شیوه درمان زیربنایی اهمال کاری

اهمال کاری این است که کاری را که تصمیم به اجرای آن داریم، به آینده موکول کنیم. مسأله اهمال کارى در منابع اسلامى از دیرباز مورد توجه بوده و در روایات و ادعیه درباره آن سخن به میان آمده است و علماى اخلاق و عرفاى اسلامى، پیوسته اهل سیر و سلوک را از ابتلا به این نابهنجارى اخلاقى رفتارى -که یکی از موانع پیشرفت انسان در امر تهذیب نفس و انجام وظایف دینی است- بر حذر مى داشته اند. در این بحث برآنیم تا به طور کلی راهکارهای عملی را که می تواند بنیان اهمال کاری را فرو ریزد بیان کنیم:

1. تلاش در ایجاد انگیزه و پرهیز از تنبلى و بى حالى:
یکی از عوامل اهمال کارى تنبلى و بى حالى است. تنبلی چون دیگر آسیب های روانی قابل درمان است. براى درمان تنبلى، چند نکته ذیل قابل توجه است:
1) با یک یا چند شکست خود را حقیر ندانید و در انجام کار همت به خرج دهید. با توجه به فواید کوشش و مبادرت در انجام کارها، مى توان با بى حالى و تنبلى به مبارزه برخاست. امام على (ع) در نامه اى به برخى از یاران خود این گونه نگاشته اند: «فتدارک ما بقى من عمرک، و لا تقل غدا و بعد غد؛ پس باقى مانده عمرت را قدر بشناس، و [در مبادرت به انجام کار] فردا، پس فردا مکن».
2) عزم را جزم کنید تا بى حالى و سستى را در خود بشکنید. امام على (ع) در این باره فرموده اند: «تداو من داء الفترة فى قلبک بعزیمه؛ درد سستى را با داروى عزم و اراده اى جازم درمان کن».
3) درک خطرات بى حالى و تنبلى: توجه به خطرات زیانبار تنبلى، موجب عبرت براى خردمندان است. امیرالمؤمنین (ع) به دنبال همان نامه مرقوم فرموده اند: «... فانما هلک من کان قبلک باقامتهم على الامانى والتسویف؛ ... البته کسانى پیش از شما بوده اند که به خاطر افتادن در آرزوها و اهمال کارى ها، به هلاکت افتاده اند».
4) توجه به نتایج وحشتناک اهمال کارى: نکته اى که مى تواند انسان را در فرار از تنبلى کمک کند، نگریستن به نتایج اهمال، تنبلى و بى حالى است. امام (ع) مطلب را این گونه به اتمام رسانیده اند: «حتى اتاهم امر الله بغته و هم غافلون؛ تا این که ناگهان حکم خداوند فرا رسیده، در حالى که آنان در غفلت به سر مى برده اند».
5) پرهیز از غفلت: اگر قدرى دقت شود، شخص تنبل در غفلت و بى خبرى به سر مى برد تا به هلاکت رسد. امام (ع) در بیان خود توجه داده اند که نابودشوندگان در ورطه اهمال کارى، در حالت غفلت و بى خبرى، همه چیز خود را مى بازند. قدرى بیندیشید، آیا این گونه نیست؟ اگر چنین است، پس چرا به خویشتن توجه نمى کنید؟ بى شک دانستن علل تنبلى، بى حالى و بى حوصلگى در اصلاح خویشتن مؤثر است.
6) توجه به اینکه تنبلی عامل برانگیزاننده خشم خداوند است. رسول اکرم (ص) می فرمایند: «ان الله لیبغض العبد الفارغ؛ خداوند از جوان بی کار، به خشم و غضب در می آید».

