در طبقه بندى علوم اخوان الصفا، علوم را به سه دسته علوم ریاضیه، علوم شرعى و علوم فلسفى تقسیم مى کنند. علوم فلسفى به چهار نوع ریاضیات، منطقیات، طبیعیات و الهیات تقسیم مى شود. الهیات نیز به پنج دسته تقسیم مى شود و علم سیاست; از زیر مجموعه هاى علوم الهى است که در رسائل اخوان الصفا، انواع سیاست و ویژگیهاى هر کدام ذکر شده است. به طور کلی در نزد اخوان الصفا سیاست عبارت است از تدبیر و اصلاح و این مفهوم عام، هم شامل امور دنیایى و هم شامل امور روحانى است.
با توجه به تقسیم بندى کلى سیاست به دو دسته جسمانى و روحانى، اخوان الصفا، سیاست را به پنج نوع جزیى تر تقسیم نموده اند: اول- سیاست نبوى (کشوردارى پیامبران); دوم- سیاست ملوکى (کشوردارى شهریاران); سوم- سیاست عامه (کشوردارى توده); چهارم- سیاست خاصه (خانواده دارى); پنجم سیاست ذاتى (خودشناسى).
در تقسیم بندص علوم در نزد اخوان یکى از علوم بشرى علم الملکه (علم ملک و حکومت) است که شامل سیاست عامه و خاصه است. سیاست عامه به رابطۀ بین مرد و اکمان توجه دارد و سیاست خاصه، مربوط به امور فردى و خانوادگى و اقرباى انسان بوده و قلمرو آن محدود به خانواده و تدبیر منزل است: «اما السیاسه الخاصیه فهى کل انسان کیفیه تدبیر منزله و امر معیشیه و مراعاه امر خدمه وغلمانه و اولاده و ممالیکه و اقربائه و عشرته مع جیرانه و صحبته مع اخوانه و قضاء حقوقهم و تفقد اسبابهم و النظر فى مصالحهم من اموردنیا هم و آخرتهم؛ سیاست خاصیه، دانش مربوط به چگونگى تدبیر منزل و امر معاش و خادمان و اولاد و بردگان و خدمتگزاران، خویشان و همسایگان و معاشرت با برادران خویش و برآوردن حقوق و درخواست آنها و توجه به مصالح دنیایى و اخروى آنهاست.» قلمرو این سیاست، علاوه بر تدبیر معاش و سیاست منزل، شامل مصالح معنوى آنها نیز هست و رستگارى هاى دنیایى و اخروى را مد نظر دارد.
سیاست جسمانى و روحانى در خانوده
علت تأکید اخوان بر رستگارى دنیایى و اخروى مربوط به خانواده، توجه آنان به اهمیت دو سیاست جسمانى و روحانى در سطح خانوده است. در سیاست روحانى، سوق دادن نفوس اهل منزل به عمل خیر است; زیرا در سیاست نفسانى، برخوردارى خانواده از اخلاق رضیه، عادات جمیله و پسندیده و رد امانات و سایر نیکیها مورد نظر است و پایه اساسى تربیت، ریشه در سیاست نفسانى دارد. در سیاست جسمانى مربوط به خانواده، توجه و تفقد از برادر، همسر، اولاد و عبید در توقعات این جهانى آنهاست. اخوان الصفا از آن، تعبیر به سیاست اهل مى کنند که شامل کلیه وابستگى هاى مادى و جسمانى است. در سیاست اهل، بر سائس (سیاستگذار) واجب است، سیاستى پیشه کند که از اختلاف جلوگیرى نموده و آنان را به عادات و سیره عادله سوق دهد.
آگاهی از احوال اهل منزل، لازمه تدبیر منزل
در سیاست اهل، به اولاد و غلامان و زنان اهمیت ویژه اى داده و به ویژه تفقد زیاد به زنان را به دلیل سرعت تلون و تغییر در آنان، توصیه نموده اند. اولاد و غلامان نیز در این سیاست جایگاه ویژه اى دارند. اخوان، در رساله علوم ناموسیه و شرعیه، در بحث از کیفیت و کمیت انواع سیاسات فصل مستقلى را به نام سیاست اصحاب که نشانه توجه آنان به جایگاه خانواده در اجتماع از دیدگاه اخوان الصفاست; زیرا اصل، پى ریزى انواع سیاستها و تضمین تحقق آن در نهاد اجتماعى خانواده است و لذا اخوان، ضمن توصیه به شناخت و اطلاع از احوال اهل منزل، لازمه سیاست بر اهل منزل را آگاهى از ریز و درشت امور آنها مى دانند. پیامد جهل به واقعیتهاى اهل منزل اعمال سیاست ناقص در حق آنهاست که در نتیجه، رضایت آنها در رابطه بین سائس منزل و خانواده، حاصل نخواهد شد.
