از علامه طباطبایی سؤال شد: آدم فقط یک انسان مانند من و شما نبود، بلکه موجودی کلی و شامل تمام افراد بشر بود؛ یعنی تمام افراد از نخستین تا آخرین فرد بشری، همراه آدم بودند؛ مانند یک خوشه انگور که شامل دانه های زیادی است ولی چون نافرمانی کردیم، همه ما را از بهشت بیرون کردند و اگر آدم فقط یک فرد بود، افراد دیگر چه گناهی دارند که باید روی زمین باشند؟ علاوه بر این، خداوند در قرآن می فرماید: «ما از همه افراد بشر و از همه پیامبران پیمان گرفتیم»، پس همه در موقع خلقت آدم، خلق شده اند.
پاسخ: این گفته که: «مراد قرآن از آدم (ع) آدم کلی است نه یک نفر و جزئی؛ زیرا اولا: خدا می فرماید به آدم، از بهشت پایین بروید در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگرند»، معلوم می شود همه بشر با خلقت آدم خلق شده، در بهشت بودند و همه معصیت کردند حتی پیغمبران و اگر آدم یک فرد بشری بود و گناه کرد، بیرون کردن دیگران از بهشت ظلم می بود و خدا از ظلم منزه است.
و ثانیا: خدا می فرماید: ما از همه بشر پیمان گرفتیم، پس همه با خلقت آدم خلق شده بودند و گناه کرده بودند که بعدا از همه شان پیمان گرفته شده.
و ثالثا: اگر پیغمبران همه با خلقت آدم خلق شده و گناه نکرده بودند، ایشان را به این دنیا فرستاده به این سختی و زحمت و رنج گرفتار کردن باز ظلم بود.
این گفتار، اشتباه دیگری است؛ زیرا اولا: ما قصه آدم را از تورات و انجیل یا از افسانه های باستانی نگرفته ایم، این امر از قرآن گرفته شده و قرآن با نهایت روشنی، آدم (ع) را یک فرد بشری (که پدر همه بشر بعدی باشد) معرفی می کند و می فرماید:
«یا ایها الذین اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء؛ اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است.»
قرآن کریم به زبان عربی مبین (آشکار) است و باید از عربی فهمها پرسید که معنای «نفس واحدة» در مقابل «رجالا کثیرا و نساء» یک فرد بشری است که پدر همه بشر و زوجش مادر همه است، یا یک معنای کلی است و کلماتی است که قرآن فرموده و آیات دیگری که مربوط به خلقت آدم است همین حال را دارند.
و ثانیا: اینک می گوید: «همه بشر با آدم بودند و همه گناه کردند.» شرکتشان با آدم در اصل قصه (خلیفه زمینی بودن) درست است، ولی نه به آن ترتیب که همه با آدم خلق جداگانه داشته باشند، بلکه آدم، نمونه و نماینده بشر بوده که سایر بشر نیز طبعا حکم آدم را داشتند.
اما گناه که دوستتان مکررا به آدم و سایر پیغمبران بلکه به همه بشر نسبت می دهد، اشتباه است؛ زیرا اولا به نص قرآن: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یأتینکم منی هدی؛ فرموديم جملگى از آن فرود آييد پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد.»
تشریع دین بعد از هبوط آدم است و قبل از دین، معصیت معنا ندارد، پس اصلا معصیت و گناهی نبوده تا آدم یا اولادش گناه کنند بلکه نهی از اکل شجره، یک خیرخواهی و راهنمایی بود که اگر گوش می داد نتیجه اش را می برد و هرگز نهی مولوی دینی که تخلف آن مستلزم عذاب باشد نبود.
و ثانیا: این که گفته: «از همه بشر پیمان گرفته شده، پس همه با آدم بوده و در گناه شریک بوده اند که بعد از ایشان پیمان گرفته شده» اشتباه دیگری است و هرگز در گرفتن پیمان مخالفت و گناه قبلی لزوم ندارد.
و ثالثا: این که گفته: «اگر پیغمبران گناه نکرده بودند فرستادنشان به این دنیا و گرفتار کردنشان به زحمت و رنجهای زندگی ظالم بود»، خطای دیگری است؛ زیرا طبق آیه:
«و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مى گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى كنيم و به تقديست مى پردازيم فرمود من چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد.» (بقره/ 30)
آدم برای زندگی در زمین و برای ادامه تناسل خلق شده بود و ملائکه این معنی را فهمیدند که عرض کردند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء» (بقره/ 30)
حتی شیطان نیز فهمید که وقت تمرد از سجده گفت: «ارایتک هذا الذی کرمت علی لئن اخرتن الی یوم القیامة لاحتنکن ذریته الا قلیلا؛ [سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه كن خواهم كرد.» (اسراء/ 62)
و حتی برای بیرون کردن آدم و زوجه اش راه تناسل را به ایشان نشان می داد چنان که می فرماید: «فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ماوری عنهما من سوءتهما؛ پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود براى آنان نمايان گرداند و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد جز [براى] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره] جاودانان شويد.» (اعراف/ 20)
پس دخول بهشت مقدمه هبوط به زمین و تشریع دین و نحوه تربیت دینی بوده و مقام قربی که انسان در زندگی دنیا در شعاع دین به دست می آورد و اوجی که در کمال می گیرد، وضع بهشتی که بدون تربیت دینی نصیبش می شود، ندارد. زندگی دنیا اگرچه پر از زحمت و رنج می باشد؛ چنان که خدا به آدم هم فرمود: «پفلایخرجنکما من الجنة فتشقی؛ پس گفتيم اى آدم در حقيقت اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره بخت گردى.»
و فرمود: «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ به راستى كه انسان را در رنج آفريده ايم.» (بلد/ 4)
ولی مقدمه حیات جاودانی آخرت و سرمایه انسان و بالاخره حیاتی است امتحانی؛ چنان که می فرماید: «کل نفس ذائقة الموت و نبلوکم بالشر والخیر فتنة؛ هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مى شويد.» (انبیاء/ 35) و انسان در این دوره زندگی امتحانی، در شعاع دین به مقاماتی از قرب و کمال می تواند برسد که هرگز بدون این وسیله دسترسی به آنها نیست.
پرسش: وسوسه شیطان به آدم (ع) در آیه 65 سوره اسراء، با 33 آل عمران سازش ندارد! در این باره پاسخ شما چیست؟
پاسخ: طبق آیه: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یأتینکم منی هدی» (بقره/ 38) تشریع دین بعد از خروج از جنت بوده و آیه «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان؛ در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند.» (حجر/ 42) اشاره به حال بندگانست در دنیا بعد از تشریع دین و همچنین اصطفای آدم (ع) به موجب آیه: «ثم اجتباه ربه فتاب علیه هدی؛ سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.»