2. شکستن بستر اهمال کارى (پرهیز از توجیه):
بى شک توجیه حفظ موقعیت شخصى، بستر اهمال کارى است. اهمال کار هر چند بخواهد براى اهمال خود دلیل و برهان اقامه کند ولى خودش مى داند که دلایلش قانع کننده نیست، بلکه براى فرار از مسئولیت، آن براهین ساختگى را عنوان مى کند. در ابتداى امر، استفاده از این روش براى فرد اهمال کار قدرى شرم آور است ولى به تدریج، با گذشت زمان اقامه این گونه دلایل بى اساس بر او عادى شده و بدتر از آن، درک زشتى توجیه نابجا از بین مى رود. از این بدتر، شخص با عذر و بهانه تراشى، رفتار خود را منطقى جلوه داده، در نتیجه با این رفتار، اهمال کارى را در خود تقویت کرده و هر بار که عذرى مى تراشد، یک گام از اصلاح خود دورتر مى شود. انسان هرقدر با سوادتر باشد، از توجیهات دقیق ترى براى اغفال خود و دیگران سوء استفاده مى کند. اهمال کار براى درمان خویش پیش از هر چیز باید از عامل تقویت و ماندگار شدن اهمال کارى بپرهیزد؛ یعنى از توجیه کارهاى خویش اجتناب کند و توجه داشته باشد که خود را گول نزند. امام على (ع) در این رابطه مى فرمایند: «فإن أجله مستور عنه و أمله خادع له، و الشیطان موکل به، یزین له المعصیة لیرکبها؛ البته، پایان کارش بر او پوشیده و آرزویش او را گول مى زند، شیطان نیز موکل اوست تا گناه و عصیان را براى او زینت دهد». توصیه دیگر از آن بزرگوار این است که، شخص اهمال کار راه بازگشت مناسب را به هیچ قیمتى از دست ندهد: «و یمنیه التوبة لیسوفها إذا هجمت منیته علیه أغفل ما یکون عنه؛ انسان را در انتظار توبه نگه مى دارد تا آن را به تأخیر اندازد و تا هنگام فرارسیدن مرگ، از هر زمان دیگر نسبت به بازگشت و رجوع غافل تر باشد». بنابراین، امام (ع) سرعت به خرج دادن، اهمال نکردن در توبه و بازگشت را دستورالعملى جدى مى بینند. براى پرهیز از افتادن در ورطه توجیه گرایى، امورى را باید مورد توجه قرار داد:
1) براى موجه جلوه دادن تأخیر در انجام کار، دلایل گوناگون را دستاویز براى دفاع از خود قرار ندهد.
2) از دیگران هم توجیه براى فرار از وظیفه را نپذیرد، تا اهمال در آن ها تقویت نشود.
3. از کسى که مسئولیت کارى را داشته، تنها نتیجه کار سؤال شود؛ چرا که برنامه ریزى و مدیریت از وظایف اوست و به ما ربطى ندارد.
4) به فرد توجه داده شود که ما نسبت به سوء برنامه ریزى شخص، هیچ مسئولیتى نداشته و حتى تمایل به شنیدن توجیهات او نداریم.
5) توجه داشتن و بیدار باش دادن به این که توجیه کردن اشتباه، خود اشتباهى دیگر است.
6) توجه به عواقب توجیه گرایى، که اهمال کارى را به شکل اعتیادى بى درمان در مى آورد. هنگامى که توجیه عادت شد، به گفته امام على (ع)، ناگزیر نابهنجارى بر انسان حکومت خواهد کرد: «العادة عدو متملک؛ عادت دشمن حکومت کننده و سلطه گر است».

3. تلقین درمانى:
اکثر روان شناسان بر این باورند که روان درمانى عقلانى هیجانى، سه جنبه شناختى، انگیزشى و رفتارى دارد. این بنیان فکرى به فعالیت و کار اهمیت مى دهد؛ زیرا کار کردن رفتار منطقى انسان است. اگر رفتار انسان به روشى هدف دار انجام گیرد، جایى براى اهمال کارى نخواهد بود؛ چرا که تنها انجام کار، انسان را از تردید، بى تکلیفى و ترس نجات مى دهد. به طور مثال، آن که از سخنرانى در برابر جمع هراس دارد، هر چه آمادگى او براى سخن گفتن کم تر باشد، ترس او بیش تر تقویت مى شود؛ چرا که ترس نتیجه ضعف روحى شخص است. در نتیجه، او باید تلاش کند تا با جرأت و بدون واهمه سخنرانى کند. از امام موسى ابن جعفر (ع) نقل شده است: «اذا هبت امرا فقع فیه؛ هرگاه از انجام کارى هراس داشتى، خود را به ناگاه در آن موقعیت قرار ده». وقتى در برابر انجام کارى پاداش دریافت مى کنید، در حقیقت بر انجام آن کار تشویق شده اید و آن را در دفعات بعدى با رغبت بیش ترى انجام مى دهید.