از دیدگاه اخوان اصحاب به دو دسته تقسیم مى شوند; اصحابى که از طریق نسب جسمانى که اقربا، و خویشان از آن جمله اند و اصحابى که از طریق نسب روحانى در دایره اصحاب قرار گرفته اند. اصحاب منزل، از یاران واقعى منزل محسوب نخواهد شد. هر چند رضایت از طریق نزدیکى به اهل منزل حاصل خواهد شد; ولى توصیه اخوان به سائس اصحاب، این است که نزدیکى به اندازه اى نباشد که آنان به جمیع امور آگاهى یایند. نتیجه نزدیکى بیش از اندازه، این است که از جایى که سائس احساس امنیت مى کند، آسیب خواهد دیده تحلیل اخوان در مورد اصحاب این است که ضرورتى ندارد که سائس به اصحاب وثوق کامل داشته باشد تا از اطلاع آنان بر اسرار صاحب منزل ایمن باشد. او باید نسبت به حیله منافقان در میان اهل منزل، هشیار باشد.
یکى از علل این گونه توصیه ها به ویژه در مورد سیاست اهل، ویژگى گروه اخوان و شرایط اجتماعى و سیاسى آن دوره و ارتباطات میان گروهى یاران اخوان الصفا مى باشد; چرا که این گروه به دلیل اینکه با نظام سیاسى وقت درگیر بوده و شیوه مبازره آنان، جذب گروههایى بوده است که در محافل فرهنگى و آموزشى آنان حضور مى یافتند، از حساسیت خاصى برخودار بوده است. بدیهى است که اقربا و غلامان و فرزندان در این رفت و آمدها و محافل، جایگاه و اهمیت خاصى دارند و لذا توصیه ها و دقتهاى بدبینانه نسبت به اصحاب در رسائل اخوان الصفا وجود دارد و این ناشى از وضعیت خاص این گروه است; اما در عین حال دستور مى دهند که به جاى دورى از اصحاب، قرب و نزدیکى به آنان مد نظر باشد. نرمى و لطافت به جاى خشونت، انس و مهربانى به جاى وحشت و تندى، کرم و بخشش به جاى بخل، رحمت به جاى غضب، و وعده هاى نیکو و گذشت از گناه و موعظه به میزانى که اصحاب تحمل آن را داشته باشند، از اقسام تاکیدات آنهاست براى استحکام رابطه میان اهل منزل و صاحب آن.
توصیه اخوان در مورد اصحاب، اعمال سیاست مساوات و عدالت است. به ویژه در مورد تعلیم و آموزش و معارف و عبادات، توصیه آنان این است که طریقه واحدى اتخاذ شود و به هر کسى به میزان استعداد و تواناییش آموزش داده شود و در تعلیم بین آنان، تبعیض قائل نشوند و از طریقه عدل و مساوات خارج نگردند. از جمله عدالتها در مورد آنان، این است که در اعمال سیاست نسبت به اصحاب مصلحت دین و دنیایى، هر دو گروه اصحاب باید در نظر گرفته شود.
گر چه اخوان الصفا، سیاست مربوط به منزل را در رتبه بندى انواع سیاست در رده چهارم قرار داده اند; ولى این دلیل بر کمى اهمیت این سیاست نیست; بلکه رسیدن به مراتب عالى تر سیاست در گرو موفقیت سائس در این سیاست است و از این نظر، رتبه آن مقدم بر سیاست قبیله و مدن مى باشد و به منزله مقدمه لازمى براى سیاستهایى است که در سطحى فراتر قرار دارد. براى سیاستمدار، چه در سطح سیاست نبوى و ملوکى و چه در سطح سیاست عامه و ریاست بر جماعات، در درجه اول موفقیت در سیاست و تدبیر منزل شرط اساسى است و لذا اخوان در رساله پانزدهم در بحث از غرض سیاسات، موفقیت در مراتب عالى تر سیاست را در گرو موفقیت در سیاست اهل مى دانند. پله اول سیاست در عالم واقع و صحنه اجتماعى، سیاست اهل و غلامان و خدام است، سپس قبیله و مدینه و نهایتا ناموس الهى و این نیز تأکیدى است بر اهمیت جایگاه خانواده و اهل آن و نیز سیاست گذار و سیاستمدار خانواده در فلسفه سیاسى اخوان الصفا.
