حقوق معلم و متعلم با توجه به احادیث

علم نور و روشنائی و معلم تاباننده این نور در تاریکی دل مشتاقان معرفت است که در راه رسیدن به حقیقت قدم برمی دارند و از این رو از جایگاهی بس بلند و رفیع برخوردار می باشد. در مکتب متعالی اسلام که اولین معلم آن ذات باری تعالی و اولین دانش آموزش حضرت ختمی مرتبت پیامبر مکرم اسلام است، مقامی بس متعالی برای معلم در نظر گرفته شده تا آن جا که پیامبر اسلام فرموده اند: «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا؛ از هر کسی حرفی آموختی بنده او می گردی». گویا بعد از حضرت حق (جل وعلا) آنانی که شایستگی مولی بودن برای بشر را دارند و انسان باید در مقابلشان سر تعظیم فرود آورده و خاضع باشد معلمانند، که اولین و بالاترین معلمین بشر انبیاء عظام و اوصیاء مکرم شان می باشند، آنان که با تحمل تمام سختیها از همه چیز خود گذشتند تا بشر را از خواب غفلت بیدار و از گرداب جهل و نادانی رهائی بخشند. از طرف دیگر جوینده علم و فراگیرنده دانش نیز دارای مقامی بس عظیم است تا جائی که به فرموده نبی مکرم اسلام فرشتگان بالهای خود را همچون فرش به زیر پای طالب علم پهن می کنند و با شور و شعفی توصیف نشدنی او را احاطه می نمایند. حال با توجه به مقام و منزلت معلم و متعلم (دانشجو و دانش آموز) هر کدام از حقوقی برخوردارند و این جایگاه موجب می گردد که بر دوش هر یک نسبت به یکدیگر و دیگران نسبت به آنها وظائفی نهاده شود.

مراد از واژه حق:
قبل از ورود به بحث لازم است توضیح کوتاهی درباره واژه حق داده شود. حق دارای یک مفهوم حقوقی است به معنای این که: «امری اعتباری که به نفع کسی بر عهده دیگری وضع می شود و مستلزم الزام و تکلیف است». حق در این معنی یک حکم حقوقی است و ضامن اجرائی بیرونی را می طلبد و مربوط به تأمین مصالح دنیوی افراد جامعه است، ولی مراد از حق در این بحث مفهوم حقوقی آن نیست، بلکه منظور مفهوم اخلاقی آن می باشد و مراد از آن وظائفی است که اخلاق و وجدان درونی انسانها حکم می کند که نسبت به معلم به جا آورند، که این احکام صرفا ضامن اجرای درونی می خواهد و هدف در آنها تأمین مصالح معنوی انسان و رساندن انسان به کمال و قرب الهی است.

حقوق معلم:
1. آموزگار به منزله مالک و مولای انسان: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر کس به شخصی مسأله ای بیاموزد، مالکش می گردد. گفته شد: آیا حق خرید و فروش او را هم دارد؟ حضرت فرمودند: نه، بلکه امر و نهی می نماید. یعنی دانش آموختگان باید مطیع اوامر و نواهی معلمان باشد.

2. فروتنی در برابر معلم و دانشمند: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «در برابر دانشمند فروتنی کنید و او را بالا ببرید».

3. حقوق معلم از رساله حقوق امام سجاد (ع): «و اما حق سائسک بالعلم، التعظیم له و التوقیر لمجلسه و حسن الاستماع الیه و الاقبال علیه و أن لا ترفع صوتک و أن لا یجیب أحدا یسأله عن شیء حتی یکون هو الذی یجیب و لا تحدث فی مجلسه أحدا و لا تغتاب عنده احدا و أن ترفع عنه اذا ذکر عندک بسوء و أن تستر عیوبه و تظهر مناقبه و لا تجالس له عدوا و لا تعادی له ولیا فاذا فعلت ذلک شهد لک ملائکه الله بأنک قصدته و تعلمت علمه لله جل اسمه لا للناس» (تحف العقول، صفحه 260) مراد از «سائس بالعلم» در بیان حضرت همان معلم است، چنانچه در کتب لغت، «سائس» مترادف کلمه «قیم» به معنای برپا دارنده، وادار کننده چیزی است. حضرت در این بیان گهربار برخی از حقوق معلم را متذکر می گردند که عبارتند از: بزرگ شمردن او، محترم شمردن مجلس درسش، خوب گوش دادن به درسش و توجه کامل داشتن به او، جواب ندادن به پاسخ سؤال کنندگان تا خود او خود پاسخ بگوید، صحبت نکردن با کسی در مجلس درس استاد، غیبت نکردن در نزد او، و به عبارتی حفظ حریم معنوی استاد تا جائی که نکند شاگرد به طور ناخواسته موجب شود استادش غیبتی را بشنود و درجه ای از درجات معنوی او کاسته شود و یا مجبور به تندی با شاگرد در نهی او شود. هر گاه در حضور شادگر از استاد به بدی یاد شود از او دفاع نماید، پنهان کردن عیوب استاد و آشکار نمودن فضائلش، نشست و برخاست نکردن با دشمنانش و دشمنی نکردن با دوستانش.

