"سعید بن جبیر" از شیعیان برجستهی حضرت سجاد (ع) بود که پایداریاش در مسیر صحیح، به شهادتش به دست پلید حجاج بن یوسف ثقفی منجر شد. او از تابعین بود. در مکه سکونت داشت و تمام قرآن را در دو رکعت نماز خود تلاوت میکرد. فضل بن شاذان گفته است او یکی از پنج نفری بود که در اعتقاد به ولایت حضرت سجاد (ع) پیشتاز و سرآمد بود. امام صادق (ع) فرمود: «سعید بن جبیر به امامت علی بن الحسین (ع) معتقد و در صراط مستقیم بود، و حجاج به همین دلیل او را کشت.»
وقتی او را نزد حجاج بردند، حجاج به او گفت: «نام تو شقی است؟» جواب داد: «مادرم که مرا سعید بن جبیر نامید، اسم مرا بهتر میداند.» حجاج گفت: «در مورد ابوبکر و عمر چه می گویی؟ آیا آنها در آتشاند یا در بهشت؟» گفت: «اگر به بهشت یا جهنم رفته بودم، حتما می دانستم چه کسانی در کجا هستند.» حجاج گفت: «نظرت دربارهی خلفا چیست؟» او گفت: «من وکیل آنها نیستم.» پرسید: «کدام یک را بیشتر دوست داری؟» جواب داد: «هر کدام که بیشتر مورد رضایت خالق شان بوده اند.» گفت: «خب، کدامشان بیشتر مورد رضایت خالق شان هستند.» جواب داد: «این را کسی میداند که از اسرار آنها آگاه هست.» حجاج گفت: «حاضر نیستی حرفهای من را تصدیق کنی؟» سعید بن جبیر فرمود: «دوست ندارم تو را تکذیب کنم.» حجاج گفت: «دوست داری تو را چگونه بکشم؟» او گفت: «هر طور می خواهی بکش، ولی من هم در قیامت، همان گونه از تو انتقام خواهم گرفت.» حجاج دستور داد او را بکشند. سعید خندید. حجاج پرسید: «چرا میخندی؟» گفت: «به جواب احمقانه تو و بردباری خدا می خندم.» جلادان حجاج او را به رو به زمین افکندند و خواستند سر از بدنش جدا کنند. او به وحدانیت خداوند و نبوت پیامبر و کفر حجاج اقرار کرد و به خدا عرضه داشت: «خدایا به حجاج فرصت نده پس از من کسی را بکشد!» دعای او به سرعت مستجاب شد. حجاج به بیماری خوره مبتلا شد و بیش از پانزده روز زنده نماند. دچار بیماری روانی سختی شده بود و مرتب می گفت: «سعید بن جبیر با من چکار دارد، هر وقت می خواهم بخوابم گلوی مرا فشار می دهد»، سپس مرد.
سعید ابن جبیر زندگینامه اصحاب چهارده معصوم (ع) تشیع شهادت حجاج ابن یوسف امامت