در اسلام از نظر اخلاقی از یک طرف توصیه و تأکید می شود به مبارزه و مجاهده با نفس و هوای نفس و از طرف دیگر تمام تکیه ها روی بزرگواری نفس است. حال این سؤال مطرح است که آیا دو "خود" وجود دارد یا یکی است؟ از نظر اسلامی این مسئله طی شده است. از نظر اسلامی در عین اینکه انسان یک حیوان است مانند هر حیوان دیگر، در عین حال به تعبیر "قرآن" نفخه ای از روح الهی در او هست؛ لمعه ای از ملکوت الهی و نوری ملکوتی در وجود انسان هست. "من" واقعی یک انسان آن "من" است. انسان "من" حیوانی هم دارد، ولی من حیوانی در انسان، من طفیلی است، من اصیل نیست. من اصیل در انسان همان من ملکوتی انسان است. یعنی آنچه در یک حیوان، من واقعی و حقیقی آن حیوان را تشکیل می دهد، در انسان من طفیلی اوست. من می خورم، من می آشامم، من می خوابم، حتی من می روم، این ها همه به یک "من" وابسته است، اما این ها درجات پایین این من است. همین من که می گوییم: من می خورم، من می آشامم، من تشنه می شوم، من گرسنه می شوم و...، در عین حال، می گوییم: من فکر می کنم، من خدا را یاد می کنم، من دوست دارم که دیگران را بر خود مقدم بدارم.
همه این ها یک "من" است. اما این "من" درجاتی دارد؛ آن جا که "من" از آن حرف های خیلی عالی می گوید، آن درجه عالی "من" انسان است که دارد حرف می زند و آن جا که از این مسائل حیوانی صحبت می کند درجات پایین آن است. هر موجودی خودش، خودش است جز انسان که در قیامت به صورت های مختلف حشر می شود: «یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا»؛ «آن روزی که در صور بدمند و فوج فوج به محشر آیند» (نباء- 18). و فقط گروهی از مردم انسان محشور می شوند، گروه های دیگر از مردم به صورت های مختلف از حیوانات محشور می شوند. انسان مجبور نیست که انسان باشد، بلکه می تواند خودش را انسان بسازد و می تواند خودش را تبدیل به یک گرگ یا سگ یا خوک و یا خرس کند؛ تا چه ملکاتی را برای خودش کسب کرده باشد.