در سه آیه از قرآن مجید به طور صریح و در چندین آیه دیگر به طور اشاره، به صفات و ویژگی های کارگزاران لایق حکومت پرداخته شده است. نخست در قصه طالوت و بنی اسرائیل می خوانیم: «هنگامی که بنی اسرائیل بر انتخاب طالوت از سوی پیامبرشان (اشموئیل) برای سرپرستی حکومت خرده گرفتند و او را به خاطر نداشتن مال و ثروت (و عدم انتساب به فامیل های معروف بنی اسرائیل) شایسته این کار ندانستند، پیامبرشان به آنها گفت: او دارای دو ویژگی است: فزونی علم، و توانایی و قدرت جسم، و به خاطر این دو ( علم و قدرت) خداوند او را برگزیده است» (سوره بقره/آیه 24). به این ترتیب دو شرط عمده، رئیس حکومت اسلامی، و در مرحله بعد همه کارگزاران علم و قدرت می شمرد. در داستان یوسف (ع) نیز به دو شرط درباره مدیران و کارگزاران رده بالای حکومت مانند حافظان بیت المال (وزیر دارایی) اشاره می کند: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم»، «(یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده که حافظ و آگاهم (هم در حفظ آن به خوبی می کوشم و هم بر مصرف آن با دقت نظارت می کنم» (یوسف/55). در مورد کارکنان لایق – در داستان موسی و شعیب – نیز از زبان دختران شعیب اشاره به دو شرط شده است: «قالت احدهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین»، «یکی از آن دو گفت: ای پدر(خطاب به شعیب است) او را استخدام کن (اشاره به موسی است که در آن زمان جوان نیرومندی بود) زیرا بهترین کسی را که می توانی استخدام کنی آن کسی است که «قوی» و «امین» باشد» (قصص/26). به این ترتیب علم و آگاهی و خردمندی، و قوت و قدرت، و امانت و درستکاری را در تمام سطوح از رئیس حکومت گرفته تا وزراء و حتی کارمندان جزء- با تفاوت مراتب – شرط می کند. در آیات دیگر قرآن نیز اشاراتی به این مطلب دیده می شود و شرایطی برای کارگزاران حکومت ذکر شده، از جمله:
1- پرهیز از همکاری با اسرافکاران، «ولاتطیعوا امر المسرفین»، «فرمان مسرفان را اطاعت نکنید» (شعراء/ 151)
2- پرهیز از همکاری با سفیهان و بی خردان، «ولا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما»، «اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده به دست سفیهان نسپرید (نساء/5)
3- پرهیز از همکاری طلبیدن گمراهان؛ «و ما کنت متخذ المضلین عضدا»؛ «من هرگز گمراهان را دستیار خود قرار نمی دهم» (کهف/51)
4- پرهیزاز دروغگویان، «ولا تطع المکذبین»، (قلم/8)
5- پرهیز از عیب جویان و سخن چینان و مانعان از خیر و متجاوزان و افراد گهنکار و کینه توز شکمباره و خشن و بدنام، «ولا تطع کل حلاف مهین- هماز مشاء بنمیم مناع للخیر معتد ائیم-عتل بعد ذلک زنیم»، (قلم/10 تا 13)
6- پرهیز از پیروی هوای نفس، «ولا تتبعوا الهوی ان تعدلوا، «از هوی هوس پیروی نکنید مبادا از حق منحرف شوید» (نساء/135)
7- بالاخره لزوم همکاری با مومنان و عدم استفاده از غیر مسلمین در پستهای کلیدی که سبب تسلط آنها بر مسلمانان گردد، «ولن یجعل الله الکافرین علی المومنین سبیلا، «خداوند هرگز کافران را بر مومنان سلطه ای نداده است» (نساء/141).
اینها شرایطی است که رعایت آنها در کارگزاران حکومت اسلامی ضروری است.