اسلام برنامه "آزادى تدریجى بردگان" را طرح کرده، و به همین دلیل از هر فرصتى براى آزاد ساختن آنان استفاده کرده است، مسئله آزادی بردگان یا اسباب رفع بردگی مورد بحث و عنایت قرآن کریم واقع شده و چهار محور زوال بردگی را به رسمیت شناخته شامل دو سبب اختیاری و دو سبب الزامی به شرح زیر:
الف: تشویق به عتق: «و ما ادریک ما العقبه* فک رقبه؛ و تو چه دانی عقبه چیست؟ آزادسازی برده.» (بلد/ 12 – 13) در این سوره بـلـد از افراد خواسته شده که برده را آزاد کنند و به یتیم و مسکین غذای کیفی و رسمی بدهند و به خداوند ایمان بیاورند. و بعد گفته که افرادی که این کارها را بکنند از فرزانگان خواهند بود.
ب: تشویق به مکاتبه: «والذین یبتغون الکتاب مماملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا و آتوهم من مال الله الذی آتیکم؛ و کسانی از ملک یمین هایتان که قصد بازخرید خویش را دارند، اگر در آنها خیری سراغ دارید، آنان را بازخرید کنید و به آنان (برای کمک به بازخریدشان) از مال الهی (سهمی از زکات) که به شما بخشیده است، ببخشید.» (نور/ 33) اسلام برنامه "آزادى تدریجى بردگان" را طرح کرده، و به همین دلیل از هر فرصتى براى آزاد ساختن آنان استفاده کرده است، یکى از مواد این برنامه مساله "مکاتبه" است که به عنوان یک دستور در آیات مورد بحث به آن اشاره شده است.
"مکاتبه" از ماده "کتابت" و "کتابت" در اصل از ماده "کتب" (بر وزن کسب) به معنى "جمع" است، و اینکه نوشتن را کتابت می گویند به خاطر آن است که حروف و کلمات را در یک عبارت جمع می کند، و چون در مکاتبه قراردادى میان "مولا" و "عبد" نوشته می شود آن را مکاتبه نامیده اند. عقد مکاتبه یک نوع قرارداد است که میان این دو نفر بسته می شود، و عبد موظف می گردد که از طریق کسب آزاد، مالى تهیه کرده و به اقساطى که براى او قابل تحمل باشد به "مولا" بپردازد و آزادى خود را باز یابد، و دستور داده شده است که مجموع این اقساط بیش از قیمت عبد نباشد. و نیز اگر به عللى عبد از پرداختن اقساط عاجز شد باید از بیت المال و سهم زکات اقساط او پرداخته و آزاد گردد، حتى بعضى از فقهاء تصریح کرده اند که اگر زکاتى به مولا تعلق گیرد خود او باید اقساط بدهى عبد را از باب زکات حساب کند.
این عقد یک عقد لازم است و هیچ یک از طرفین حق فسخ آن را ندارد. روشن است که با این طرح هم بسیارى از بردگان آزادى خود را باز می یابند و هم توانایى زندگى مستقل را در این مدت که ملزم به کار کردن و پرداخت اقساط هستند پیدا می کنند، و هم صاحبان آنها به ضرر و زیان نمی افتند و عکس العمل منفى به زیان بردگان نشان نخواهند داد. "مکاتبه" احکام و فروع فراوانى دارد که در کتب فقهى "کتاب المکاتبه" آمده است.
ج: آزادی بردگان از طریق زکات: «انما الصدقات للفقراء والمساکین و العاملین علیها و المؤلفة قلوبهم و فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السبیل فریضة من الله و الله علیم حکیم؛ زکات فقط برای تهیدستان و بینوایان و کارگزاران آن و دلجویی شدگان و بردگان و وامداران و هزینه در راه خدا و در راه ماندگان است و فرضیه ای الهی است و خداوند دانای فرزانه است.» (توبه/ 60) از منظر قرآنی یکی از ویژگی های ابرار هزینه کردن برای آزادی بردگان است. (بقره/ 177)
د: آزادی بردگان به عنوان خصال کفارات: قرآن کفاره سه گناه را آزادی برده قرار داده است:
اول: قتل خطایی: «وما کان لمؤمن أن یقتل مؤمنا إلا خطأ ومن قتل مؤمنا خطأ فتحریر رقبة مؤمنة ودیة مسلمة إلى أهله إلا أن یصدقوا. فإن کان من قوم عدو لکم وهو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة وإن کان من قوم بینکم وبینهم میثاق فدیة مسلمة إلى أهله وتحریر رقبة مؤمنة فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین توبة من الله وکان الله علیما حکیما؛ هیچ مؤمنی مؤمنی را نمی کشد مگر به اشتباه. و اگر کسی مؤمنی را اشتباها بکشد مؤمن برده ای را آزاد بکند و خون بهای درست و سالمی نیز به خانواده مقتول بدهد مگر اینکه خود آن خانواده از آن گذشت کنند. اگر فرد کشته شده از قومی باشد که دشمن شما است و مقتول ایماندار باشد (قاتل) یک برده مؤمن را آزاد کند. و اگر مقتول از قومی باشد که میان شما و آنها پیمانی باشد (قاتل) خون بهای درست و سالمی را به خانواده مقتول بدهد و برده مؤمنی را آزاد کند. اگر کسی (برده ای را برای آزاد کردن) پیدا نکرد دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد، این پذیرشی از جانب خداست و خدا داناست و با حکمت کار می کند.» (نساء/ 92) منظور از خون بهای "درست و سالم" در آیه این است که اگر خون بها حیوانات یا اشیاء قیمتی باشند درست و سالم باشد.