4. تنبیه و شرطى شدن اجتنابى:
گو این که امروزه بسیارى از روان شناسان، تربیت از طریق تنبیه را چندان ارج نمى نهند، اما با تکیه بر قرآن، که کلامى وحیانى و خالى از هر اشتباه است، مى توان دریافت که راه تربیت برخى از انسان ها، با شیوه تنبیه هموار مى گردد. علاوه بر این، مناجات ها و دعاهاى معتبرى، همچون دعاهاى موجود در صحیفه سجادیه و نیز تجارب فراوان، جملگى دلیل بر مفید بودن تنبیه بجا و مناسب براى درمان اهمال کارى است. نوع تنبیهات بستگى به میل و سلیقه افراد دارد، هر کار خیرى که انجامش چندان مورد رغبت نیست، می تواند به عنوان تنبیه در نظر گرفته شود.

5. تغییر محیط:
شرایط و محیط مى تواند در وضع اهمال کارى فرد، تأثیر داشته باشد. بسیارى از شاگردان در اطاق بسته اى، که کتاب هاى متنوع و وسایل سرگرم کننده دیگر در آن جا نهاده شده است، نمى توانند براى مطالعه یک موضوع خاص تمرکز داشته باشند.

6. ایجاد عشق و علاقه:
گاهی دلیل اهمال کاری، بی انگبزگی است؛ یعنی اهمال کار برای پرداختن به کار انگیزه ای ندارد و از این رو، در انجام آن اهمال می کند.

7. یافتن دوست منضبط:
اهمال کاران به دلیل نداشتن برنامه معین و مشخص در زندگی روزمره و نیز به جهت نداشتن اراده ای قوی و تاثیر گذار، همیشه به محرک و عاملی برای به حرکت درآمدن نیاز دارند. یکی از مؤثرترین عوامل محرک دوستی و رفیق با اراده و منظم است.

8. عدم بازى با احتمالات:
بیش تر اهمال کاران منتظر فرصت مناسبى هستند تا حوصله و حال کار پیدا شود، غافل از این که این روش خود بهانه اى براى به تأخیر انداختن فرصت هاى مناسب است. سؤال این است که چرا از نظریه احتمالات بهره نبریم؟ وقتى کار را با تأخیر انجام دهیم، بى شک شانس بهتر انجام دادن آن را از دست داده ایم. پس چرا با شروع کار، خود را یک گام به بهتر سازى آن نزدیک نکنیم؟ در حالى که، مکرر تجربه کرده ایم، تا شروع نکنیم حال عبادت نیز خود به خود حادث نمى شود، و کارها بى دلیل به انجام نمى رسد.

9. خودتنظیمى و یادآورنده ها:
هرگاه کارى را به تعویق انداختیم، آن را در تقویم خود (و یا دفترى که بدین منظور در نظر گرفته شده) یادداشت کنیم. هر روز که به آن نظر مى افکنیم، احساس نفرت از اهمال کارى در ما شکل مى گیرد. از این رو در صدد درمان برمى آییم. در این روش، هم تنبیه وجود دارد و هم تشویق. تشویق از کاهش دفعات اهمال کارى و تنبیه از زیاد شدن دفعات آن. این، همان محاسبه است که دقت در به حساب آوردن مى تواند مراقبت انسان را دقیق تر، عمیق تر و جدى تر سازد. در بیان اهل بیت (ع) در این زمینه فراوان توجه داده شده است. امام على (ع)، خودتنظیمى و خویش حسابرسى را عامل امنیت از سستى در کارها دانسته و مى فرماید: «من تعاهد نفسه بالمحاسبه امن فیها المداهنه؛ کسى که با خود پیمان ببندد که از خود حسابرسى کند، از مداهنه (به بیان عامیانه، ماست مالى کردن) در امان است. فرد زمانى کارها را به اتقان خواهد رسانید که به حساب خویش رسیدگى کند. ناگفته نماند که در مراقبت و نیز حسابرسی نباید اجازه داد که حب نفس دخالت کند و هر اشتباه را درست و هر بدی را خوب جلوه دهد. قرآن کریم خود به این حقیقت اشاره ای بلیغ می کند: «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقواالله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی داشته باشید و باید هر کس بنگرد که برای فردای خود چه پیش می فرستد. تقوای الهی داشته باشید که خداوند به آن چه می کنید باخبر است» (حشر/ 18). با دقت در این آیه شریف می بینیم دو بار واژه تقوای الهی داشته باشید «اتقوا الله» تکرار شده که یکی به تقوای در مراقبه و دیگری به تقوای در محاسبه اشاره می کند. چون انسان خودپسند است، بی شک در کارها به خود حق می دهد و از این رو، در مراقبت و حساب رسی، ممکن است خود را اغفال کند و جانب نفس خویش را بر دیگران مقدم بدارد. بنابراین، تقواپیشگی در مراقبه و محاسبه ضروری است.

