در قرآن مجید مصادیق گوناگونی برای شرک آمده است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم که ضمنا توحید عملی قرآن اجمالا روشن می گردد.
1) «افرأیت من اتخذ الهه هواه؛ آیا دیدی آن کس را که هوای نفس خودش را معبود خویش قرار داده است.» (فرقان/ 43)
در این آیه انسان شهوت پرست مشرک شمرده شده است.
مولوی می گوید:
مادر بتها بت نفس شماست *** چونکه آن بت ها رو این بت اژدهاست
آهن و سنگ است نفس و بت شرار *** آن شرار از آب می گیرد قرار
سنگ و آهن زاب کسی ساکن شود *** آدمی با این دو کمی ایمن شود
پس از آنجا که می گوییم ایاک نعبد و معبودیت غیر خدا را نفی می کنیم، مدعی این مطلب شده ایم که خدایا ما به فرمان تو هستیم نه به فرمان میل ها و هواها و هوس ها و شهوت های خودمان.
2) «اتخذو الاحبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله؛ (در حالی که یهودیان و مسیحیان را مذمت می فرماید می گوید) آنان بدون آنکه مستندی از امر خدا داشته باشند؛ حبرهای خودشان (حبر عالم یهود را گویند) و راهب های خودشان را، خدای خویش قرار داده اند و پرستش می کنند.» (توبه/ 31)
می دانیم یهودیان و مسیحیان علما و مقدسین خود را به آن شکل که بت پرست ها بت ها را عبادت می کردند عبادت نمی کردند. یعنی آنها را مثلا سجده نمی کردند بلکه همین قدر بود که در مقابل آنان متعبد بودند؛ یعنی بدون آن که از طرف خداوند اجازه داشته باشند مطیع و تسلیم آنها بودند.
در حقیقت مطیع میل ها و هواهای نفسانی آنها بودند؛ هرچه آنان به میل و هوا خود می گفتند؛ اینها می پذیرفتند. خداوند در آنجا می فرماید اطاعت از حقوق خاصه پروردگار است و هر کس که دستور دهد می شود اطاعت کرد. حبرها و راهب ها را که خدا دستور نداده چرا اطاعت می کنید؟
پس آنجا که می گوییم «ایاک نعبد» یعنی خدایا؛ هیچ گروهی را به نام روحانی و به نام قدسین و به نام دیگر عبادت نمی کنیم؛ کورکورانه اطاعت نمی کنیم؛ هر کس را تو فرمان داده ای اطاعت می کنیم از آن جهت است که تو صریحا فرمان او را واجب کرده ای.
اگر ائمه اطهار را به عنوان اولی الامر اطاعت می کنیم چون تو فرمان داده ای، اگر فرمان مجتهدان جامع الشرایط را یعنی علمای متقی عادل آگاه را اطاعت می کنیم به حکم این است که پیغمبر (ص) و ائمه اطهار که فرمانشان را تو واجب الاطاعه کرده ای به ما چنین دستور داده اند.