بیان مراتب سیاست ورزى به گونه فوق، نشانه اهمیت سیاست اهل و اصحاب در عالم سیاست است و این نگرش، بیانگر بینش واقع اندیشانه اخوان الصفا نسبت به جایگاه خانواده و مراتب سیاست است. ضمن اینکه این گونه آرا، بیانگر علم و آگاهى آنان به فلسفه یونان و نیز تأثیر پذیرى، فلسفه سیاسى اخوان از اندیشه هاى یونان است; زیرا در آراى ارسطو و افلاطون و سایر فلاسفه یونان، خانواده و آموزش آن از اهمیت ویژه در عالم سیاست و حکومت برخوردار است. جعل سیاست اهل به عنوان یکى از مراتب سیاست، به گونه اى متفاوت از تقسیم بندى هاى فلاسفه مانند فارابى و ابن سینا است; زیرا فارابى از سیاستى به نام سیاسه المرء لنفسه (سیاست فرد در مورد خویش) نام برده است و آن، شبیه سیاستى است که ابن سینا از آنان به عنوان «سیاسه الرجل دخله و خرجه» (سیاست مرد در مورد دخل و خرج خویش) نام برده است. اما فارابى متعرض سیاست اهل و اولاد و خدم و غلامان نشده است; در صورتى که اخوان از سیاستى به نام سیاست اهل و سیاست اصحاب نام برده اند. در تقسیم بندى هاى فارابى سیاستى به نام سیاسه المرء مع اکفائه (سیاست شخصى در مورد هم شأنها) وجود دارد و او هم، شأنها را به دو دسته دوستان و دشمنان تقسیم کرده است و براى هر کدام از آنها سیاست ویژه اى را توصیخ مى نماید.
نیازمندیهاى انسان با توجه به ماهیت، در دو حوزه جسمانى و روحانى است و لذا اخوان الصفا، سیاست را نیز به دو دسته جسمانى و روحانى تقسیم نموده اند. سیاست نفسانى، متکفل روحانیت انسانى و سیاست جسمانى، متکفل جسمانیات انسانى است. در دیدگاه اخوان الصفا، سیاست ذاتى از اهمیت ویژه اى برخودار است; زیرا کنترل و هدایت نفس، مقدمه اى لازم براى سیاست اهل و قبیله و ناموس است. در تعبیرات اخوان، از جسد به عنوان مسوس (سیاست شونده) و از نفس، به عنوان سائس (سیاستگذار) نام برده مى شود و کسى که با ریاضت نفس، جسمانیات را در اختیار داشته باشد، مى تواند به سیاست اهل و قبیله و مدینه و ناموس نائل آید.
1- مبانی سیاست ذاتیه
اهمیت سیاستى به نام سیاست ذاتیه یا خودشناسى در همین مسأله نهفته است; یعنى تقدم شناخت نفس و تدبیرهاى لازم روحانى براى آن، به منظور نیل به انواع سیاستهاى لازم دیگر. به طور کلى در اندیشه اخوان، نفس و جسد دو امر لازم براى انسان هستند که آدمیان باید تدابیر لازم را براى امور خویش و در ارتباط با آنها به کار گیرند و در این صورت، انسان به کمال سیاست دست یافته است: «فتکون قد احکمت السیاستین و عرفت المتولتین؛ در این صورت، دو سیاست را استوار و پایدار کرده و به دو جایگاه علم پیدا کرده اى.» و فلسفه جعل سیاست خودشان، رسیدن به معرفت لازم براى تدبیر روحانى و جسمانى و در نتیجه، سیاست و تدبیر بر اهل و قبیله و مدینه است: «و اماالسیاسه الذاتیه فهى معرفه کل انسان نفسه و اخلاقه و تفقد افعاله واقاویله فى حال شهواته و غضبه و رضاه و النظر فى جمیع اموره؛ سیاست ذاتى، شناخت هر فردى است به نفس و اخلاق خویش و توجه به افعال و اقوالش در حال شهوات و غضب و خشنودى هایش.»
2- جایگاه سیاست ذاتیه در میان سایر سیاستها
این علم، قابل تطبیق بر علم روان شناسى در اصطلاحات امروزى است و بیانگر جایگاه، توجه به خصائص فردى و روحى در سیاست، چه در سطح تصمیم گیرنده و سیاستگذار و چه در سطح مرئوس و زیردستان است. نیاز به علم نفس و یا به تعبیر اخوان، علم خودشناسى، امرى لازم در انواع سیاستهاى برشمرده شده از طرف اخوان است. چه در سیاست مربوط به اهل و اصحاب و چه در سیاست و ریاست بر گروه و جماعات! خصایل روانى و روحى، امرى مهم است و از جایگاه ویژه اى برخوردار مى باشد. آنچه امروزه در علم سیاست به تأثیر ویژگیهاى روانى در تصمیم گیرى سیاسى تعبیر مى شود، در واقع توجه به سیاست خودشناسى است که در رسائل اخوان بیان شده است. ابن سینا نیز در نوشته هاى خویش به سیاست نفس اشاره کرده و مى گوید; اولین چیزى که سزاوار است از اصناف سیاست، انسان به آن توجه نماید، سیاست نفس خویش است; زیرا نفس نزدیکترین شىء به او است و اگر سیاست نفس، سیاست نیکویى باشد، سیاست مصر (مدینه) نیکو خواهد بود. فارابى به سیاست مستقلى به عنوان سیاست ذاتى یا نفسانى اشاره نکرده; ولى بر ضرورت اجتماعى اهتمام به اکتساب فضایل و دورى از رذایل تأکید نموده است.