10. استفاده از هم پیمانى:
شخص با خود عهد ببندد که اهمال نکند و اگر با خود قرارى گذاشت، تلاش کند تا در انجام آن کوشا باشد. در این گونه موارد مى تواند با خداى خود، و یا با پیامبر و امام، استاد، همسر و یا دوست خود، عهد خود را در میان بگذارد و از آنان همکارى بطلبد. توجه به الزام آور بودن عهد و میثاق نکته اى غیر قابل انکار و انسانى است. در قرآن کریم، سنت نبوى و اهل بیت (ع) و در فقه شیعه به قانون عقلى مشهور «وفاى به عهد» بارها توجه شده است. در روایات نیز به صراحت بیان شده است که سلامت دین انسان در گرو وفاى به عهد او مى باشد که پیامبر (ص) مى فرمایند: «لا دین لمن لا عهد له؛ کسی که پایبند به پیمان نیست، دین ندارد». در علم اخلاق این شیوه را مشارطه گویند که شخصى براى اصلاح نفس خویش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادى مجدد مى بندد تا که به سوى کمال سیر کند.

11. عدم انتظار پیشرفت سریع:
اهمال کارى در بلندمدت به حالت اعتیاد درمى آید ولی در اجراى درمان نباید خود را باخت، بلکه باید با امید و تلاش خود را براى درمان آماده کرد. توجه داشته باشید که کارها همیشه در گرو وقت خودش مى باشد، تا آن جا که گفته اند: «ان الامور مرهونة باوقاتها؛ البته هر کارى در گرو وقت خویش مى باشد».