دوم: کفاره قسم «لا یؤاخذکم الله باللغو فی أیمانکم ولکن یؤاخذکم بما عقدتم الأیمان فکفارته إطعام عشرة مساکین من أوسط ما تطعمون أهلیکم أو کسوتهم أو تحریر رقبة فمن لم یجد فصیام ثلاثة أیام ذلک کفارة أیمانکم إذا حلفتم واحفظوا أیمانکم کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تشکرون؛ خداوند به خاطر سوگندهای سر زبانی شما از شما حسابرسی نخواهد کرد، ولی برای سوگندهائی که در قرار و مدارهای خود می خورید از شما حسابرسی می کند، که (در صورت عمل نکردن) جبران آن سوگند: غذای رسمی و کیفی دادن یا پوشاک دادن به 10 نفر بینوا از میانگین تغذیه یا پوشاکی است که به خانواده خود می دهید، و یا آزاد نمودن برده ای. اگر کسی هیچ یک از موارد مزبور را نتوانست (یعنی خود فقیر بود) 3 روز روزه بگیرد. این برای جبران سوگندتان وقتی که سوگند می خورید (ولی عمل نمی کنید) است. و مواظب سوگند خوردن خود باشید. خدا به این شکل آیات خود را به شما نشان می دهد به امید اینکه سپاسگذار باشید یا از هر چیزی استفاده درست بکنید.»(مائده/ 89)
سوم: کفاره ظهار: «الذین یظاهرون منکم من نسائهم ما هن أمهاتهم إن أمهاتهم إلا اللائی ولدنهم وإنهم لیقولون منکرا من القول وزورا و إن الله لعفو غفور* و الذین یظاهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل أن یتماسا ذلکم توعظون به والله بما تعملون خبیر* فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین من قبل أن یتماسا فمن لم یستطع فإطعام ستین مسکینا ذلک لتؤمنوا بالله و رسوله و تلک حدود الله و للکافرین عذاب ألیم؛ کسانی از شما که به همسران خود می گویند: تو مانند مادر من هستی! آنها (یعنی همسران) مادران آنها نیستند. مادران آنها فقط کسانی هستند که آنها را زائیده اند. به راستی که حرفهای ناخوشایند و دروغ می زنند. اما خدا بخشنده است و مسائل را برای تعیین تکلیف شدن به آینده موکول می کند کسانی نیز که به همسران خود می گویند: تو مانند مادر من هستی! و بعدها باز هم آن را تکرار می کنند، پیش از اینکه با آنها آمیزشی داشته باشند برده ای را آزاد کنند.» (مجادله/ 2- 4)
این (یعنی آزاد سازی برده) درسی است برای برنگشتن به حرف نادرست گذشته. و خداوند به همه کارهائی که انجام می دهید دانا است. کسی که برده ای پیدا نکند پیش از اینکه آمیزشی داشته باشد دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد. و کسی که امکانات لازم برای روزه گرفتن نداشته باشد (یعنی برای امکانات زندگی مجبور باشد کار بکند و نتواند روزه بگیرد) به 60 نفر آدم بینوا به طور رسمی و کیفی غذا بدهد. این به خاطر این است که به خدا و پیامبر وی "ایمان" بیاورید (یعنی ایمان خود را درست و جدی بکنید)، و این مرزهای خداوند است. و برای افراد بی ایمان مجازات دردناکی خواهد بود. یعنی کسانی که به خدا ایمان ندارند و حرف مزبور را به همسران خود می زنند مجازات آنها در روز رستاخیز خواهد بود.