یقین نقطه مقابل شک است، همانگونه که علم نقطه مقابل جهل است و به معنى وضوح و ثبوت چیزى آمده است و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده مى شود به مرحله عالى ایمان یقین گفته مى شود. امام باقر (ع) فرمود: ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، و تقوى یک درجه از ایمان بالاتر، و یقین یک درجه برتر از تقوا است. سپس افزود: «و لم یقسم بین الناس شىء اقل من الیقین؛ در میان مردم چیزى کمتر از یقین تقسیم نشده است!». راوى سؤال مى کند یقین چیست؟ مى فرماید: «التوکل على الله، و التسلیم لله، و الرضا بقضاء الله، و التفویض الى الله!؛ حقیقت یقین توکل بر خدا، و تسلیم در برابر ذات پاک او، و رضا به قضاى الهى، و واگذارى تمام کارهاى خویش به خداوند است». برترى مقام یقین از مقام تقوى و ایمان و اسلام چیزى است که در روایات دیگر نیز روى آن تاکید شده است.
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «من صحة یقین المرأ المسلم ان لایرضى الناس بسخط الله، و لا یلومهم على ما لم یؤته الله... ان الله بعدله و قسطه جعل الروح و الراحة فى الیقین و الرضا و جعل الهم و الحزن فى الشک و السخط؛ از نشانه هاى صحت یقین مردم مسلمان این است که مردم را با خشم الهى از خود خشنود نکند، و آنها را بر چیزى که خداوند به او نداده است ملامت ننماید (آنها را مسئول محرومیت خود نشمارد)... خداوند به خاطر عدل و دادش آرامش و راحت را در یقین و رضا قرار داده، و اندوه و حزن را در شک و ناخشنودى!». از این تعبیرات و تعبیرات دیگر به خوبى استفاده مى شود که وقتى انسان به مقام یقین مى رسد آرامش خاصى سراسر قلب و جان او را فرا مى گیرد.
قرآن کریم در سوره و الذاریات میفرماید: «و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون؛ در زمین آیه هایی هست برای اهل یقین و در خود شما، نمیبینید؟» (ذاریات/ 20-21). انسان هم جزو موجوداتی است که در زمین هستند، ولی او را یک امر جداگانه ذکر میکند. این در خود شما حسابش جداگانه است، با کلمه «افلا تبصرون» هم ذکر شده: و در خود شما، آیا نمیبینید؟ بزرگترین آیتهای الهی در جان و روح آدمی است، یا بگوییم بزرگترین آئینه های الهی خود انسان است و به همین جهت در اینجا کلمه ایقان به کار رفته.
در آنجا می فرماید: «و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم»، در اینجا هم میفرماید: «و فی خلقکم و ما یبث من دابة آیات لقوم یوقنون؛ و در آفرينش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراكنده مى گرداند براى مردمى كه يقين دارند نشانه هايى است» (جاثیه/ 4). برای مردمی که به یقین میرسند، یعنی این یک چیزی است که انسان را به مرحله یقین میرساند. مقصود از مرحله یقین این است که ایمان مطلق مثل ایمان از پشت پرده هاست، ایمان داریم که در پشت پرده ها چیزی هست، ولی یقین آن مرحله ای است که یا شهود است یا مثل شهود، یعنی دیگر پرده ها برداشته شده است «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا؛ اگر پرده برداشته بشود علم و یقین من افزایش نمی یابد» (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 10 ص 142).