12. روش هیجانى غلبه بر اهمال کارى:
برخى از فنون عقلانى هیجانى عبارتند از:
1) وادار کردن فرد به انجام کار: به طور طبیعى، حالت شخص از زمانى که خود را باور دارد متفاوت از زمانى خواهد بود که به خود اعتماد ندارد. از این رو، بازخورد او با دیگران در هرکدام از این حالات یکسان نخواهد بود. براى مثال جمله «من مطالعه را دوست ندارم» با عبارت «به طور قطع از مطالعه بى زارم» یکسان نیست. در عبارت دوم، در واقع شما از مطالعه نفرت دارید. در چنین حالتى چه باید کرد؟ تنها راه مبارزه با آفت این بینش است که اگر بنا را بر ادامه تحصیل گذاشته اید، ناگزیر باید وقت بیش تر، تلاش بیش تر، و زمان بیش ترى را براى مطالعه صرف کنید. شک نباید کرد که در ما استعداد فراگیرى وجود دارد و تنها در ایجاد انگیزه باید تلاش کرد. باید تلقین کنید که کار مشکلى نیست و این مقدار فعالیت از ما ساخته است. آرى، تلاش در انجام، تلاش در انجام. امیرمؤمنان (ع) مى فرمایند: «متى تکثر قرع الباب یفتح لک؛ هرگاه بر کوبیدن درى اصرار ورزى، سرانجام به رویت باز خواهد شد». و نیز از پیامبرگرامى (ص) نقل است که فرموده اند: «من قرع بابا و لج ولج؛ هر که درى را کوبید و بر آن اصرار ورزید، ناگزیر آن در باز خواهد شد».
2) تمرین مبارزه با شرم و کم رویى: شخص از این که نمى تواند کارش را به نحو مطلوب و یا به موقع انجام دهد، مبتلا به کم رویى، شرم و آزرم مى شود. شرم و ترس ریشه اى مشترک دارند.
درمان: در این جا چند مورد را به عنوان درمان و راهکار عملى اشاره مى کنیم:
الف. براى مبارزه با آن تلاش کنید، بر اعصاب خود مسلط باشید. نگذارید که اتفاقات و حوادث شما را تحت تأثیر قرار دهد.
ب. براى بررسى نقاط قوت و ضعف و حدود آن، ضوابطى را در نظر بگیرید تا بتوانید درجه قوت و ضعف و جایگاه هرکدام و اشتباهاتتان را بشناسید.
ج. چون ما مسلمان هستیم، بنابراین عقل و شرع مى تواند دو میزان خوبى براى اصلاح رفتار فردى و اجتماعى ما باشد.
د. تلاش کنید از رفتار کسى که به نظر شما کامل است، تقلید کنید. براى یک انسان مسلمان، بهترین و برترین الگو، حضرت خاتم الانبیاء (ص) است. در قرآن آمده است: «و لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه؛ قطعا بهترین الگو براى شما رسول خداست» (احزاب/ 21). در عصر حاضر، آشنایان به سیره و روش معصومان (ع)، علما و عرفاى والامقام مى توانند برترین الگوى زندگى باشند. حتى در زندگى اجتماعى نظر به سیره نبوى در برخورد با دیگران، به موقع به خود رسیدن، شانه کردن موها، خود را در آیینه دیدن، دست دادن، تقدم در سلام کردن، احوال پرسى کردن، ارتباط برقرار کردن، همنشینى، همدردى، عیادت، تشییع جنازه، حضور درجمع مردم، شرکت در غم و شادى آنان و... راهکار مناسبى است.
پس از قدرى نشست و برخاست با افراد صالح و صادق و کسانى که تنها رضایت خداوند براى آنان ملاک قابل قبول است، مطمئن باشید که شما هم این گونه خواهید شد. کم تر به قضاوت مردم و دیگران که هر کدام راه و چاهى را نشان مى دهند نظر خواهید کرد؛ بلکه بیش از هر چیز به دنبال کسب کمال و جلب رضاى حضرت دوست خواهید بود که از ویژگى هاى امام على (ع) است: «و لاتأخذه فى الله لومة لائم؛ ملامت ملامت کنندگان هرگز او را از مسیر خود باز نمى داشت».
3) خود آشکارى حقیقى: شاید دلیل اهمال کارى شما ترس از قضاوت دیگران باشد، یعنى به این دلیل دست به کار نمى زنید که مبادا دیگران درباره شما بگویند: فلانى بى دست و پاست. درمان مشکل مزبور این است:
الف. خود را نبازید (از رو نروید) و کار را ادامه دهید.
ب. خود را شاد و پرنشاط وارد معرکه کنید.
پ. ممکن است در اولین برخورد موفق نشوید، اما مهارت هایى را کسب خواهید کرد.
ت. اگر وارد کار نشوید، همیشه در نقطه صفر باقى خواهید ماند. شک نیست که املاى نانوشته نمره اش همیشه بیست است، اما این نوع توفیق در ورود به کار در واقع شکستى باور نکردنى است.
ث. در هر حال خود را نشان دهید.
ج. هرگز نگویید: «مى ترسم در گفتارم اشتباهى رخ دهد و آبرویم برود»، بلکه بگویید: «مى گویم و مى خواهم اشتباهاتم را اصلاح کنم» و یا «مى خواهم حرفم را بزنم».
چ. تلاش کنید با مردم صادق و بى تکلف (رو راست) باشید.