سیره عملی پیشوایان دین در پاسداشت حقوق معلم:
ائمه بزرگوار دین علاوه بر ترغیب مردم به پاسداشت حق دانشمندان و معلمین خود نیز در این زمینه پیشقدم بوده اند. مرحوم مجلسی نقل می کند که: «مردی به نام عبدالرحمن سلمی، سوره حمد را به یکی از فرزندان امام حسین (ع) آموخت، پس چون فرزند سوره حمد را برای پدر تلاوت نمود، امام حسین (ع) هزار دینار طلا و هزار حله گرانبها به او عنایت کرده و دهانش را پر از جواهر ساخت، وقتی خواستند در این باره با آن حضرت بحث و گفتگو کنند، فرمود: بخشش من کجا می تواند با عطای او یعنی آموزش او برابری کند» (بحار الانوار، ج 44 صفحه 191). در بیان دیگری امام حسن عسگری (ع) می فرماید: شخصی مردی را به حضور امام چهارم (ع) آورده، مدعی شد که این مرد پدرم را کشته است. او نیز به قتل اعتراف کرد، پس از اعتراف، قصاص بر وی واجب شد، امام (ع) از او خواستند که مرد قاتل را عفو کند، اما او راضی نشد. امام (ع) به ولی دم فرمود: اگر این مرد فضل و بخششی در مورد تو داشته است، به پاس خدمت قبلی از جنایت او درگذر. او گفت: او مرا به یکتائی خدای بزرگ بزرگ و نبوت حضرت محمد (ص) و امامت علی و سائر ائمه (ع) آشنا ساخته است، لکن من به این حق تنها از قصاص او صرفنظر می کنم ولی دیه پدرم را می خواهم. حضرت فرمودند: آیا گمان می کنی این خدمت بزرگ با خون پدرت برابری نمی کند؟ به خدا قسم این خدمت با خون تمام اهل زمین از اولین و آخرین، غیر از انبیاء و ائمه برابری می کند. و بالاخره امام سجاد (ع) با مواعظ خویش او را راضی کرد و او از دیه پدرش درگذشت (بحار الانوار، ج 2 صفحه 12-13).

حقوق متعلم:
در فرهنگ اسلام همانطور که برای معلم حقوقی در نظر گرفته شده، متعلم نیز به نوبه خود از حقوقی ویژه برخوردار است. که اساتید و معلمان در برخورد با شاگردان خویش باید با تأسی به انبیاء الهی از آنان سرمشق گرفته و با صبر و تحمل سختیها و کج فهمیهای جاهلان، تمام سحر خویش را در زدودن غبار جهل و نادانی از صفحه سفید جان بشریت به کار گیرند و بدون فخرفروشی و بخل ورزیدن جویندگان دانش را از این نعمتی که خدا در اختیار آنان قرار داده است سیراب نمایند.

حقوق متعلم با توجه به احادیث:
1. سفارش به خیر: پیامبر اکرم (ص): «مردم پیرو شمایند و مردمانی از اطراف سرزمینها به سوی شما می آیند تا در دین تفقه کنند، پس هر گاه نزد شما آمدند، آنان را سفارش به خیر کنید».

2. مهربانی با دانش آموز کودک: امام سجاد (ع): «حق کودک مهربانی به او در آموزش و گذشت از وی و عیب پوشی و همراهی و یاری اوست».

3. حق شاگردان در رساله حقوق امام سجاد (ع) :«و اما حق رعیتک بالعلم، فأن تعلم ان الله عز و جل انما جعلک قیما لهم فیما اتاک من العلم و فتح لک من خزائنه، فان أحسنت فی تعلیم الناس و لم تخرق بهم و لم تضجر علیهم زادک الله من فضله، و ان أنت منعت الناس علمک أو خرقت بهم عند طلبهم العلم بک، کان حقا علی الله عز وجل أن یسلبک العلم و بهائه و یسقط من القلوب محلک؛ و اما حق آن که در تعلم رعیت تو هستند، این است که برای خدا عزوجل در دانشی که به تو ارزانی داشته و از گنجینه های خود بر تو ابوابی گشوده سرپرست آنان فرموده است، پس اگر در آموزش مردم نیکی کنی و با آنان تندی نکرده و تنگ دلشان نسازی، خداوند از فضل و کرمش بر دانش تو می افزاید. و اگر مردم را از دانش خود محروم ساخته، و به هنگام درخواست آموزش آنان را تنگدل کردی، بر خدا سزاوار است که، دانش و صفای آن را از تو بازستاند و از جایگاه بلندی که در دلها داری ترا فرود آورد» (تحف العقول، صفحه 261).
حضرت در این بیان گهربار معلم را همچون سرپرستی مهربان برای طالبان علم می داند که باید در مقابل این جایگاهی که به خاطر علم به دست آورده، وظیفه سرپرستی خویش را به بهترین وجه ممکن به جا آورد و در این زمینه هیچ حقی را از جویندگان علم و دانش ضایع نگرداند.


منابع :

  1. مصباح يزدی- حقوق و سياست در قرآن- صفحه 22 و 26-27

  2. مهدی رحيمی- مقاله حقوق معلّم و متعلّم

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/111772