پیامبران با همه جنبه های خارق العاده ای که دارند از قبیل معجزه، عصمت از گناه، عصمت از اشتباه، رهبری بی نظیر، سازندگی بی نظیر، درگیری بی نظیر با شرک ها، خرافه ها و ستمگری ها، از جنس بشرند، یعنی همه لوازم بشریت را دارند: مانند دیگران می خورند، می خوابند، راه می روند، تولید مثل می کنند و بالاخره می میرند، همه نیازهایی که لازمه بشریت است در آنها هست پیامبران مانند دیگران مکلف و موظف اند و تکالیفی که به وسیله آنها به مردم دیگر ابلاغ می شود، شامل خود آنها هم هست، حرام و حلال ها درباره آنها هم هست و احیانا برخی تکالیف شدیدتر متوجه آنها می شود، آنچنان که بر رسول اکرم (ص) تهجد یعنی بیداری آخر شب و نافله شب واجب بود. پیامبران هرگز خود را از تکالیف استثناء نمی کنند آنها مانند دیگران و بیش از دیگران از خدا می ترسند، بیش از دیگران خدا را عبادت می کنند، نماز می خوانند، روزه می گیرند، جهاد می کنند، زکات می دهند، به خلق خدا احسان می کنند، برای زندگی خود و دیگران تلاش می کنند. و بار زندگی خود بر دوش دیگران نمی گذارند. تفاوت پیامبران با دیگر مردمان صرفا در مسئله وحی و مقدمات و لوازم وحی است. وحی، پیامبران را از بشریت خارج نمی سازد، بلکه آنها را نمونه انسان کامل و الگوی دیگران می سازد، به همین دلیل، پیشرو و راهبر دیگران می شوند.
نوابغ افرادی هستند که نیروی فکر و تعقل و حسابگری قوی دارند، یعنی از راه حواس خود با اشیاء تماس می گیرند و با نیروی حسابگر عقل خود بر روی فرآورده های ذهنی خود کار می کنند و به نتیجه می رسند و احیانا خطا می کنند. پیامبران الهی علاوه بر برخورداری از نیروی خرد و اندیشه و حسابگری های ذهنی، به نیروی دیگری به نام وحی مجهزند و نوابغ از این نیرو بی بهره اند و به همین جهت به هیچ وجه نتوان پیامبران را با نوابغ مقایسه کرد، زیرا مقایسه هنگامی صحیح است که کار هر دو گروه از یک نوع و از یک سنخ باشد، اما از آنجا که از دو نوع و دو سنخ است مقایسه غلط است. مثلا صحیح است که قوه بینایی و یا قوه شنوایی و یا قوه فکر دو نفر را با هم مقایسه کنیم، اما صحیح نیست که قوه بینایی یک نفر را با قوه شنوایی یک نفر دیگر مقایسه کنیم و بگوییم کدامیک قوی تر است. نبوغ نوابغ مربوط است به نیروی تفکر و اندیشه بشری و فوق العادگی پیامبران، مربوط است به نیروی دیگری به نام وحی و اتصال به مبدأ هستی و به همین جهت قیاس گرفتن آنها با یکدیگر غلط است.
یک تفاوت پیامبران با نوابغ و فلاسفه بزرگ این است که فلاسفه هر کدام مکتب مخصوص به خود داشته اند، از این رو همیشه در جهان فلسفه ها وجود داشته اند نه فلسفه، ولی پیامبران الهی همیشه مؤید و مصدق یکدیگر بوده اند و یکدیگر را نفی نکرده اند. هر کدام از پیامبران اگر در محیط و زمان پیامبر دیگری بود مانند او قانون و دستورالعمل می آورد. قرآن کریم تصریح می کند که پیامبران یک رشته واحدی را تشکیل می دهند و پیامبران پیشین مبشر پیامبران پسین بوده اند و پسینیان مؤید و مصدق پیشینیان بوده اند و هم تصریح می کند که از همه پیامبران بر این مطلب که مبشر و مؤید یکدیگر باشند پیمان اکید و شدید گرفته شده است. نمونه آن در سوره آل عمران آیه 18 مطرح می باشد.