ازدواج دارد، اجازه داده شده است که به چهره زنی که مورد نظر اوست نگاه کند. مفهوم این حکم اینست که برای کسی که قصد ازدواج ندارد، نظر کردن جایز نیست. اکنون ما بعضی از روایات این باب را ذکر می کنیم:
الف - «عن ابی هریره: کنت عند النبی، فأتاه رجل فاخبره انه تزوج امرأه من الانصار. فقال له رسول الله (ص): أنظرت الیها؟ قال: لا. قال: فاذهب فانظر الیها فان فی اعین الانصار شیئا؛ ابوهریره می گوید: نزد پیامبر اکرم (ص) بودم که مردی آمد و گفت با زنی از انصار ازدواج کرده ام. پیغمبر به وی فرمود: آیا آن زن را دیده ای؟ گفت نه. فرمود برو او را ببین، زیرا چشم انصار معمولا عیبی دارد.» (صحیح مسلم جلد 4 صفحه 142).
ب - «عن المغیره بن شعبة انه خطب امرأه فقال (ص): انظر الیها فانه احری ان یدوم بینکما؛ مغیره بن شعبه از زنی خواستگاری کرد. پیغمبر اکرم مطلع شد و به او فرمود: برو ببین، زیرا اگر ببینی و بعد ازدواج کنی این کار برای دوام ازدواج شما بهتر است». (جامع ترمذی صفحه 175).
ج - از امام صادق (ع) روایت شده است: «لا باس ان ینظر الی وجهها و معاصمها اذا اراد ان یتزوجها؛ یعنی وقتی شخص بخواهد با زنی ازدواج کند، باکی نیست که به چهره و محل دستبندها نگاه کند». (وافی مجلد 12 ص 58 و وسائل جلد 3 صفحه 11 و کافی جلد 5 صفحه 365) مفهوم مخالف این حدیث اینست که اگر قصد ازدواج در کار نباشد نگاه کردن جایز نیست.
پاسخ
جواب این استدلال همانطور که فقها گفته اند اینست که اولا نگاه خواستگار با نگاه غیر خواستگار فرق می کند. خواستگار به دیده خریداری و برای خریداری نگاه می کند و به اصطلاح نظر استقلالی دارد و معمولا خالی از تلذذ نیست. به همین دلیل فقهاء می گویند نگاه خواستگار با علم به این که تلذذ حاصل می شود، مانعی ندارد. البته هدف او باید تحقیق باشد نه تلذذ. ولی غیر خواستگار اگر به منظور تلذذ نخواهد نگاه کند، نظرش آلی خواهد بود نه استقلالی. کسی که قصد خواستگاری ندارد، نباید با چشمان خیره و نگاههای خریداری، زن را ورانداز کند و این منافات ندارد که نظر به چهره زن به طور آلی یعنی به اندازه ای که لازمه مخاطبه است، جایز باشد. ثانیا در مورد نگاهی که مقدمه خواستگاری است، چنانکه روایات دیگر دلالت دارد و فقهاء هم فتوا می دهند، جواز نظر اختصاص به چهره و دو دست ندارد بلکه نسبت به مطلق زیبائیهای زن نیز جایز است. از باب نمونه دو روایت را ذکر می کنیم:
1- «عبدالله بن سنان: قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام: الرجل یرید ان یتزوج المرأه / فینظر الی شعرها؟ فقال: نعم، انما یرید ان یشتریها باغلی الثمن؛ عبدالله بن سنان می گوید: از حضرت صادق (ع) پرسیدم وقتی شخص اراده دارد با زنی ازدواج کند آیا جایز است به موی او نگاه کند؟ فرمود: آری زیرا به گرانبهاترین قیمت، خریدار اوست. یعنی آنچه انسان در زندگی زناشوئی مایه می گذارد از هر چیز گرانبهاتر است. واضح است که مراد مهریه نیست، زیرا ارزش پول مهریه، گرانبهاترین قیمت نیست، بلکه مقصود اینست که می خواهد با او زندگی کند و عمر خویش را با او بسر برد.» (وسائل جلد 3 صفحه 12 - تهذیب جلد 7 صفحه 435).
2- «عن رجل عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قلت له: ینظر الرجل الی المرأه یرید تزویجها فینظر الی شعرها و محاسنها؟ قال: لا بأس بذلک اذا لم یکن متلذذا؛ مردی از حضرت صادق (ع) می پرسد آیا مردی که قصد ازدواج دارد، حق دارد به مو و زیبائیهای زن مورد نظرش نگاه کند؟ فرمود: اشکالی ندارد؛ مشروط بر اینکه مقصودش التذاذ نباشد. پس معلوم شد جواز نظر برای خواستگار، اختصاص به چهره و دو دست ندارد.» (کافی جلد 5 صفحه 365 - وسائل جلد 3 صفحه 11).
ثالثا بحث در لزوم پوشیدن وجه و کفین است، نه در جواز نظر برای مرد. فرضا روایاتی که دلالت می کند که برای خواستگار، نظر به چهره زن مورد نظرش جایز است، مفهوم مخالفی داشته باشد که نظر غیر خواستگار بر چهره زن جایز نیست، دلیل بر عدم جواز نظر مرد بر چهره زن بیگانه است نه بر وجوب پوشیدن زن وجه و کفین را.