خداوند در آیه 19 سوره نوح می فرماید: «والله جعل لکم الارض بساطا؛ این زمین با تصادف پیدا نشده است، تدبیر الهی است». اگر زمینی پیدا شده تا رسیده به آنجا که انسان پیدا شده، خیال نکنید که تصادفی و اتفاقی و خود به خود شده و چنین چیزی بنا نبوده ایجاد شود ولی حالا شده و اتفاقا این زمین مناسب بوده با اینکه برای انسان حکم یک خوان و سفره گسترده ای را داشته باشد، پشت سر همه اینها یک اراده و تدبیر الهی بوده است.
اینکه زمین راهها داشته باشد و شما در زمین در یک جا ساکن نباشید از روی اراده و تدبیر بوده است. خدا شما را مانند گیاه رویانیده است. ولی گیاه با حیوان یک تفاوت دارد و آن این است که گیاه ساکن است و حیوان متحرک. گیاه ریشه ای در زمین دارد و زندگیش از همان نقطه ای که هست تامین می شود، از همان زمینی که هست تغذیه می کند، از همان آبی که در آنجا وجود دارد، از نوری که آنجا بتابد و از حرارتی که به آنجا برسد و از هوایی که در آنجا وجود دارد استفاده می کند.
اگر مثلا آب در بیست قدمی باشد و ریشه این گیاه به آب نرسد خشک می شود، او قدرت اینکه نقل مکان کند و از آنجا به جای دیگر برود ندارد. ولی خدا به حیوان قدرت نقل مکان داده، منتها قدرت حیوان محدود است. اکثر حیوانها منطقه ای هستند، یعنی از منطقه خودشان بیرون نمی روند. یک حیوان در جنگلی که هست نسلها و شاید میلیونها سال در همان جنگل است یا اگر در منطقه ای هست کمتر اتفاق می افتد مهاجرت کند. در پرندگان مهاجرت زیاد دیده می شود و در ماهیها که در دریاها هستند مهاجرت دیده می شود و الا در حیوانهای دیگر کم است.
انسان به حکم اینکه کاملترین موجودات است و به حکم این عقل و اراده و هوش و فطانتی که دارد، هیچ پایبند یک منطقه نیست، تمام منطقه ها را زیر پا می گذارد و خدا زمین را جوری خلق کرده است که با اینکه این همه کوهها به خاطر مصالحی در روی زمین قرار داده است ولی از همان قدیم الایام -نه حالا که هواپیما پیدا شده- رابطه نقاط زمین با یکدیگر محفوظ بوده، یعنی بشر می توانسته از راهها و گردنه ها عبور کند، از جایی به جایی و از منطقه ای به منطقه دیگر برود، که مراحل حساس تاریخ بشر را مهاجرتها تشکیل می دهد، چه مهاجرتهای دسته جمعی و چه مهاجرتهای فردی، و قرآن کریم برای مسئله مهاجرت فوق العاده اهمیت قائل می شود و به طور کلی مسئله سفر در اسلام خودش یک ارزش خاصی دارد.
اینجا اشاره به آن مطلب می کند: خدا زمین را برای شما گسترد، یک محل گسترده قرار داده است که قابل نقل و انتقال هستید. «لتسلکوا منها سبلا فجاجا؛ خدا این زمین را اینچنین گسترده قرار داد برای اینکه در یک نقطه ساکن و راکد نمانید» (نوح/ 20). سکون و رکود در یک نقطه مساوی است با پوسیدن و از بین رفتن و گندیدن. سفرها و حرکتها و مهاجرتهاست که حیات بخش است: «لتسلکوا منها سبلا فجاجا»، برای اینکه دره های خیلی عمیق و راههای خیلی گسترده و بزرگ و طولانی را بپیمایید.