این نکته را باید توجه داشته باشید که قرآن هیچ وقت انسان را مادامی که زنده است و می تواند عملی انجام دهد و اراده و انتخاب و اختیار نماید، مأیوس نمی کند و لهذا می گوید در توبه همیشه به روی بنده باز است. اما توبه، گفتن لفظ نیست. «استغفرالله ربی و اتوب الیه» را به زبان آوردن توبه نیست. توبه یعنی بازگشت. قرآن اتمام حجت می کند: «قُل لِلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغَفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينِ؛ به كسانى كه كفر ورزيده اند بگو اگر بازايستند آنچه گذشته است برايشان آمرزيده میشود و اگر بازنگردند، به يقين سنت [خدا در مورد] پيشينيان گذشت» (انفال/ 38). «ان ینتهوا» (ینتهوا از ماده نهی است. نهی کردن منع کردن است. انتها یعنی نهی پذیری) یعنی اگر بازگردند از راهی که می روند خدا می پذیرد. خدا با بنده خودش هرگز لجبازی نمی کند: «یغفر لهم ما قد سلف؛ اگر بازگردند تمام گذشته ها به نفع آنها پوشانده می شوند». یغفر از ماده غفران است. غفران را معمولا به کلمه آمرزش ترجمه می کنیم و درست هم هست. در فارسی ما کلمه دیگری نداریم که ترجمه کلمه غفران باشد. ریشه کلمه غفران، مفهوم پوشش را می دهد. به مغفرت و آمرزش از آن جهت غفران می گویند که خداوند روی گناهان گذشته را می پوشاند و ستر می کند. «یغفر لهم ما قد سلف»؛ اگر توبه کنند، آنچه که قبلا گذشته است یعنی اعمال بدی که مرتکب شده اند آمرزیده می شود یعنی رویش پوشانده می شود، کالعدم می گردد، نادیده گرفته می شود. پس معنی کلمه غفران پوشیدن و پوشاندن است. حافظ شعری دارد که تقریبا در همین زمینه طلب مغفرت است و مناجاتی است در زبان غزل. می گوید:
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم *** از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
درگاه الهی را می گوید.
رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم *** تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
شاهد من این شعر است:
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار *** که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
در آخر آیه در مورد کافران آمده: «و ان یعودا» و اما اگر بازنگردند و همان خطاها و گناهان گذشته را تکرار کنند (اینجا قرآن به کنایه جواب می دهد) «فقد مضت سنة الاولین»؛ به آنها بگو سنت و روشی که ما درباره امم گذشته داشته ایم گذشته است، سنت ما درباره گذشتگان جاری شده است، یعنی شما هم همان سرنوشت را خواهید داشت. تعبیر قرآن عجیب است! نمی گوید اگر تکرار کنند چنین می کنیم، با اینکه مقصود همان است؛ ولی می خواهد بگوید ما هر کاری که بکنیم اراده ما جزئی نیست که روی یک شیء بالخصوص تصمیم بگیریم، اراده ما کلی است، قانون است. قانون الهی در گذشته چنین بوده است که متخلف، مجرم، گنهکار و منحرف مجازات خودش را دیده است، پس شما هم خواهید دید.
قرآن معتقد به جنگ دائم بین حق و باطل در جهان می باشد. قرآن صحنه مبارزه را مجسم می کند. می گوید کفار آرام نخواهند نشست، پولها خرج خواهند کرد. به مؤمنین و مسلمین هشدار می دهد که اگرچه عاقبت کار کفار شکست و حسرت و مغلوبیت است ولی اینها همه به شرط این است که اهل ایمان به آن وظیفه خودشان که مبارزه با باطل است قیام کنند. اینجاست که قرآن دستور مبارزه می دهد، نمی گوید شما مطمئن باشید اینها خود به خود شکست می خورند و از بین می روند، مثل حرفهایی که اغلب ما می گوییم: خود به خود خودشان از میان می روند، دیگر احتیاجی به مبارزه ما نیست.
قرآن نمی گوید: کفار خود به خود شکست می خورند، بلکه اشاره می کند به وظیفه مسلمین و مؤمنین و می گوید: «و قاتلوهم حتی لاتکون فتنة و یکون الدین کله لله؛ و با آنان بجنگيد تا فتنهاى بر جاى نماند و دين يكسره از آن خدا گردد» (انفال/ 39). با اینها بجنگید؛ یعنی آنها که باز نمی گردند و در راه باطل اصرار می ورزند، وقتی که شما می بینید سرسختی نشان می دهند و پولشان را در راه باطل خرج می کنند، شما هم مردانه با آنها بجنگید، چرا؟ «حتی لاتکون فتنة؛ تا ریشه فتنه را بکنید».