افراد موفق راه حل مدار هستند. واقعیت این است که زندگی پر از مشکلات پی در پی پایان ناپذیر است. رودخانه مشکلات فقط گاهی با بحران روبه رو می شود. اگر شما زندگی شلوغی دارید، هر دو سه ماه یک بار، احتمالا با بحرانی رو به رو می شوید. شما بحران خانوادگی، سلامتی، مالی یا سایر بحرانها را تجربه خواهید کرد. مشکلات و بحرانها هرگز متوقف نمی شوند. آنها مانند امواج در اقیانوس می آیند. تنها چیزی که شما می توانید کنترل کنید چگونگی پاسخگویی به این مشکلات و بحرانهاست. کلید موفقیت در همین جا نهفته است. افراد موفق به مشکلات بطور موثر پاسخ می دهند و افراد ناکام نه. افراد موفق یک نفس عمیق می کشند و در آرامش با صراحت و شفافیت فکر می کنند. آنها در هر موقعیتی بدنبال یک چیز خوب هستند. آنها درپی درسی ارزشمند می باشند، و از همه مهمتر آنها به جای مشکل و سرزنش کردن فرد ایجاد کننده آن، بر راه حل تمرکز می کنند.
با هر مشکلی به طور موثر برخورد کنید
همانطور که برای مسایل ریاضی راه حل وجود دارد، برای حل مشکلات کار و زندگی هم روندی هست. شما می توانید آن را برای کار و زندگی آتی خود بیاموزید. لازمه اش داشتن یک نگاه سیستماتیک و منظم به مسایل است.
قدم اول: مسأله را به روشنی تبیین کنید
تبیین درست مسأله نصف راه حل است. خیلی مسخره است که چه میزان وقت پیرامون حل مسأله تلف می شود. وقتی هیچکس بدرستی نمی داند که مشکل چیست.
قدم دوم: بپرسید دلایل احتمالی این مشکل چه می تواند باشد؟
به همه دلایل روشن و غیر علنی مسأله بپردازید. چگونه شروع شد؟ ریشه آن چه بود؟ اولین بار چه چه چیزی باعث آن شد؟ تغییر چه متغرهایی باعث مسأله شد؟ چه فرضیه هایی منجر به این مشکل شد؟ درست مثل پزشک یک معاینه دقیق از بیمار داشته باشید. شما باید دقیقا قبل از تلاش برای حل آن، مشکل را بشناسید.
قدم سوم: راه حلهای احتمالی کدام است؟
مانند بسیاری از مردم نباشید که بنا به تمایل طبیعی از روی هر مسأله ای می پرند و به راه حل و نتیجه گیری می رسند. همیشه بپرسید: «راه حل دیگر چه می تواند باشد؟» گاهی بهترین راه حل این است که هیچ کاری نکنید. گاهی بهترین راه حل این است که اطلاعات بیشتری گرد آورید. گاهی بهترین راه حل این است که دریابید این مشکل شما نیست و کس دیگری مسئول آن است.
قدم چهارم: این راه حل چگونه باید تکمیل شود؟
وقتی راه حلهای احتمالی را شناسایی کردید تنها راهی که می تواند در رابطه با جذابیت راه حل قضاوت کند این است که شما از این راه حل چه می خواهید به دست آورید؟ شنیده اید که گفته شده، «عمل جراحی خوب بود ولی بیمار مرد». این مسأله خیلی پیش آمده که ما راه حلی را پی گرفته و به کار بسته ایم و نه تنها مشکلی حل نشده، بلکه بدتر از قبل هم شده است. وقتی برای حل مسأله اقدام می کنید، مطمئن شوید که این راه حل هدف شما را تامین می کند.
قدم پنجم: مسئولیت مشخصی را برای خود تعیین کنید یا برای انجام راه حل مسئولیت قبول کنید
وقتی برای یک راه حل تصمیم گرفتید، برای انجام آن ضرب العجل بگذارید. مشخص کنید با چه معیار و استانداردی می خواهید تعیین کنید که راه حل کارایی داشته است. بحث حل مشکلات این نیست که به یک توافق بر سر یک راه حل، با یک سری وظایف و مسئولیت ها و ضرب العجل برسید و مسأله باز هم بارها و بارها تکرار شود. این شیوه را تا آنجا تمرین کنید که به یک عادت تبدیل شود. شما با بکارگیری این شیوه از نتایج و تأثیر بخشی آن متعجب می شوید.