ح. به خود جرأت شرکت در جمع را بدهید.
خ. خود را از آن ها دانسته و با آن ها باشید.
4) نقش بازى کردن: این روش که به آن روان نمایشى می گویند، در جمع دوستان و آشنایان کاربرد دارد.
فرض کنید براى یک سخنرانى آماده مى شوید که هنوز جرأت ارائه آن را ندارید. از دوست و یا همسر خود بخواهید تا در برابر شما به طور جدى و به عنوان یک مستمع بنشیند و شما مقاله خود را در برابر او ارائه دهید. از او بخواهید تا شما را نقد بزند.
5) ابراز احساسات: گاه شخص اهمال کار بر اثر اهمال کارى خود از جان خویش خسته مى شود و به گونه اى نفرت آور به خود مى نگرد. با توجه به شکست هاى متعدد و اهمال کارى هایش، به حالت خشم به خود مى نگرد. در این صورت راه درمان چیست؟
بررسى احساسات و عواطف شخص در روزهاى گذشته و برخورد مناسب با آن یکى از شیوه هاى موفق براى مبارزه با اهمال کارى است. این درمان، بیماری را با عوارضی چون تجدید خاطره آن هیجان ناخوشایند رو به رو می کند و او را به خشم می آورد. این تجدید خاطره برای سلامت روانی فرد زیان آور است و نمی تواند تسکین بخش باشد. اما در این جا مى توان بدون عوارض، خاطرات گذشته، به آینده نگریست و از این شیوه بهره برد.
تکنیک قابل ارایه این است که ممکن است شما با کسى قرار گذاشته اید که فلان جا حاضر باشد. ولى او سر وقت حاضر نشد. اگر شما از او عصبانى شده اید، نباید تحت تأثیر عصبانیت خود از او انتقاد کنید، هرچند او انتقادپذیر باشد. کار درست این است که نفرت خود را ظاهر نسازید، ولى به صراحت به او بگویید که کار او اشتباه بوده است. بنابراین، با روش منطقى به دور از احساس تند و پرخاش گرى مى توان اندیشید و رفتارى جدى داشت.
شخص اهمال کار نیز برای درمان یماری خود ،بدون برخورد احساسی و نفرت آمیز با خود ،به خود بگوید که کارش اشتباه بوده است.
6) صحنه پردازى هاى ذهنى: اهمال کاران تا حد امکان موضوع اهمال کارى خود را زیاد جلوه ندهند، بلکه در عوض در جهت جبران آن تلاش کنند. طبیعى است، وقتى کارتان را به موقع انجام نداده اید، پشیمان و ناراحت هستید. ولى به جاى ایجاد رخوت و سستى در خود، باید وقت را غنیمت شمرد وآینده را دریافت.
سرور عارفان امیرمؤمنان (ع) مى فرماید: «ان ماضى یومک منتقل و باقیه متهم، فاغتنم وقتک بالعمل؛ به راستى در گذشته روز تو (که در آن هستى) انتقال یافته و رفته، و باقیمانده از آن نیز متهم است (و یقین نیست که بدان برسى یا نه) پس در این صورت، وقتى را که در آن هستى به انجام کار غنیمت شمر». بنابراین، باید از جا برخاست و به عمل کوشید.
7) دسترسى به استعدادهاى انسانى: بعید نیست اهمال کارى زاییده بینش منفى گرایانه انسان نسبت به کار و طرز تلقى ما باشد. چون این کار را مشکل دیده اید، به آن رغبت نشان نداده اید. باید توجه داشت که وقتى با دیدى منفى به موضوع مى نگریم، توانایى خود را به فراموشى مى سپریم و یا از آن غافل مى شویم. شاید هم توجه به نکات منفى ما را از جهات مثبت و امتیازات آن کار غافل کند.
در این صورت، براى رفع مشکل همان طور که بیش از این گذشت، باید:
الف. از برنامه هاى کوتاه مدت بهره برد. هر برنامه را مقدمه برنامه هاى بعدى قرار داده و گام به گام نتایج کار را مدنظر قراردهید. ناراحتى ها و سختى هاى زودگذر را فداى اهداف عالى بعدى کنید که ثمرات ماندگارى خواهد داشت.
ب. توجه داشته باشید که فرار از انجام کار اهمال کارى است و ممکن است لذت و راحتى کاذبى را به همراه داشته باشد، اما رنجى را که در پیش دارید سخت ماندگار بوده و پیامدى ناگوار خواهد داشت.
پ. با تجربه، تحرک و تلاش امروز براى رسیدن به فردایى بهتر گام بردارید.
ت. در نظر بگیرید یک لذت جنسى، که به شکل منطقى و اصولى انجام گرفته، چگونه آرامش را به همراه مى آورد، ولى آن گاه که به تکرار و افراط افتاد رنج آور شده و ضایعاتى جبران ناپذیر به بارمى آورد.
ث. به هر حال، راه هاى مختلف استفاده از اوقات فراغت زندگى را پیدا کنید.


منابع :

  1. مرتضى آقاتهرانى- مجله معرفت شماره 64- مقاله اهمال كارى (تعلل ورزيدن)، بررسى علل، راه كارها و درمان

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112335